آخرین بار کی سحر را دیدی ؛ فیلمی قصه گو با چاشنی قتل!
آخرین بار کی سحر را دیدی ؛ فیلمی قصه گو با چاشنی قتل!
این فیلم که در ژانر فیلم پلیسی – معمایی تعریف می شود با یک قتل در وسط اتوبان شروع می شود و همزمان قصه گمشدن سحر نیز اتفاق می افتد.
 
تاريخ : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۲۵
«آخرین بار کی سحر را دیدی» ساخته فزاد موتمن یک فیلم قصه گو است که قصه خودش را با تعلیق هایی که برای تماشاگر ایجاد می کند مخاطب را تا انتها به دنبال خود می کشاند.

این فیلم، قصه گم شدن دختری به نام سحراست که شب به خانه برنگشته و مادرش روز بعد، خبر گم شدن او را به کلانتری اعلام می کند و سرگرد پرونده ( فریبرز عرب نیا) در پی کشف راز گمشدن اوست.

این اثر که در ژانر فیلم پلیسی – معمایی تعریف می شود با یک قتل در وسط اتوبان شروع می شود و همزمان قصه گمشدن سحر نیز اتفاق می افتد که در ابتدا تماشاگر تصور می کند شاید دختر به قتل رسیده در وسط اتوبان سحر باشد و کشف و شهود سرگرد پرونده بلاخره به نتیجه می رسد و راز سر به مُهر این مساله، گره گشایی می شود.

«آخرین بار کی سحر را دیدی» در مورد معضلات امروز جامعه شهری و آدم های حاشیه نشین شهر است این فیلم به رابطه های غیرکنترل شده و بی خیری والدین از فرزندان خود می پردازد فرزندانی که در فضای آزادی که به دور از والدین خود بدست آوردند به رفتارهای مشکوکی دست می زنند که نه تنها موجب حرفهای در گوشی درو همسایه و دوست و فامیل می شوند بلکه حوادثی را نیزبرای خودشان در پی خواهد داشت.

خانواده سحر یک خانواده سنتی و کارگری نشان داده می شوند و سحر که یک ازدواج ناموفق داشته و سودای زندگی بهتر و خروج از کشور را در سر می پروراند به گفته همسایه ها هر روز با یک مردی و هر شب با ماشین های مختلف در محله دیده می شود و همین حرکتها موجب واگویه های درگوشی می شود و این درگوشی ها آنقدر بلند می شود که ترکش هایش سهراب بردار سحر را می گیرد و او به دلیل همین حرفها، مجبور به فرار از سربازی می شود و آنقدر فشار بر او زیاد می شود که در یک تصمیم ناخواسته دست به اقدام خطرناکی می زند.

با اینکه افعال سحر پذیرفتنی نیست و اوست که اولین گام اشتباه در متلاشی کردن خانواده و زندگی خودش را بر می دارد و با بی بندو باری اخلاقی خانواده را به ستوه در آورده اما مخاطب باید بدون هیچ منطقی بپذیرد که او دختر بدی نبوده و همه حرفها و سرانجامی که برایش اتفاق افتاده تنها ناشی از یک نگاه غلط سنتی خانواده ساکن حاشیه شهر است! و همین جاست که زنگ خطر فیلم هایی از این نوع به صدا در می آید که مبادا با عادی نشان دادن رابطه دختر و پسر و بی بندو باری اخلاقی آنان و  پرسه زدن دختران تا پاسی از شب ، یک نوع رفتار متمدنانه و مقابله با این نوع رفتارها ، تحجر و سنتی تلقی شود.

بازیها در این فیلم بر نقش ها می نشینند بویژه بازی سیامک صفری و ژاله صامتی در نقش پدرو مادر سحر و بازی خوب فریبرز عرب نیا در ایفای نقش سرگرد ، که ما در این فیلم شاهد یک پلیس ایرانی با همه مولفه های ایرانی مثل خوردن چای با دارچین و غیرتی شدن و اشک ریختن به هنگام صحنه دلخراش هستیم.

این فیلم از فیلم های تلخ جشنواره است که پایان تلخی دارد تلخی که هم خانواده و هم اجتماع در آن دخالت مستقیمی دارند.
کد خبر: 88429
Share/Save/Bookmark