پرداخت تئاتر به مثابه متن در کتاب «آخر بازی درانتظار گودو»
نگاهی بر بازار تازه های نشر؛
پرداخت تئاتر به مثابه متن در کتاب «آخر بازی درانتظار گودو»
 
تاريخ : چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۰۷
انتشار کتاب «آخر بازی، درانتظار گودو» به تازگی توسط انتشارات ققنوس به چاپ ششم رسید.

این کتاب ترجمه مقاله ای با عنوان «در انتظار گودو و آخر بازی: تئاتر به مثابه متن» اثر «مایکل وارتون» توسط «بهروز حاجی محمدی»، همراه با متن دو نمایشنامه «در انتظار گودو» و «آخر بازی» اثر «ساموئل بکت» رمان نویس، نمایشنامه نویس و شاعر معروف ایرلندی است، دو نمایشنامه ای که بی شک بهترین آثار بکت به شمار می روند و او را به شهرت جهانی رسانده اند.

«ساموئل بکت» در آوریل 1906 در دوبلینِ ایرلند به دنیا آمد. در جوانی به یادگیری زبانهای فرانسه و ایتالیایی پرداخت و در سال 1928 به پاریس مهاجرت کرد. سفر او به پاریس موجب آشنایی اش با «جیمز جویس» نویسنده معروف ایرلندی شد، بکت بیشتر آثارش را به زبان فرانسه نوشته است، از دیگر فعالیتهای او می توان به تدریس، عضویت در گروههای مقاومت ضد آلمان ها در فرانسه، انتشار مقالات و داستانهای کوتاه و شعر اشاره کرد. همچنین او یک بار جایزه ویژه مسابقه مطبوعات و یک سال بعد جایزه 10 پوندی برای شعر «هرسکوپ» را دریافت کرده است.

بکت را از بنیانگذاران «تئاتر ابزورد» میدانند؛ اصطلاحی که «مارتین اسلین» اولین بار آن را برای بیان محتوای آثار نمایشنامه نویسان دهه های پنجاه و شصت در کتابی به همین نام بکار برد و نام بکت و در پی نمایشنامه نویسانی چون اوژن یونسکو، آرتور آدموف را به عنوان نمایشنامه نویسان مطرح در این مکتب معرفی کرد.

«تئاتر ابزورد» در ارتباط نزدیکی با پوچ گرایی به سر می برد و بی نتیجه و عبث بودن زندگی دنیا را به نمایش می گذارد نمایشی که زندگی سخت، بغرنج، بی فایده و به تباه رفته انسانها که مانند اسیرانی در این دنیا هستند و در شرایط جبری و گاه مضحکی گیر افتاده اند را به تصویر می کشد، گفتارهای بی ربط، تکراری، استفاده از کنایه ها و ایهام، سکوتها و وجود کاراکترهای مریض یا معلول و فلج از برخی ویژگی های این مکتب است.

بکت نمایشنامه «در انتظار گودو» را در سال 1952 نوشت. یک سال بعد برای اولین بار در پاریس اجرا شد که پیروزی واقعی بکت رقم خورد و او را به شهرت جهانی رساند و در سال 1969 جایزه نوبل ادبیات را برای بکت به ارمغان آورد.

«در انتظار گودو» نمایش یکی از ویژگی های مدرن زندگی انسان هاست، انسانهایی که به پوچی و عبث بودن زندگی و جهان رسیده اند، در نهایت خستگی و فرسودگی همچنان با امیدواری در انتظار منجی نشسته اند.

بکت در این تراژدی_کمدی دردناک نشان می دهد که منجی یا قهرمان وجود ندارد و این تصورات و امید باطل و بی سرانجام انسان ناتوان است که خود قادر به تغییر شرایط و اوضاع نیست و برای همیشه در انتظار آمدن منجی است.

«استراگون» و «ولادمیر» دو شخصیت اصلی نمایشنامه هستند که بی آنکه از زمان و سپری شدن آن مطلع باشند در انتظار منجی _ گودو_ نشسته اند، دو انسانی که امید و اعتقاد بر آمدن گودو و تغییر شرایط توسط او دارند و هرگز نمی خواهند باور کنند که امیدشان عبث است. «استراگون» و «ولادمیر» حتی نمیدانند «گودو» کیست؟ از کجا خواهد آمد؟ چه خواهد گفت؟ چه چیز با خود می آورد؟ و حتی نمی دانند خود چه چیز به «گودو» خواهند گفت. سه شخصیت دیگر نمایشنامه، «لاکی»، «پوزو» و «پسربچه» هستند.

«پوزو» اربابی است که نماد ثروت و قدرت است وبا تکیه بر قدرت و ثروتش در خشنودی و رضایت کامل از خود و زندگی به سر می برد و حکمرانی می کند، «لاکی» برده پوزو نماد انسانهایی که هرگز هیچ گونه اعتراضی نسبت به ظلمی که به آنها تحمیل می شود، ندارند و برای همیشه تن به بردگی داده اند و راهی جز این را برای ادامه زندگی نمی دانند و «پسر بچه» که گاهی از طرف«گودو» پیام می آورد نمی داند در چه شرایطی زندگی می کند و به زودی یا مانند «استراگون» و «ولادمیر»در انتظار گودو خواهد نشست، یا مانند «پوزو» بر قدرت تکیه خواهد زد و یا مانند «لاکی» تسلیم ستم خواهد شد.

بکت «آخر بازی» را در سال 1957 نوشت. دومین نمایشنامه مطرح بکت نیز از فضایی مشابه نمایش اول برخوردار است. انسانهایی که در مسیر تباهی و فرسودگی در روزمرگی خودشان گرفتارند و چیزی به نام گذر زمان در میان نیست. شخصیت ها نمی خواهند این بیهودگی را بپذیرند و باور کنند، پس همین طور شاید برای همیشه ادامه دهند. «آخر بازی» چهار شخصیت دارد، «هام» مردی که بیمار و فلج روی صندلی چرخدار است و نمی تواند بلند شود، می خوابد و مسکن مصرف می کند. «کلاو» پسر جوانی است که خدمتکار «هام» است که نمی نشیند و راه می رود، می خواهد از خانه برود اما می گوید جای دیگری نیست و «نگ» و «نل» پیرمرد و پیرزنی هستند که داخل سطل آشغال زندگی می کنند و هر وقت «کلاو» در سطل ها را بردارد سرشان را بیرون می آورند و حرف می زنند.

مایکل وارتون می گوید: «آخر بازی با اشاره اش به بازی شطرنج دو نکته همسنگ را مطرح می کند، یعنی درکی مسلط از انتظار به عنوان واقعیت و استعاره ای از بی نهایت»، سپس با آوردن تفسیر بکت که «هام» را شاهی قلمداد می کند که از آغاز بازی را باخته است، می آورد: «وقتی دو شاه روی صفحه شطرنج باقی می مانند و هرگز نمی توانند بازی را به پایان برسانند و صرفا روی صحنه بازی در مجموعه ای از حرکات بی نهایت گرفتار می شوند. بنابراین بهره گیری از استعاره بکت، منطقا به آن معناست که «کلاو»، هم پیاده و هم شاه شطرنج است. با اینکه ارباب_هام_ از برتری های اجتماعی برخوردار است، خدمتکار_کلاو_ به دلیل ضرورت وجودی اش برای ارباب عملا قدرت بیشتری دارد».

وارتون، استاد زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه یونیورسیتی کالجِ لندن، در مقاله «در انتظار گودو و آخر بازی: تئاتر به مثابه متن» با استفاده ازگفته ها و اظهارنظرهای خود بکت وهمچنین برخی ویژگی های رفتاری او نقد و تفسیر خود را آغاز کرده است و در اهمیت نقد متن آورده است: «بکت میتواند به «دایردر بیر» بگوید: بهترین نمایش ممکن، نمایشنامه ای است که فقط متن است و هیچ بازیگری در آن نیست. من برای نوشتن چنان نمایشنامه ای تلاش می کنم» و خود در ادامه می نویسد: «اما استفاده از واژه متن، به آن معناست که ما باید بر خود متن تاکید کنیم و در فکر آن باشیم که تفسیر خود را با آنچه نمایشنامه نویس در لحظه ای خاص گفته است، تطبیق دهیم».

وی معتقد است دو نمایشنامه اول بکت_در انتظار گودو و آخر بازی_ مسئله ای غامض و لحظه ای مهم را در رشد تئاتر غرب پی ریزی کردند و با رد واقع گرایی چخوف، ایبسن و استریندبرگ و انکارحرکات ناتورالیستی بدن، هم جز آثار مهم دوره انتقالی به شمار می آیند و هم فی نفسه با ارزشند.

وارتون در ادامه مقاله به بررسی ساختار نمایشنامه های بکت، روانکاوی و توضیح شخصیت ها پرداخته است، ضمن آنکه کنایاتی به فلاسفه ماقبل سقراط و اشاراتی به انجیل و تورات دارد که از جمله نکاتی مهم در این مقاله به شمار می آیند.



کد خبر: 30245
Share/Save/Bookmark