تغییر مدیریت رسانه ملی ؛ امیدها و آرزوها
تغییر مدیریت رسانه ملی ؛ امیدها و آرزوها
با وجودی که صدا و سیما در کشور ما یک دستگاه عریض و طویلی است که بودجه های زیادی را می بلعد اما متاسفانه طی سالهای گذشته ، خروجی موفقی نداشته است و حتی در رقابت با شبکه های کوچک ماهواره ای هم ، قافیه را باخته است!
 
تاريخ : دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۲۳
آیا با تغییر ریاست سازمان صدا و سیما، می توان شاهد گشایشی در این رسانه ملی بود؟ این شاید اصلی ترین سوالی باشد که هر بیننده و مخاطب رادیو و تلویزیون از این تغییر انتظار دارد.

با وجودی که صدا و سیما در کشور ما یک دستگاه عریض و طویلی است که بودجه های زیادی را می بلعد اما متاسفانه طی سالهای گذشته ، خروجی موفقی نداشته است و حتی در رقابت با شبکه های کوچک ماهواره ای هم، قافیه را باخته است!

تا زمانی که نگاههای بسته، محدود و جناحی درانتخاب مدیران حکمفرما باشد و مدیرانی از یک گرایش مخصوص ، سکانداری صدا و سیما را برعهده داشته باشند. بی تردید ؛ رسانه ملی جمعی از مخاطبین خود را از دست خواهد داد.

تا زمانی که تصمیم گیریهایی بدون کارشناسی شده ، احساسی و برای خوشایند برخی از مدیران و اقشاری از طیف های جامعه ، ملاک مدیران این رسانه باشد ، در بر روی همان پاشنه قبلی خواهد چرخید و آش همان آش خواهد بود و کاسه ، همان کاسه.

توجه به کیفیت برنامه ها، بدور از شعارزدگی و پرهیز از بسط و گسترش شبکه های بی اثر و خالی از برنامه باید مورد توجه سکانداران جدید صدا و سیما باشند.

تا زمانی که مردم ، مهمترین اخبار و رویدادهای کشور را از زبان شبکه های بیگانه بشنوند و تماشا کنند و صدا و سیما ، روزه سکوت در انعکاس برخی از اخباری که به مدد فضاهای مجازی و تکنولوژی های پیشرفته ، دیگر مسکوت نمی مانند ، ما همچنان شاهد فرار مخاطبین از رسانه ملی خواهیم بود.

تا زمانی که خطوط قرمز با مدیران صدا و سیما تعیین می شوند و آنانند که اعلام می کنند چه چیزی مجاز است و چه چیز غیر مجاز؟! نباید انتظار آشتی اقشار مردم با رادیو و تلویزیون را داشت. به عنوان مثال مدیریت قبلی صدا و سیما نام بردن واژه تلگرام را برای مجریان قدغن کرده بود!

تا زمانی که برنامه سازان تلویزیون بویژه سریال سازها از پرداختن به سوژه های روز و ملتهب منع می شوند یا فیلمنامه های آنان دستخوش تغییراتی می شوند که فلان مدیر تلویزیون خواستار آن است نباید انتظار داشته باشیم که مردم به سراغ سریال های بی محتوای دیگر کشورها نروند.

صدا و سیما نیازمند یک اتاق فکر بنیادی و اساسی است. اتاق فکری مملو از کارشناسان مختلف که علاوه بر اینکه سلایق مختلف اجتماع را مدیریت می کنند آشنا به اصول و علوم رسانه و ارتباطات باشند و حتی خود آنان نیز باید حلقه مشاوران زیادی از جامعه شناسان ، روانشناسان ، سیاستمداران و هنرمندان را در کنار خود داشته باشند تا بتوانند نسخه های شفا بخشی را برای رسانه ملی تدوین کنند. گاف ها و سوتی هایی که تلویزیون در سالهای اخیر در برنامه های مختلف داشته که منجر به حذف مجریان ، برنامه سازان یا متوقف شدن برنامه ها یا سریال ها شده ، همه ناشی از عدم یک اتاق فکر قوی و همه جانبه بوده است.

تعامل مدیریت رسانه ملی با سه قوه کشور و بهره گیری از نظرات مدیران با سابقه در حوزه های مختلف کشور بویژه هنرمندان که ستون فقرات ، برنامه سازی را تشکیل می دهند از رموز موفقیت رسانه ملی است.

توجه و احترام به قومیت ها، اقلیت ها و مذاهب رسمی مختلف حاضر در کشور از دیگر مواردی است که صدا و سیما باید همواره مورد نظر داشته باشد، اعتراض برخی از قومیت ها به بعضی از برنامه های تلویزیون ، ناشی از ناموفق بودن رسانه ملی در این امر بوده است.

ساماندهی طلبکاریها و بدهکاریهای رسانه ملی با دیگر سازمانهای دولتی و خصوصی و پرداخت بدهکاری سازمان صدا و سیما به هنرمندانی طلبکار؛ یکی از کارهای ضروری تلویزیون است که باید آن را با مدیریت به اتمام برساند.

پرهیز از برنامه های بی مخاطب و مدیریت در هزینه ها از مواردی است که اتاق فکر رسانه ملی باید در این زمینه جلو دار باشد.

فراهم کردن فرصت کاری برای همه هنرمندان – چه چپ ، چه راست چه میانه – و پرهیز از زدو بندها و فامیل بازیها و امکان مساوی برای فعالیت همه هنرمندان بویژه هنرمندان پیشکسوت و ارزشی از دیگر مواردی است که مدیریت جدید صدا و سیما می بایست به آن توجه کند. متاسفانه در حالی که برخی افراد مشخص، همواره درطول سال؛ مشغول فعالیت و سریال سازی هستند اما بسیاری دیگر از هنرمندان ، با وجود ارائه فیلمنامه هایی، همچنان هر سال از سال قبل، ناامیدتر از پیگیری می شوند.

چرا باید هنرمندان امتحان پس داده تلویزیون از ساخت سریال محروم باشند و سریالی با موضوع تاریخ معاصر به کسی سپرده شود که کمترین مخاطب را برای تلویزیون جذب کرده است؟! چرا باید کارگردانان ما به سمت ساخت سریال هایی برای شبکه خانگی بروند و در شبکه خانگی ، بیشترین مخاطب را جذب کنند – که فی نفسه کار خوبی است - اما نتوانند همان سریال ها را به بهانه خط قرمزها در تلویزیون بسازند در حالی که تماشاگران تلویزیون و شبکه خانگی ، همین مردمند.

ختم کلام اینکه در این نوشتار می توان موارد زیادی را از باید ها و نبایدها رسانه ملی نوشت. اما به امید اینکه مدیریت جدید با یاری گرفتن از تجربه گذشته و بهره جستن از خرد جمعی و تعامل با همه دلسوزان نظام و رسانه ، گام های بلندی را در صدا و سیما به نام خود ثبت کند.
کد خبر: 91619
Share/Save/Bookmark