شهریار در مورد فرهنگ ایران شبیه یک علامت سئوال بود!
سید محمد بهشتی:
شهریار در مورد فرهنگ ایران شبیه یک علامت سئوال بود!
«آدم های خیلی با سواد جواب های متعددی دارند و این روزها به این موضوع پی بردم که شخصی که سئوالات بسیار دارد با ارزش تراست و حتی سئوالات با ارزشی که پاسخش تا آخر عمر گریبانگیرش باشد و نداند جوابش چیست؛ طوری که همیشه یک پژوهشگر باقی بماند و حرکت کند. شهریار در مورد فرهنگ ایران شبیه یک علامت سئوال بود!»
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۸
به گزارش هنرنیوز؛ در مراسم «شب شهریار عدل» که شب گذشته با کوشش و همکاری مجله بخارا، بنیاد ملت، دایره المعارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرج افشار و مجله باستان پژوهی برگزار شد، سید محمد بهشتی- رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری- به عنوان نخستین سخنران با یادی از شهریار عدل و توضیح بخشی از ویژگی های صفات علمی و اخلاقی او سخنانش را این گونه آغاز کرد:مدت زیادی از رفتن شهریار نگذشته است اما در همین مدت کوتاه من به سهم خود در پژوهشگاه میراث فرهنگی بارها برایم اتفاق افتاده است که مسأله ای پیش آمده و لحظه ای در ذهنم خطور کرده که زنگی به شهریار بزنم و بپرسم چه کاری باید انجام دهیم؟! و یا به همکاری بگویم که صبرکن تا شهریار بیاید و با او همفکری کنیم! دلیل این اتفاق مکرر این است که حقیقتاً هنوز باور نداریم که شهریار دیگر کنارمان نیست!

وی افزود:شهریار ما را بد عادت کرده و همیشه حاضر جواب بود. گمان نمی کنم که در زندگی کاری هیچ وقت مرخصی گرفته باشد. از لحظه ای که از خواب بیدار می شد تا لحظه ای که می خوابید و حتی شاید در خواب هم مشغول کاربود. برای شهریار کار و زندگی دو موضوع تفکیک ناپذیر بشمار می رفت. اختیار کاری اش دست خودش بود و برای او آدم ها اطرافش چه دوست و چه دشمن و چه همسایه همه بنا بر فایده ای که در بخش کاری داشتند، موضوعیت پیدا می کردند. مأموریتی
آخرین ملاقات من با او قبل از سفر به پاریس بود. مطلبی در مورد جدید ترین یافته اش به من گفت. همۀ ما می دانیم که برای تاریخ گذاری آثاری که از منطقه ای به دست می آید شیوه های متعددی وجود دارد. تاریخ گذاری برخی یافته ها تقریباً غیر ممکن است. ما می توانیم آجر را تاریخ گذاری کنیم اما در مورد خشت این موضوع امکان پذیر نیست اما شهریار راه حلی برای مشکل مذکور یافته بود. می گفت که در خشت آگاهانه یا از روی اتفاق باقیمانده های گیاهانی جا خوش کرده اند. گرچه مقدارشان کم است اما به دلیل اینکه از مواد آلی هستند می توانیم با استفاده از آن ها تاریخ خشت را تعیین کنیم!
برای خود ساخته بود که هیچگاه این پست را ترک نمی کرد.

او ادامه داد:گاهی خود من هم احساس می کردم که وی از من نیز استفادۀ ابزاری می کند! وقتی هزاران بار با فردی کار کنی، نهصد و نود و نهمین بار متوجه این موضوع خواهی شد! اما دلیل این موضوع را بخوبی درک می کردم که او از دیگران در مسائل شخصی خود استفاده نمی کند و یک کار مهمی و مأموریت شریفی را بر عهده دارد که اگر به این موضوع واقف بودی از کار با شهریار لذت می بردی. اینکه ابزاری باشی به دست او تا این کار ارزشمند به پایان برسد!

بهشتی در بخش دیگری از سخنانش به جامع الاطراف بودن شهریار عدل اشاره کرد و ادامه داد:طبق تجارب کاری در میراث فرهنگی با بسیاری از باستان شناسان برخورد کردم که تنها در این علم مطالعه داشتند و گاهی به شوخی به آن ها می گفتم که شما بر این عقیده هستید که جز علم باستان شناسی علم دیگری نیست! اما شهریار عدل اینگونه نبود و مطالعۀ جامعی از علوم داشت. وی از جمله افرادی بود که در لحظه از کارو مطالعاتش لذت می برد. گاهی در شرایط بسیار خطرناک به مناطق مختلف سفر می کرد. به طور مثال در شرایط بحرانی افغانستان به این کشور رفت یا در بم به اصطلاح مردم خود منطقه در فصل خرماپزان در گرمترین شرایط به مطالعه و پژوهش می پرداخت! چرا این سختی ها را تحمل می کرد؟!

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری بیان کرد:هیچگاه از او شکایتی در مورد سختی کار نشنیدم! همیشه یافته ای ، حرفی و تحفه ای تازه در جیب داشت. گاهی که گوش شنوایی می دید قبل از اینکه یافته هایش را در چهارچوب مقاله یا کتابی منتشر کند شروع به سخن گفتن و تعریف می کرد. به یاد دارم در جستجوهایی که پس از زلزله در بم داشت روزی نزد من آمد وگفت که در این جستجوها به صدف هایی برخورد کرده که پس از مشورت با اهل فن به این نتیجه رسیده که صدف آب شیرین است. این یک چشم انداز جدید در آن منطقه بود. در منطقه ای که توقع چنین اتفاقی نداشتیم. بسیاری از محققان ما یافته هایشان را تا زمان انتشار به صورت مقاله و کتاب نگه می دارند و در اختیار هیچکس قرار نمی دهند حتی بسیاری از این نوشته ها و یافته ها را در طول عمر خود منتشر نمی کنند اما ذوق و شوق شهریار برای حرف زدن بسیار بود!


 بهشتی در مورد ذهن پرسشگر شهریار عدل و آخرین دیدارش با او توضیح داد:آخرین ملاقات من با او قبل از سفر به پاریس بود. مطلبی در مورد جدید ترین یافته اش به من گفت. همۀ ما می دانیم که برای تاریخ گذاری آثاری که از منطقه ای به دست می آید شیوه های متعددی وجود دارد. تاریخ گذاری برخی یافته ها تقریباً غیر ممکن است. ما می توانیم آجر را تاریخ گذاری کنیم اما در مورد خشت این موضوع امکان پذیر نیست اما شهریار راه حلی برای مشکل مذکور یافته بود. می گفت که در خشت آگاهانه یا از روی اتفاق باقیمانده های گیاهانی جا خوش کرده اند. گرچه مقدارشان کم است اما به دلیل اینکه از مواد آلی هستند می توانیم با استفاده از آن ها تاریخ خشت را تعیین کنیم!

وی اضافه کرد: من بعدها از کامران و منشی ام شنیدم که شهریار حال خوشی ندارد. آنقدر با ذوق و شوق این موضوع را برایم تعریف کرد که متوجه حال بد او نشدم. حتی در این حال نیز به فکر پژوهش بود. یکی از شاگردانش می گفت که در این اواخر وقتی در فرانسه به دیدارش رفتم تا در مورد سندی دربارۀ رنگ با او صحبت کنم بعد از اینکه او را ترک کردم در تماس های پی در پی تلفنی، مرا واردار کرد که سند این موضوع را پیدا کنم و نزد او ببرم! دغدغۀ پرسش داشتن او را رها نمی کرد.

رییس پژوهشگاه تإکید کرد:یکی از درس هایی که در طول فعالیتم در میراث آموختم این بود که بزرگترین ثروت کسانی که پژوهش می کنند داشتن سئوال است نه داشتن اطلاعات و پاسخ! آدم های خیلی با سواد جواب های متعددی دارند و این روزها به این موضوع پی بردم که شخصی که سئوالات بسیار دارد با ارزش تراست و حتی سئوالات با ارزشی که پاسخش تا آخر عمر گریبانگیرش باشد و نداند جوابش چیست؛ طوری که همیشه یک پژوهشگر باقی بماند و حرکت کند. شهریار در مورد فرهنگ ایران شبیه یک علامت سئوال بود!
کد خبر: 82651
Share/Save/Bookmark