دولتخانۀ صفوی؛ نفایس ملی یا ؟؟؟
دولتخانۀ صفوی؛ نفایس ملی یا ؟؟؟
به دلیل نوع رویکرد و اهداف شهرداری‌ها در مرمت و باززنده‌سازی بناهای تاریخی، عدم ضمانت نظارت منسجم و پیوسته در کشور و ناکافی بودن پژوهش‌های جامع پیرامون شناخت دولتخانۀ صفوی، واگذاری مجموعه سبب از بین بردن شواهد و مدارک تاریخی ارزشمندی می‌گردد که هیچگاه قابل جبران نخواهد بود.
 
تاريخ : دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۳۸
به گزارش هنرنیوز؛اواسط اسفند ۹۴ بود که فریدون همتی - استاندار قزوین در نشست مشترک استاندار با اعضای شورای اسلامی شهر، شهردار و مدیران شهری قزوین که در سالن مفاخر شهرداری برگزار شد٬ اظهار کرد:« همچنانکه شهرداری قزوین سرای تاریخی سعدالسلطنه را به خوبی بازسازی کرده است٬ قصد داریم مجموعه دولتخانه صفوی را نیز به شهرداری واگذار کنیم.» صحبتی که بیش از همه برای میراثیان تعجب آور بود چرا که نخست این مجموعه در تملک میراث فرهنگی است و قطعاً تصمیم گیرنده نهایی در مورد اثر مالک آن است و دوم این که بدون هیچ اغراقی مجموعه دولتخانه جزو مهمترین آثار قزوین و سایر کشور است و چگونه امکان دارد مجموعه ای که جزو نفایس است به غیر واگذار شود .

در این رابطه  سمیه مراقی- عضو انجمن دوستداران یادمان‌های ماندگار قزوین - یادداشتی را در اختیار هنرنیوز نهاده است که به شرح ذیل است:

چندی است که خبر واگذاری دولتخانۀ صفوی قزوین -جعفرآباد- در راستای مرمت و باززنده‌سازی آن به شهرداری توسط مدیران شهری به گوش می‌رسد. موفقیت در امر مرمت و اعطای کاربری به سرای تاریخی سعدالسلطنه از جمله مواردی است که مدیریت شهری آن‌را بهانۀ واگذاری دولتخانه می‌داند. این امر که در راستای پیش‌نویس لایحه برنامه ششم توسعه مطرح شده و هنوز به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسیده است، صورت می‌گیرد، دولتخانۀ صفوی قزوین را فاقد ارزش‌های موردنظر برای اضافه شدن در لیست بناهای نفیس کشور دانسته است.

نکتۀ قابل توجه در اینجا این است که؛ نفیس بودن و یا نبودن دولتخانۀ صفوی قزوین براساس چه معیارهایی و توسط کدام تیم حرفه‌ای و با کدام کار مطالعاتی- پژوهشی مشخص شده است؟

و در ادامه اقدامات پیش‌بینی شده بر اساس کدام طرح تهیه و مصوب شده صورت خواهد گرفت و کدام ارگان پاسخگوی پیشامدهای بعدی خواهد بود؟

دولتخانۀ صفوی قزوین، شهر شاهی، مجموعه کاخ‌ها و باغ‌های سعادت‌آباد و... عناوینی است که طی سال‌های اخیر به محدودۀ شهر جعفرآباد داده شده است. مهم‌ترین گسترش ساختاری- کالبدی در دومین پایتخت صفوی. الگویی که مبنای توسعۀ شهر اصفهان- پایتخت سوم صفوی- بوده است و همین ویژگی‌های نوآورانۀ شهری ایران در دورۀ صفوی است که نقطۀ اوجی در خلق هویت شهری تاریخ این سرزمین محسوب می‌شود.

پایتختی قزوین در دورۀ صفویه نقطۀ اوجی در تاریخ شکل‌گیری این شهر می‌باشد و از سوی دیگر به دلیل ویژگی‌های نهفته در خود – سالم‌ترین و کامل‌ترین نمونه از مراکز حکومتی برجای مانده در سطح کشور به منظور خوانایی این مجموعه‌ها و عناصر شهری در سیر مطالعات تاریخ معماری و شهرسازی کشور است. خوشبختانه اسناد تاریخی فراوان که به صورت مکتوب به دست ما رسیده و نیز عناصر برجای مانده تا به امروز به روشنی گویای این مدعاست.

امروزه شاید مکتبی به نام مکتب تبریز و یا قزوین را شاهد نباشیم ولی نمی‌توان نقش این تجربه‌های شهرسازانه را در شکل‌گیری الگوی اصفهان نادیده گرفت. ارزش و اهمیت این مجموعۀ مهجور مانده تا بدان‌جاست که مطالعۀ سیر تحولات و شکل‌گیری دورۀ مهمی از تاریخ معماری و شهرسازی در دورۀ صفویه بدون در نظر گرفتن این فضای شهری ناقص و ابتر خواهد بود.

به دلیل نوع رویکرد و اهداف شهرداری‌ها در مرمت و باززنده‌سازی بناهای تاریخی، عدم ضمانت نظارت منسجم و پیوسته در کشور و ناکافی بودن پژوهش‌های جامع پیرامون شناخت دولتخانۀ صفوی، واگذاری مجموعه سبب از بین بردن شواهد و مدارک تاریخی ارزشمندی می‌گردد که هیچگاه قابل جبران نخواهد بود. اتفاقی که پیش از این در دوران حکومت‌های قاجار و پهلوی اول به صورت گسترده شاهد آن بوده‌ایم.

وضعیت و تقابل کنونی مدیریت شهری در مواجه با دولتخانۀ صفوی نتیجۀ ۱- انفعال میراث فرهنگی در عدم تهیۀ طرح‌های مطالعاتی کافی و جامع در این زمینه ۲- عدم تعامل و همکاری هریک از ارگان‌های مدیریت شهری در جهت ساماندهی، مرمت و باززنده‌سازی این مجموعۀ تاریخی است.

هر چند که با وجود بی‌توجهی سازمان میراث فرهنگی در یکپارچه کردن پژوهش‌‌های صورت گرفته، این مجموعه همیشه جزو اولویت‌های انتخابی کارشناسان و دانشجویان ایرانی و حتی غیرایرانی بوده است.

متاسفانه مدیریت شهری در طول‌ این سال‌ها با نحوۀ سیاست‌‌گزاری‌ها و نیز پیاده‌سازی اقدامات عمران شهری نشان داده است که کوچک‌ترین توجهی به ارزش‌های بستر شهر تاریخی قزوین نداشته و شواهد گویای تداوم این روند است در صورتی که مروری بر آرای موافقان و مخالفان این روند نشان ‌می‌دهد، همانند بسیاری از اقدامات ناموفق شهری، متخصصان و اساتید در زمرۀ مخالفان و مدیران شهری از جمله موافقان این واگذاری هستند.

توجه جداگانه به ارزش و اعتبار هریک از مجموعه‌ها و بناهای تاریخی در جهت مرمت و باززنده‌سازی آن‌ها امری لازم و اجتناب‌ناپذیر است. نوشتار پیشین کوشیده است تا هرچند به صورت خلاصه و فشرده بخش‌هایی از ارزش‌های این مجموعۀ منحصربفرد را بیان کند و تاکید نماید تنها اعطای کاربری‌های یکپارچه، همگون و متناسب با ارزش‌های تاریخی - فرهنگی است که ضامن حفظ بقای این مجموعۀ حکومتی خواهد بود.

امروزه ضرورت‌های فرهنگی (حفظ مجموعۀ حکومتی «دولتخانه» و بناهای باارزش با هدف حفاظت از تاریخ و تمدن کشور، استفاده از بناهای باارزش در راستای تداوم جریان زندگی مجموعه و بهره‌گیری از تجربۀ پیشینیان در زمینۀ توسعه و گسترش شهر و ایجاد فضاهای عمومی و خصوصی و...)، ضرورت‌های اجتماعی - مذهبی (معرفی و شناساندن مجموعه به عموم در راستای هویت آفرینی و خودباوری مردم سرزمین‌مان و حضور مردم به برهان وجود بقعه¬ی چهار انبیا) و حتی اقتصادی (جلوگیری از تخریب مجموعه‌های باارزش و حفظ منبع تاریخی و جذب گردشگر داخلی و خارجی با رویکرد فرهنگی و بازدید از مجموعه‌ای خاص و منحصربفرد) ایجاب می‌کند تا در بحث انتخاب و تصمیم‌گیری‌ها به تحلیل زمینه‌های گوناگون بپردازیم.
کد خبر: 90408
Share/Save/Bookmark