از تراژدی جنگی تا کمدی‌های عامه‌پسند
سهیلی در یک نگاه
از تراژدی جنگی تا کمدی‌های عامه‌پسند
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۰۹
سعید سهیلی مانند بسیاری از سینماگران هم‌نسلش این روزها کمدی‌های عامه‌پسندی را تجربه می‌کند که در گیشه موفق هستند اما اعتباری در کارنامه آنها محسوب نمی‌شوند.


به گزارش هنر نيوز به نقل از مهر، سعید سهیلی فیلمسازی که روزگاری با ساختن فیلمهایی درباره دفاع مقدس وارد سینمای حرفه‌ای شد و تا مدت‌ها خود را موظف می‌دانست سرنوشت فرزندان جنگ را روایت کند، مدتی است به سمت سینمایی آمده که تنها امتیاز آن جذب مخاطب است، فیلمهای سبکی که سهیلی ساخته بر اعتبار حرفه‌ای کارگردان "سنگ، کاغذ، قیچی" و "مردی شبیه باران" اضافه نمی‌کنند اما او را به چهره قابل اعتماد سینمای تجاری تبدیل کرده‌ است.


 سهیلی را می‌توان نمونه‌ای از نسلی دانست که فعالیت در سینما را به دلیل تعهدشان شروع کردند، او مانند ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش، کمال تبریزی و زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور کارش را با فیلمهایی شروع کرد که مضمونی مرتبط با دفاع مقدس داشتند، می‌شد پیش‌بینی کرد که سهیلی پس از آن به دلیل تعلق خاطری که به سینمای اجتماعی دارد در این عرصه کار کند، اما نمی‌شد حدس زد نفروختن تعدادی از فیلمهای این کارگردان به ساخت ملغمه‌هایی از جنس "چهارچنگولی" و "ازدواج در وقت اضافه" بینجامد.


سهیلی فیلمسازی را در اواخر دهه 70 شروع کرد زمانی که اگر چه سینمای دفاع مقدس رونق داشت، سینمای اجتماعی هم جانی دوباره می‌گرفت. او با "مردی شبیه باران" (1375) نشان داد فیلمساز مستعدی است، فضای جنگ و جبهه را می‌شناسد، می‌تواند سکانس‌های گرم و تاثیرگذار بسازد و به  کار با بازیگر هم نسبتا آشنا  است، فیلم اول سهیلی ضعف‌هایی هم داشت اما او با "مردی شبیه باران" نمره قبولی گرفت و توانست فعالیتش را در سینما دنبال کند.


"مردی از جنس بلور" (1377) هم یادآور نام فیلم اول سهیلی بود هم شباهت‌های موضوعی به فیلم دوم این کارگردان داشت، او در این فیلم هم روایتگر داستان نسل جنگ و مشکلات و مسائل اجتماعی و خانوادگی آنها بود. "سهراب" (1378) محصول زمان ساختش بود و مهمتر از این ویژگی نشان می‌داد که سهیلی قصد دارد فضاهای تازه‌ای را تجربه کند .


او مانند هر فیلمساز اجتماعی دیگری متاثر از فضای جامعه می‌کوشید دغدغه‌هایش را در دل داستانی روایت کند که نشات گرفته از فضای اطرافش باشد. در دوره‌ای که نقش جوان‌ها در سینمای ایران پررنگ می‌شد و تحت تاثیر فضای جامعه، روند تولید درام‌های اجتماعی در سینمای حرفه‌ای رشد و پیشرفت می‌کرد سهیلی در "سهراب" نزاع‌های جناح‌های سیاسی را به تصویر کشید. اختلاف نظرهای مردانی را که زمانی در جنگ دوشادوش هم بودند و در دوران پس از جنگ به دلیل منافع و اختلاف سلیقه‌شان از هم دور شده بودند.


"سهراب" با وجود داستان عاشقانه و شعارها و کنایه‌های سیاسی به فیلمی پرفروش و جنجالی تبدیل نشد اما نشان داد که سازنده فیلم‌های دفاع مقدسی "مردی شبیه باران" و "مردی از جنس بلور" در چه مسیری قرار گرفته و دل به سینمای اجتماعی سپرده است.


سهیلی در "شب برهنه" (1380) در فضایی متشتت و ناآرام دغدغه‌های اجتماعی‌اش را مطرح کرد، فیلمساز غریزی سینمای اجتماعی مانند بسیاری از سینماگرانی با این وضعیت گرفتار انبوه ایده‌ها و طرح‌هایی می‌شد که درباره داستان و شخصیت‌هایش داشت. گاه به دامن شعارگرایی می‌افتاد و گاهی می‌خواست از خط قرمزها عبور کند، نتیجه شده بود "شب برهنه" که انسجام و یکدستی نداشت و بیشتر به فیلم‌های ضعیف اجتماعی دهه 50 پهلو می‌زد. این فیلم با وجود بازیگر نقش اصلی‌اش که امید فتح گیشه در آن سال‌ها به نظر می‌رسید بازهم در جذب مخاطب موفق نبود.


"غوغا" (1381) یکی از فیلمهای مهجور کارنامه سهیلی است، فیلمی که برای اکران شدن با مشکلاتی مواجه شد اما بالاخره روی پرده رفت، سهیلی در "غوغا" تلاش کرد بین یک فیلم اجتماعی و پرتعلیق پل بزند، دوربینش را به لایه‌های درونی شهر ببرد و تصویری از آدم‌هایی نشانمان دهد که معلول شرایط اجتماعی هستند، از سویی دیگر او ماجرای گم شدن یک خبرنگار و جستجوی خواهری برای یافتن او را روایت می‌کرد.


طبیعی به نظر می‌رسید فیلمی تلخ مانند "غوغا" در گیشه به موفقیت نرسد، هر چند سهیلی در کار با بازیگران حرفه‌ای به مهارت رسیده بود و از آنها در نقش‌هایی تازه استفاده می‌کرد و فضای بعضی سکانس‌ها تاثیر گذار و گرم بود. "تارا و تب توت فرنگی" (1382) مانند "غوغا" از نداشتن انسجام و یکدستی و قصه‌ای سرراست لطمه خورد.


سهیلی در "تارا و تب توت فرنگی" انبوهی از بازیگران سینما را مقابل دوربین آورد و از چهره‌های محبوب آن مقطع مثل کتایون ریاحی، رامبد شکرابی و لادن مستوفی استفاده کرد اما فیلم قصه‌ای آشفته و فضایی غریب داشت، فضایی که فیلمهای اجتماعی مختلف را تداعی می‌کرد .شخصیت اصلی فیلم نمی‌توانست همدلی مخاطب را برانگیزد و این درام زنانه هم به یکی از تجربه‌های شکست خورده کارنامه سازنده‌اش تبدیل شد.


پس از "تارا و تب توت فرنگی" سهیلی سه سال از فیلمسازی دور بود، حاصل سه سال تلاش برای ساخت فیلمی آبرومند نتیجه‌ای موثر داشت و "سنگ، کاغذ، قیچی" (1385) در جشنواره روی پرده رفت و نظر مثبت بیشتر منتقدان را جلب کرد، حضور اندیشه فولادوند و امین حیایی در نقش‌هایی متفاوت و فیلمبرداری خوب علیرضا زرین‌دست به این فیلم ساختاری بهتر از فیلم‌های قبلی سهیلی داد.


اگرچه پیش‌بینی می‌شد این فیلم نسبتا خوش ساخت و پرتعلیق در گیشه با اقبال مردم روبرو شود اما بخت با سهیلی یار نبود و تصویر تلخی که او از جامعه و زندگی جوان‌ها ارائه می‌داد به مذاق مخاطب خوش نیامد و بهترین فیلم کارنامه سهیلی در گیشه شکست خورد. شاید اگر نتیجه تلاش و وسواس سهیلی در "سنگ، کاغذ، قیچی" جواب می‌داد او دیگر به سراغ کمدی‌های سبک پرفروش نمی‌رفت.


زمانی که تجربه دشوار "سنگ، کاغذ، قیچی" به نتیجه نرسید سهیلی یکی دیگر از فیلمنامه‌های محبوبش را که به نوعی در ستایش سینما و فیلم وسترن بود انتخاب کرد و نقش اصلی فیلم را به بهرام رادان سپرد تا فروش فیلم را در گیشه تضمین کند، اما تجربه‌گرایی او در روایت قصه‌ای که بین خیال و واقعیت در حرکت بود و ادای دین او به سینمای وسترن و استفاده از رادان در شمایلی تازه هم "چهارانگشتی" (1385) را تبدیل به فیلم پرفروش سال نکرد، فیلم با فروشی پائین‌تر از حد انتظار در رتبه‌های پائین جدول فروش سالیانه ایستاد و سهیلی را به سمت سینمایی برد که کسی انتظار نداشت.


دو سال طول کشید تا سهیلی سرمایه ساخت "چهارچنگولی" (1387) را به دست بیاورد، او به سراغ چهره‌های طنز تلویزیون رفت. جواد رضویان، رضا شفیعی‌جم و فتحعلی اویسی که در طنزهای شبانه تلویزیون چهره بودند به سینمای سهیلی آمدند و شوخی‌ها و دیالوگ‌هایی سبکی  را برای مخاطب نمایش دادند که به دلیل محدودیت‌ها در تلویزیون امکان نمایش نداشت.


سهیلی با "چهارچنگولی" طلسم را شکست و فیلم پرفروش ساخت، این فیلم قواعد و مقررات تازه‌ای وارد سینمای کمدی کرد و خنداندن مخاطب با هرنوع شوخی، موقعیت و دیالوگ را به اصلی انکارناپذیر تبدیل کرد، "چهارچنگولی" خیلی زود به نمونه‌ای برای کمدی‌های سبک پرفروش تبدیل شد و سازنده‌اش بر اساس موفقیت آن "ازدواج در وقت اضافه" (1388) را ساخت.


"ازدواج در وقت اضافه" ادامه مسیری است که با "چهارچنگولی" شروع شده اگرچه نقش اصلی‌اش را ماهایا پطروسیان و جمشید هاشم‌پور بازی می‌کنند، اما نگاه سهیلی به کمدی و موقعیت طنز تغییری نکرده است. این را می‌توان از پوسترها و سردر سینماها و انفجار رنگ در لباس و گریم‌های اغراق شده بازیگران "ازدواج در وقت اضافه" دید، یک کمدی پرفروش که با سلیقه نازل مخاطب همسواست و او را ترغیب می‌کند به مسائل پیش پاافتاده و سبک بخندد، سهیلی و تعلق خاطرش به سینمای انتقادی و اجتماعی و بازیگرانی که قابلیت‌هایشان را پیشتر در ایفای نقش‌هایی دشوار به شکلی مطلوب نشان داده‌اند با "ازدواج در وقت اضافه" هدر رفته‌اند.


سعید سهیلی در 13 سال فعالیت فیلمسازی 10 فیلم ساخته، بر اساس شرایط و با وجود مشکلات مختلف راهش را ادامه داده است. او هرگز چهره محبوب منتقدان یا جشنواره و نهادهای سینمایی دولتی نبوده و از امتیازی برای ساخت فیلمهایش استفاده نکرده است، در چنین فضایی شاید روندی که او طی کرده طبیعی باشد. اگر خوشبین باشیم شرایط باید به گونه‌ای پیش برود که فیلمسازانی مانند سهیلی هم فرصت ساخت فیلم خوب را پیدا کنند و سرنوشت همه کارگردان‌ها در گیشه رقم نخورد.
کد خبر: 10803
Share/Save/Bookmark