مرکز موسیقی حوزه هنری را «شورای راهبردی» اداره می‌کند نه مدیر مرکز!
ایجاد شائبۀ در مسأله مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری
مرکز موسیقی حوزه هنری را «شورای راهبردی» اداره می‌کند نه مدیر مرکز!
هنوز فاضل نظری – شاعر معاصر – یک هفته نیست بر مستند مدیریت مرکز موسیقی نشسته که اعلام نظرهایی جهت دار در مورد او آغاز شده است. وی که بعد از حدود یک دهه مدیریت موفق در حوزه هنری استان تهران، مشاور محسن مومنی شریف شده بود، حالا با حکم دیگری از او به مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری منصوب شده است؛ اما گویا قرار است او در چهارچوب یک مدیر با اختیارات محدود نگه داشته شود تا ضریب نفوذ برخی در حوزه هنری کاهش نیابد.
 
تاريخ : شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۱:۳۳
یکی از این شائبه‌ها و اعلام نظرهایی که در مدیریت مرکز موسیقی رخ داده به این گفتگوی مدیر سابق مرکز موسیقی حوزه با «خبرگزاری فارس» بر می‌گردد؛ ارجمند در این گفتگو درباره مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری اعلام نظر می‌کند که: «مرکز موسیقی حوزه هنری را یک «شورای راهبردی» اداره می‌کند و بخش زیادی از آثار در یک شورای تخصصی مدیریت می‌شود که همه اعضای این شورا، متخصصین حوزه موسیقی هستند. مدیریت مرکز موسیقی بیشتر مدیریت هنری است».

گفتگو 9 مهرماه 93 خبرگزاری فارس

پیروز ارجمند البته (به عمد یا غیر عمد) نگفته که کدام کارهای مرکز موسیقی را «شورای راهبردی» مدیریت می‌کند و چه کسی این اختیار و اجازه را به آن‌ها داده و البته نگفته که تفاوت «مدیر هنری» با «مدیریت‌هایی با مدل دیگر» چیست؛ و البته باز هم نگفته، آیا دوران خود او هم مدیریت به شکل «هنری» بوده است؛ اگر بوده، چرا او در موارد بسیار جزئی هم وارد شده و مثلا ً سلیقه‌اش را در انتخاب افراد برای تهیه آلبوم و جزئیات انتخاب افراد دست اندر کار، در آن دخیل داده است، یا برای نشریه مقام موسیقی حتی در جزئیات تصمیم گرفته و مثلاً از سردبیر تا طراحی را تغییر داده است و اگر هم نبوده؛ پس چگونه توانسته منشور ۱۰ ماده‌ای برای خودش بنویسد و در نشست‌های خبری، برنامه‌هایی برای موسیقی حوزه هنری بر شمارد، بی‌آنکه سخنی و نامی از «شورای راهبردی» و اعضای آن بیاورد و ببرد!

در اینجا هم به منشور ۱۰ ماده‌ای اشاره می‌کند و تاکید بر تغییر در اعضای همکار در «مقام موسیقی» را دارد اگرچه افرادی چون محمدرضا درویشی، رضا مهدوی، علیرضا مشایخی و محمدرضا اصلانی از او خواسته بودند سهراب حسنی دبیر تحریریه بماند



موضوع دیگر اینکه این شورای راهبردی چه زمانی تشکیل شده؟ توسط چه کسی تشکیل شده و حکم آن‌ها توسط کدام مقام در حوزه هنری صادر و ممهور شده است؟ اگر این شورا وجود دارد چرا مدیران در دوره‌های مختلف به آن اشاره نداشته و از آن سخنی نگفته‌اند؟ این‌ها سوالاتی مقدماتی است که باید توسط پیروز ارجمند درباره موضوعی که مطرح کرده پاسخ بدهد.
البته اگر کمی حافظه تاریخی داشته باشیم شاید پاسخ به سوال اینکه چه زمانی شورا تشکیل شد، این باشد که ایشان سال گذشته در نشست خبری (۴ آبان ۹۲) که در تالار سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد؛ اعلام کرد: «نخستین مشکلی که سال گذشته هم زمان با ورودم به حوزه هنری با آن مواجه شدم مسئله اعتبارات بود و کاری که در این راستا انجام دادم پرداخت بدهی‌ها بود و نکته دوم تغییر رویکرد در سیاست‌های مرکز بود و در این زمینه یک شورای تخصصی در مرکز موسیقی تشکیل دادم که اعضای آن را جمعی از خبره‌ترین افراد تشکیل می‌دهند». و احتمالا این شورا،‌‌ همان شورایی است که قرار است «مدیریت» در مرکز موسیقی حوزه هنری را به حاشیه ببرد؛ یا بالا‌تر از او تصمیم گیری کند؛ یا به بیان دیگر مدیریت مرکز موسیقی را به «مدیریت هنری» تبدیل کند!

4 آبان 92 باشگاه خبرنگاران جوان

در اعلام نظر پیروز ارجمند با «خبرگزاری فارس» البته نکات دیگری هم نهفته است که شاید طرح آن خالی از لطف نباشد.
اولین نکته – برداشت آزاد - این است که مدیر مرکز موسیقی زمانی که قرار بود خودش مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری شود ۱۰ منشور اصلی را به عنوان اهدافش اعلام داشت که تمام آن‌ها موارد «اجرایی» و «تصمیم گیری» بود اعم از: تشکیل شورای علمی مرکز؛ حمایت جدّی از موسیقی ملّی ایران (سنتی و نواحی)؛ تولید آثار موسیقایی فاخر در ژانرهای مختلف؛ فصلنامه تخصصی مقام و انتشارات مکتوب مرکز؛ طرح تدوین دائره المعارف جامع موسیقی ملی ایران؛ ارتباط با تمامی علاقمندان و موسیقیدانان در سراسر جهان از طریق وب سایت تخصصی مرجع موسیقی ملّی ایران؛ همایش‌ها و سمینارهای علمی با رویکرد موسیقی ملّی ایران و شرق خصوصاً حوزه جهان اسلام و... (که حالا کدامش به ثمر نشست موضوع یاداشت دیگری است که به زودی خواهید خواند)؛ اما حالا که فرد دیگری قرار است در این منصب باشد «مدیریت» او، «مدیریتی هنری»! و کار بیشتر در دست «شورای راهبردی» خواهد بود؛ شورایی که احتمالاً توسط ایشان تشکیل شده است و حالا هم با این تصمیمات قرار است کماکان ایشان هم در حوزه هنری صاحب نفوذ باشند! هم در وزارت ارشاد (دفتر موسیقی) و هم در شهرداری (به جای حجت الاسلام و المسلمین شهاب مرادی و امیر عبدالحسینی معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با خط و نشانی که برای رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران کشیده شد و پاسخی که معاون هنری سازمان داد) و اگر بشود هم در مرکز موسیقی و سرود صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.

پیروز ارجمند و طرح مساله تعطیلی موسیقی در شهرداری




بخش هایی از پاسخ عبدالحسینی به ارجمند
نکته دوم اما به این باز می‌گردد که قول‌های نیمه کاره در زمان مدیریت سابق باید جایی به بار بنشیند و البته شورای راهبردی می‌تواند ابزار و اهرمی باشد برای اینکه این بار بر دوش مدیر جدید بیافتد و کار‌هایش تمام شود فارغ از اینکه این کار‌ها سلیقه او باشد یا نباشد؛ از طرف دیگر حضور مدیر سابق در پست جدید دفتر موسیقی وزارت ارشاد هم می‌تواند ابزار دیگری برای چانه زنی باشد. به هر حال مرکز موسیقی حوزه هنری جای راحت تری برای کار کردن و آلبوم منتشر کردن است، تا دفتر موسیقی وزارت ارشاد که بیشتر وظیفه حمایتی و سیاستگذاری دارد و مدیر سابق به این زودی‌ها علاقمند به دل کندن از حوزه هنری نیست.
نکته بعد این است که در همین ابتدای کار باید فاضل نظری تکلیفش را با مدیریت خود روشن کند؛ او آیا مدیری مستقل است یا نیست؟ او نباید آن چیزی را که سلیقه‌اش نیست بپذیرد و بیم از نام‌ها داشته باشد. او باید بداند هنوز دانشجوی دانشگاه امام صادق (ع) است و باید راه و مسیر آموزه‌هایش را پی بگیرد؛ حتی اگر سال‌ها از روزگار پشت میز نشستن‌اش گذشته باشد.
او نباید بگذارد این شائبه بزرگ‌تر شود که مدیریت مرکز موسیقی به حاشیه برود و کار بیشتر در دست شورای راهبردی بماند! و شورای راهبردی که احتمالا در دست کسانی است که بیشتر گرایش به مدیریت سابق دارند. مدیری که نخست با ایجاد فضای استعفا، جایگاه خودش و مدیر حوزه هنری را برای تمدید قرارداد محک زد و سپس وقتی عکس العملی ندید؛ به تیم معاون هنری دولت جدید پیوست.
بد نیست البته در این مورد هم توضیحی داشته باشیم؛ اگر چه چندان مرتبط با موضوع ما نیست و بهتر است در یک یادداشت دیگر به طور دقیق به آن پرداخته شود؛ اما این موضوع که بی‌شباهت به سناریو هم نیست از آنجا آغاز شد که مدیر سابق مرکز موسیقی پس از اتمام قرار داد یکساله‌اش (از ۲۵ مهر۱۳۹۱ تا ۲۵ مهر ۹۲) دیگر علی رغم میل باطنی مدیر مرکز نبود؛ در این زمان، نه از تمدید قرار داد خبری بود نه از پیامی و خبری که در خفا خبر از دادن حکم جدید باشد؛ پس در این شرایط و برای بیرون آمدن از شرایط مبهم و نامعلوم؛ ارجمند در گفتگو با رسانه‌ها اعلام داشت که از سمت خود استعفا کرده است (در حالی که فقط قراردادش تمام شده بود و انگار تمایلی برای تمدید قرارداد از سوی حوزه هنری وجود نداشت) و البته پس از این گفتگو؛ هیچ وقت هم عکس العمل و خبری از محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری در رسانه‌ها منتشر نشد که این استعفا را پذیرفته یا خیر؛ (در صورتی که این اتفاق در مورد رضا مهدوی افتاد)؛ شاید دلیل این عدم عکس العمل، مساله پایان پذیرفتن زمان قرارداد پیروز ارجمند بود و اینکه طبیعتاً مومنی شریف نیازی به این نمی‌دید که قرارداد مدیر وقت را تمدید کند و این به معنای پایان کار در مرکز موسیقی است و البته مدیر وقت هم به خاطر اینکه تکلیفش معلوم شود، موضوع استعفا را مطرح کرد که عکس العمل‌ها را شاهد باشد، یا به بیان دیگر تکلیف خودش را بداند، که اگر در حوزه هنری اتفاقی برایش نمی‌افتد و قرار نیست مدیر بماند؛ لااقل به رای زنی‌هایش برای تصدی دفتر موسیقی معاونت هنری ادامه دهد و به حوزه هنری دل نبندد، که این اتفاق هم افتاد؛ روزگار هم به همین منوال گذشت تا اینکه دولت «تدبیر و امید» وزیر ارشادش را شناخت (گرفتن رای اعتماد جنتی از مجلس، پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲) وزیر هم؛ معاون هنری خود را از اهالی موسیقی انتخاب کرد (۴ شهریور ۱۳۹۲)؛ مرادخانی؛ معاون هنری وزیر هم پیروز ارجمند را – که در حوزه هنری خبری از تمدید قراردادش نبود - به مدیریت مرکز موسیقی معاونت هنری منصوب کرد (۱ بهمن ۹۲). در تمام این مدت البته سایت مرکز موسیقی (که امید است در زمان فاضل نظری به روز شود)؛ پیروز ارجمند را مدیر مرکز موسیقی می‌دانست (و تا همین امروز زمان نوشتن این یادداشت اینگونه می‌داند) و البته زمان مرحوم شدن استاد محمدرضا لطفی هم پایگاه خبری حوزه هنری؛ ارجمند را همزمان هم مدیر مرکزموسیقی حوزه هنری، هم مدیر کل دفتر موسیقی معاونت هنری دانست و در پیام تسلیت هر دو شغل را با هم آورده بود.
و البته کماکان هم سایت مرکز موسیقی حوزه هنری به روز نشده و باز ارجمند را مدیر مرکز می‌داند!

امیدواریم در دوران مدیریت فاضل نظری اتفاقات خوشایندی در موسیقی حوزه هنری رخ بدهد؛ اتفاقاتی که منشعب از باندبازی نباشد، اتفاقاتی که منشعب از دایره کوچکی از دوستان نباشد که تمامیت خواهی دارند و می‌خواهند هر جا سخن از موسیقی است با هیجان زدگی تمام نامی از آن‌ها باشد و نشانی از خود بگذارند! آن‌هایی که نمی‌خواهند بدانند این منصب‌ها به یادگار مانده از خون شهدایی است که بر پیشانی روزگار ما نشسته‌اند و دارند ما را نشان می‌دهند. نشانی که اگر به راستی و درستی باشد؛ مایه آرامش آن هاست و اگر خدای ناکرده به کژی و ناراستی باشد اسباب دل آزردگی آن‌ها را فراهم می‌آورد.
کد خبر: 75253
Share/Save/Bookmark