در دولت تدبیر و امید؛
انتصاب نخستین مدیر استانی میراث ناامیدیها را دامن میزند
انتصاب سرپرست اداره کل میراث فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد نخستین اقدام مدیران جدید این سازمان در سطح استانها بوده که نگرانیها را دامن زد؛این در حالی است طی یک ماه اخیر کارشناسان این حوزه خواستار اقدامات عملی و عینی مدیریت جدید این سازمان برای برونرفت از شرایط بحرانی میراث فرهنگی کشور شده بودند.
تاريخ : سه شنبه ۲ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۱۰
به گزارش هنرنیوز؛حمیدرضا واعظی، با مدرک کارشناسی مدیریت از دانشگاه تهران، طی یک سال گذشته مدیریت میراث فرهنگی و گردشگری این استان را برعهده داشت. واعظی پس از رفتن علیرضا ایزدی از مدیریت این سازمان به این سمت منصوب شده بود. البته او خود از «سازمان کار و امور اجتماعی» به این اداره آمده بود که اخیراً با پایان یافتن مدت زمان مأموریتش در سازمان میراث فرهنگی، تصمیم گرفته با آغاز مهرماه به سازمان خود بازگردد. این امر موجب شد که مدیریت جدید سازمان میراث فرهنگی رحیم دادینژاد، معاون این اداره، را به سرپرستی آن منصوب کنند. خبر این انتصاب نخستین بار حدود ساعت ۱۴ فردای روز کنارهگیری واعظی بر روی خبرگزاریها رفت (عصر دنا،۱/۷/۹۲)
اما با نگاهی به کارنامه کاری رحیم دادینژاد درمی یابیم در حالی او بیش از چهار سال سرپرست معاونت میراث فرهنگی در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است که طی این مدت خبرها درباره وضع میراث فرهنگی این استان چندان خوشایند نبوده که موارد زیر از آن جمله هستند:
۱- اقدامات ناگوار مرمتی در تنگ سروک: تنگ سروک یکی از کلیدیترین محوطههای دوره اشکانی (الیمایی) در ایران و مهمترین مجموعه تاریخی-طبیعی این استان است. این مجموعه غنی باستانی در سال ۱۳۱۶ با شماره ۳۱۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. هرچند که در تنگ سروک آثار گوناگونی شناسایی شده است اما بیش از همه نقش برجستههای منحصر به فرد آن معروفاند و شهرت جهانی دارند. این منطقة بکر و کمتر شناخته به رغم انجام برخی کارهای شایان ذکر پژوهشی در پیش از دورة معاونت دادینژاد، چندان مورد توجه قرار نداشته و طی سالهای اخیر به حال خود رها شده بود.
در یکی از اندک فعالیتهای زمان معاونت وی، در پاییز سال ۱۳۹۰، به منظور «مرمت و بهسازی سنگفرش تنگ سروک» اقداماتی انجام شد که مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفت. بخصوص استفاده از مصالح ناهمخوان و ناسازگار با بافت اصلی اثر، بازسازی و نوسازی به جای حفاظت و از همه مهمتر مخدوش کردن اصالت اثر مورد انتقاد قرار داشته است (روزنامه شرق ۷/۹ /۹۰). حتی بخشهایی از این جاده سنگفرش و منحصر به فرد باستانی طی این برنامه تعریض و پهنتر شد! به نظر کارشناسان این مرمت خود منجر به آسیب جدی به اثر شده و باید با صرف هزینه و در برنامهای دیگر به بر طرف کردن این آسیبها اقدام شود.
از سوی دیگر، به سبب بکر بودن طبیعت زیبا و جنگلی تنگ سروک، در راستای جلب گردشگر یک کمپ یا مقر بزرگ در بخش شمال غربی تنگ سروک ساخته شد. کمپی که منطبق بر استاندارها نبوده و خود زمینه ویرانی و آلودگی طبیعت دلپذیر و تاریخی تنگ سروک را در پی داشته است و اعتراض کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی را بر انگیخته است.
همچنین نقشهبرداریهایی در سال ۱۳۸۸ برای تعیین عرصه و حریم مجموعه تنگ سروک انجام شد اما هرگز از این سطح فراتر نرفت و محدودة عرصه و حریم آن هنوز به تصویب نرسیده است. همچنین با وجود اینکه این منطقه باستانی مورد بررسیهای باستانشناسی قرار گرفته، هنوز نتایج آن منتشر نشده است.
۲- بافت تاریخی شهر دهدشت: گفته می شود این بافت منحصر به فرد تاریخی تنها بافت برجای مانده از شهرهای دوره صفویه در ایران است که بیش از ۷۰ هکتار وسعت دارد و در سال ۱۳۶۴ در فهرست آثار ملّی به ثبت رسیده است. این مجموعه، تنها پایگاه پژوهشی این استان نیز شمرده میشود. این مجموعه در بردارنده بخشهای گستردهای چون راستة بازار، مسجد جامع، حمام، کاروانسرا نظایر آن است. اگرچه این مجموعه گسترده طی بیش از بیست سال گذشته، بودجه زیادی را بهخود جلب کرده و در مواردی پولهای میلیاردی به آن تزریق شده (تابناک ۲۳/۲/۸۹) و تمرکز استان بر روی آن بوده اما کمترین بازدهی ممکن را داشته است. بهگونهای که امروز حتی زمینه بازدید از آن فراهم نیست و پناهگاهی برای معتادان، حیواناتی مثل سگ و روباه و احشام عشایر شده است.
آقای رحیم دادینژاد علاوه بر اینکه طی چهار سال گذشته سرپرستی معاونت میراث فرهنگی این استان را بر عهده داشته است، پیش از آن، سرپرست اداره میراث فرهنگی شهرستان دهدشت و نیز رییس پایگاه پژوهشی دهدشت بوده است. کاوشهای باستانشناسی که از سال ۱۳۷۳ در میان بافت تاریخی دهدشت آغاز شد هرگز سرانجام روشنی نداشت. مرمتهای صورتگرفته در این مجموعه نیز منجر به آسیبهایی شدند که به گواه کارشناسان در آینده میبایست مورد تجدید نظر قرار گیرد. بحث حصارکشی محیط پیرامون بافت تاریخی دهدشت از بحثهای داغ این مجموعه بود که در یکی دو سال گذشته با اعتراض و نگرانی کارشناسان از یکسو و بیتوجهی مسؤولانی چون او جریان داشته است.
۳- تُل گَپ: این محوطه باستانی یکی از مهمترین محوطههای باستانی در دشت وسیع دهدشت است که دارای چهار هکتار وسعت و نهشتهها و لایههایی از هزاره پنجم تا هزاری اول پیش از میلاد است. با اینکه این محوطه در سال ۱۳۸۱ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید، درست در زمان مدیرت آقای دادینژاد بر اداره میراث شهرستان دهدشت، این محوطه باستانی ارزشمند و یگانه به شخصی که بر طبق برخی شایعات خویشاوند ایشان است، واگذار شد تا بر روی آن نهالکاری شود. در پی این اقدام، سرتاسر سطح این تپه پیش از تاریخی زیر کشت درختان لیمو رفت و همچنین یک مرغداری احداث شد! محوطهای که وی هر روز به هنگام رفتن به محل کارش در اداره میراث فرهنگی از مقابل آن میگذشته، اما جلوی تخریب تدریجی آن را نگرفته است (خبرگزاری مهر۸/۳/۹۱).
۴- چهارتاقی خیرآباد: یکی دیگر از آثار مهم تاریخی در این استان چهارتاقی معروف خیرآباد است که در سال ۱۳۲۷ به شماره ۳۷۱ در فهرست آثار ملّی به ثبت رسیده است. این بنا با مصالح لاشهسنگ و قلوهسنگ و ملات گچ ساخته شده و مثل سایر چارتاقیهای دارای نقشة مربع میباشد که هر ضلع آن ۱۱ متر است. در سالهای گذشته برنامههای مرمتی و باستانشناسی چندی بر روی این اثر انجام شد که نه تنها فایدهای نداشته بلکه موجب آسیب دیدن اثر شده است.
اداره کل استان کهگیلویه با «سیمان» پایههای بنا را تقویت و بهسازی کرده که خود اقدامی نادرست و آسیبزا بوده است. در بازسازی طاق شرقی این اثر هم انحراف آشکارقوس بنا کاملاً مشهود است و تفاوت زیادی با قوسهای شمالی، غربی و جنوبی آن دارد. همچنین بیدقتی و سهلانگاری در استفاده از سنگهای به کار رفته برای مرمت تا به حدی است که هر پایه چارتاقی دارای شکلی متفاوت از دیگری است!
از سویی، برخی کارشناسان استان چندین فصل کاوش بیهدف در این محل انجام دادهاند که آسیبهایی در پی داشته است. کاوشهایی که نتیجه آن بیرون آمدن بقایای باستانی بود اما این بقایا مورد حفاظت قرار نگرفتند و اینک به حال خود رها شده و در حال نابودیاند. حال این پرسش مطرح که چرا چنین بنای سترگی که واجد ارزشهای معمارانه بسیار مهمی است اکنون به این سرنوشت دچار شده است؟ و چرا اگر امکان حفاظت وجود نداشت محوطه اطراف آن مورد کاوشهای گسترده و بیهدف قرار گرفته است؟ همچنین با وجود این کاوشها چرا از بقایای فرهنگی بدست آمده حفاظت نمیشود؟ کاوشهایی که نتایج آنها هم منتشر نشده است.
ملاک و معیار چیست؟
حال با این انتصاب برای همه کسانی که به مدیریت جدید امید بستهاند این موضوع مطرح می شودکه آیا قرار است افرادی با این سطح از تخصص هدایت امور میراث فرهنگی را بر عهده بگیرند؟ چه ملاک و معیاری برای سطح تخصص و کارآمدی مدیران دولت جدید مورد توجه خواهد دارد؟
آقای رحیم دادینژاد دارای مدرک کاردانی باستانشناسی از دانشکده میراث است و از سال ۱۳۸۲ تاکنون نیز به عنوان دانشجوی رشته باستانشناسی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در حال اخذ مدرک کاردانی به کارشناسی در این رشته بوده اما هنوز پس از ده سال موفق به اخذ آن نشده است. با چنین وضعیتی چگونه میتوان چنین فردی را بر این مهم گماشت؟
از سوی دیگر، گفته میشود که طی هفته گذشته پرونده نامبرده از سوی مدیر کل پیشین میراث استان، حمیدرضا واعظی، به دلیل پارهای مسایل به امور تخلفات اداری ارجاع شده بود. که البته واعظیزاده طی گفت و گو با هنرنیوز این خبر را تکذیب کرد.
در حال حاضر به نظر میرسد یکی از مشکلات مدیریت سازمان میراث فرهنگی افرادی است که دارای مدارک دانشگاهی در یکی از رشتههای باستانشناسی، مرمت، موزهداری و نظایر آن هستند اما از نظر حرفهای و علمی، نه مدیر هستند و نه متخصص. بلکه فقط مدرک دارند و پستهای سازمانی را نیز اشغال کردهاند.
تراکتور :
واقعامدیر کارامدی بود وهست
۱۳۹۲-۰۷-۱۲ ۲۳:۱۰:۲۶
ناظر :
اقای محترم این همه گذارش کاری که گفتید با کمی بالا وپایین جای تقدیر وتشکر دارد از اقای دادی رادارد
۱۳۹۲-۰۷-۱۱ ۰۲:۰۶:۴۲
علیرضا افشاری :
سپاس از توجه و پیگیریتان. امید است مورد توجه قرار گیرد.
۱۳۹۲-۰۷-۰۲ ۱۶:۱۲:۵۸