این خانه روزگاری شبیه موزه آبگینه بوده است
این خانه روزگاری شبیه موزه آبگینه بوده است
خانه« رهاوی» هنوز نفس می‌کشد، دیوارهای آجری و تزئیناتش پابرجا است حتی اگر سقفش فرو ریخته باشد و حرمتش شکسته باشد.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۱:۰۸
مریم اطیابی- به گزارش هنرنیوز؛ دفتر مجله یغما، مغازه سرنبش سعدی – هدایت با نام قنادی و شکلات سازی «مینیون» که در سال ۱۹۳۵ توسط آقای هوسپ تر بوغوسیان تاسیس شد و از قنادی‌های معروف و محبوب تهران است، خانه سپهبد فضل الله زاهدی عامل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که در خیابان هدایت، خیابان ظهیرالاسلام، نبش کوچه اصانلوخانه قرار دارد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار جامعه روحانیت مبارز قرار گرفته است، خانه دکتر عیسی صدیق اعلم، از کارگزاران برجسته فرهنگی در دوره پهلوی روبروی خانه ظهیرالاسلام، که تنها اثر برجای مانده از آن سردرش بود که به حمدالله توسط دزد کاشیهای تهران مورد الطاف ملوکانه قرار گرفته و تزئیناتش به تاراج رفته است، خانه ظهیرالاسلام منتسب به «سید زین العابدین امام جمعه» ملقب به «ظهیرالاسلام» داماد ناصرالدین شاه قاجار که این روزها نقل محافل است و بالاخره قرار است عاقبت به خیر شود ،خانه محمدولی خان تنکابنی همان سپهدار اعظم و اولین نخست وزیر مشروطه که خیابان و حمام ولی آباد هنوز به نام او در این خیابان وجود دارد،


خانه دکتر نفیسی

خانه دکتر سیاوش شقاقی یکی از خانه های تاریخی و اشرافی خیابان هدایت که مدتی است به عنوان موزه نقاشی پشت شیشه شناخته می‌شود، هنرستان هنرهای زیبای پسران در منتهی الیه شمال شرقی کوچه تنکابن، نرسیده به پیچ شمیران که جزو نخستین هنرستان‌های ایران است و در سال ۱۳۳۲ تأسیس شده است. خانه دکتر سعید نفیسی ادیب و پژوهشگر معاصر که در شمار نسل اول استادان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و در کوچه نفیسی پلاک ۵۷ است و این روزها به دفترکار پسرش مهندس رامین نفیسی تبدیل شده است و خانه رهاوی که مدتی است سقف آن فروریخته و در کوچه نفیسی قرار دارد و در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است ؛ همه نشان از یک چیز دارد، خیابان هدایت در دوره شکوفایی خود، محل زندگی بسیاری از چهره‌های سیاسی، اجتماعی و ادبی کشور بود که هنوز خانه‌ها و دفاتر برخی‌شان باقی است.

 

محله هدایت

قصه محله هدایت

به گزارش هنرنیوز؛ گُل محله هدایت، خیابان هدایت (برادران شهید قائدی) بود. محله‌ای که از شمال به خیابان انقلاب، از جنوب به خیابان نگارستان، از شرق به خیابان بهارستان و دروازه شمیران و از غرب به خیابان سعدی منتهی می‌شود. در دوره قاجار و پهلوی، خانه - باغ بزرگ مخبرالسلطنه هدایت که در دوره چهار پادشاه قاجار و دو شاه پهلوی دارای مناصب بالای حکومتی از جمله مقام نخست وزیری بود، در محدوده بیمارستان امیراعلم کنونی قرار داشت که هنوز بخش‌هایی از آن باقی و در اختیار بیمارستان مذکور است. از این رو در قدیم، حدفاصل خیابان فردوسی تا خیابان سعدی به نام «کوشک هدایت» شناخته می شد؛ تا اینکه سالها بعد فاصله خیابان‌های فردوسی تا بهارستان (چهار راه فخرآباد) به نام کوشک؛ و فاصله بین خیابان‌های سعدی و بهارستان به هدایت معروف شد. هرچند در زمانی که صادق هدایت زنده بود، خیابان محل زندگی او به نام خیابان خاقانی شناخته می‌شد.


خانه دکتر عیسی صدیق اعلم که تزئیناتش به تاراج رفته است

دولت‌سرای دارالخلافه ناصری

پیشینه شکل‌گیری خیابان هدایت به دوره ناصرالدین شاه قاجار و پس از سال ۱۲۸۴ قمری بازمی‌گردد که تهران از چهارسو گسترش پیدا کرد و در سرتاسر نوار شمالی آن محله "دولت" ساخته شد که محله دولتمردان و دولتمندان و جایگاه باغ‌ها و خانه‌های اشرافی بود و در محدوده خیابان هدایت امروزی نیز، باغ‌های بزرگی وجود داشت اما هویت یابی آن به عنوان یک خیابان،مربوط به پس از مشروطه است.در این زمان، این نقطه از شهر به دلیل نزدیکی به ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان دارای اهمیت زیادی بود و بسیاری از رجال سیاسی مملکت ساکن آن بودند.




ساخت و سازهای محله هدایت

در دوره پهلوی اول و احداث خیابان شاهرضا (انقلاب اسلامی) روی خندق ناصری، خیابان جنوبی آن یعنی خیابان هدایت نیز رشد کرد و سبب مهاجرت و جابه‌جایی بسیاری از ارامنه از خیابان شاپور (وحدت اسلامی) به این خیابان شد؛ مانند قنادی مینیون و برخی از تعمیرکارهای ارمنی که هنوز هم هستند. به این ترتیب دوره شکوفایی این خیابان را می توان از دهه ۲۰ تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دانست اما از اوایل دهه ۵۰ با تغییرات کاربری راه افول را در پیش می گیرد و حتی به بورس یخچال‌های خانگی تبدیل می‌شود و البته بعدها همگام با توسعه شهر، خانه‌های اعیانی می‌شود بهشت بساز بفروش‌ها، آنقدر که این روزها وقتی در این محله قدم می‌زنی آپارتمان و پاساژهای بزرگ تنها چیزی است که به چشم می‌آید.

هنوز آبروداری می‌کند

حالا اگر از کنار خانه ظهیرالاسلام بگذرید و خیابان قائدی را کمی جلوتر بروید در کوچه نفیسی دو خانه هنوز تاریخ نوازی می‌کنند. خانه دکتر نفیسی و خانه روبه‌رویی اش یعنی همان پلاک ۳، که به نام «رهاوی» معروف است.



خانه «رهاوی»

خانه «رهاوی» هنوز نفس می‌کشد حتی اگر ایوان طبقه دومش فرو ریخته باشد. نرده‌های قوسی شکل آن محکم سینه دیوار را چسبیده‌اند. می‌خواهند آبرو داری کنند. پنجره‌های سبز مغز پسته‌ای حالا به مرور زمان رنگشان پریده ، پوسته زده و شیشه‌هایشان شکسته است. گویی سال‌ها است پشت این پنجره‌ها کسی چشم انتظار نمانده است. ناودان‌ها هم زنگ زده است اما خانه رهاوی همچنان پابرجا است با تزئینات آجری اش با سنگ‌چین وسط دوطبقه و با بی‌مهری و بی‌توجهی مالکانش و سقف فرو ریخته اش. اینجا همه صورتشان را با سیلی سرخ نگه می دارند فرق ندارد خانه ظهیرالاسلام باشد یا خانه دکتر عیسی صدیق اعلم یا رهاوی. این  خانه ها یک چیز را فریاد می زنند، اصالت را، خاطرات تهران قدیم را، هویت فراموش شده پایتخت را...




شاید هم شعر شاملو را زیر لب زمزمه می کنند:«در نیست راه نیست شب نیست ماه نیست نه روز و نه آفتاب،ما بیرونِ زمان ایستاده‌ایم با دشنه‌ی تلخی در گُرده‌هایِمان.هیچ‌کس با هیچ‌کس سخن نمی‌گوید که خاموشی به هزار زبان در سخن است.

در مردگانِ خویش نظر می‌بندیم با طرحِ خنده‌یی، و نوبتِ خود را انتظار می‌کشیم بی‌هیچ خنده‌یی!»



کوچه ۲ متری فاصله انداخته بین خانه «رهاوی» و مجتمع هفت طبقه سیمانی که یکه‌تازی می‌کند در کوچه، هرچه باشد چند سر و گردن بالاتر است از خانه رهاوی و نفیسی نه به لحاظ اصالت بلکه به دلیل فخر فروشی تجدد امروزی،بازی تلخی است بازی سود و سودا.

اینجا آبگینه است؟!

شناسنامه خانه رهاوی را که ورق بزنیم به اینجا ختم می شود که یکم مهر ماه سال ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۴۱۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. در دو طبقه با معماری اعیانی دوران قاجار ساخته شده و دارای یک ایوان با تزیینات گچ‌بری و هم‌چنین اتاق‌ها و تالارهای مجلل است که در حال حاضر خالی از سکنه است.





«قدیر افروند» ناظر فنی وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران در سال ۸۴ با بیان این مطلب که بخش‌هایی از این عمارت به دنبال آتش‌سوزی تخریب شده و با مذاکرات صورت گرفته با مالک بنا ، مرمت و احیا می‌شود در گفت و گو با رسانه‌ها افزوده بود: «خانه «رهاوی» از لحاظ سبک معماری شبیه موزه آبگینه بوده و با تزیینات آجری و گچ‌بری‌های ویژه در بنا، به عنوان یکی از بناهای دارای ارزش دوران قاجاری محسوب می‌شود .»



موزه آبگینه واقع در خیابان سی تیر


نمی خواهیم که بمیریم!

حالا اما از کل خانه فقط نمای بیرونی آن پیدا است و تلاش برای رفتن روی پشت بام آپارتمان در حال ساختی که در کنار آن درست روبروی خانه دکتر نفیسی قد کشیده و به هردو این خانه‌ها دهن کجی می‌کند راه به جایی نمی‌برد. دربان دم در وقتی اصرار‌ می‌کنیم به این جمله اکتفا می‌کند:« این خانه و آن خانه ندارد. خانه، خانه است! بعد هم یک خانه مخروبه عکس گرفتن دارد؟! چیزی که فراوان است خانه. اینقدر از این مدل خانه‌ها خراب کرده‌اند. دیگر مگر از تهران چیزی هم باقی مانده است. عکس گرفتن چه سودی دارد؟!»





راست می‌گوید. واقعاً چند باب از خانه‌های ارزشمند شناسایی شده باقی مانده است؟ چند باغ و کوچه باغ هنوز در پایتخت جلوه‌گری می‌کند؟ چند قنات هنوز خشک نشده است؟ کلون و کاشی‌های چند خانه به سرقت نرفته است؟
خیلی وقت است که حرمت این خانه‌ها به علت تعلل سازمان میراث فرهنگی در تعیین حرائم و صد البته سود و سودای بازار بساز و بفروش‌ها شکسته می‌شود. می‌خواهد تخریب سرای دلشگا و ساخت یک پاساژ چندین طبقه در حریم کاخ گلستان باشد یا مخدوش شدن حریم منظری عمارت کلاه فرهنگی میدان سپاه و یا خانه رهاوی. دیگر چه اهمیتی دارد!

حرم شاه عبدالعظیم هم حرمت ندارد

اما چرا خانه‌های ارزشمند با وجود ثبت همچنان فاقد حریمند؟ مهدی معمارزاده –کارشناس میراث فرهنگی استان تهران- در این باره می‌گوید: موضوع ثبت کاملاً مرتبط با موضوع حریم یک اثر است. اگر اثری ثبت شود اما حریمی برای آن در نظر گرفته نشود عملاً آن اثر با چالش مواجه می‌شود. ساخت یک ساختمان ۷ طبقه به فاصله دومتر از خانه رهاوی دقیقاً تخلف است و اصلاً به ثبت ملی این بنا توجهی نشده است.






او درباره علت این گونه اتفاقات توضیح می‌دهد: شهرداری با نگاه به پرونده این قیبل خانه‌ها می‌گوید این اثر ثبت ملی شده اما حریم ندارد چون در طرح تفضیلی اعلام شده که چند بنا دارای حریم است. البته تعداد قابل توجهی از این حرائم تعیین شده هم اشتباه است به همین دلیل به راحتی در محدوده کاخ و فرهنگسرای نیاوران آن ساخت و سازها از سوی یک شرکت معروف در حال انجام است.

حالا وظیفه میراث فرهنگی در قبال خانه «رهاوی» که ثبت ملی است اما حریم ندارد چیست؟ معمارزاده معتقد است: سازمان میراث فرهنگی در بحث حریم در سال‌های گذشته کوتاهی کرده است و همچنان این روند ادامه دارد.






او با طرح این پرسش که آیا موضوع مالی و اقتصادی مانع تعیین حریم شده است؟ ادامه می‌دهد: در حال حاضر بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ بنای ارزشمند تهران شناسایی شده است، اما تنها چندین خانه دارای حریم است. این یکی از رانت‌هایی است که همچنان از آن سوء استفاده می‌شود.

حرم شاه‌عبدالعظیم، حریم ندارد

وی بیان می‌کند: متاسفانه هنوز حرم شاه‌ عبدالعظیم را با آن همه ارزش‌های معنوی و تاریخی تعیین حریم نکرده‌ایم و شهرداری هرجور که بخواهد با اطراف حرم برخورد می‌کند. ما هنوز کاروانسرای شاه عباسی کرج مربوط به دوره صفوی در خیابان حرم را در فهرست آثار ملی ثبت نکرده‌ایم. مسوولان میراث فرهنگی مانند آقای سلطانی‌فر معمولاً از این موضوعات بی‌خبرند و دلیلی هم ندارد که باخبر باشند، چون این جور موضوعات بیشتر مربوط به روسا و مدیران استانی و کسانی است که درگیر کارهای اجرایی هستند.





او تأکید می‌کند: اساساً ضوابط و قوانین میراث فرهنگی به صورت پایه‌ای مشکل دارد. تا یک پالایش صحیح انجام نشود و به شکل تخصصی با این موضوع برخورد نشود همچنان با بحث و چالش ثبت و تعیین حریم نه تنها در مورد خانه‌ها بلکه محوطه‌ها و بافت‌ها، آن هم نه در پایتخت بلکه در سراسر کشور مواجه خواهیم بود.

معمارزاده با اشاره به تیتر‌های بیشتر رسانه‌ها در حوزه‌ی میراث فرهنگی بیان می‌کند: بیشترین بحث آنها مربوط به تخریب و عدم تعیین حریم و گذر راه ‌آهن، جاده، سد، لوله آب و گاز و دکل برق از کنار آثار ثبتی یا روی عرصه و حریم آنها است.

این مدرس دانشگاه خانه «رهاوی» را یک بنای ارزشمند اعیانی مربوط به دوره قاجار می‌داند که در حال حاضر به امان خدا رها شده است و می‌گوید: این بنا منحصر به فرد است. در کمتر خانه‌ای می‌بینید که یک کمربند سنگی نقش «پوتر» (کلمه‌ای فرانسوی به معنای شاه تیر یا تیراصلی (تیرحمال) است و در ساختمان‌های بتن آرمه کارگران و تکنسین‌ها به جای تیر، کلمه پوتر را به کار می‌برند.) بین دو طبقه بازی کند (قرار داده شود).





او با بیان این‌نکته که شاید اصلاً همین یک خانه در تهران چنین معماری و تزئیناتی داشته باشد، ادامه می‌دهد: یک کار فنی زیبا و مهندسی انجام شده است که هر چندمربوط به دوره قاجار است، اما متأسفانه برای کسی اهمیتی ندارد.

وی سپس به درخواستی که چند سال پیش برای مجوز ساخت یک ساختمان در عرصه خانه «رهاوی» و «نفیسی» که حدود ۱۰ متر با این دو بنا فاصله داشت، اشاره می‌کند و می‌گوید: در آن زمان میراث فرهنگی هیچ مجوزی نداد، اما حالا متاسفانه در فاصله‌ی دومتری بنا ساختمانی هفت طبقه ساخته‌اند، بدون هیچ مزاحمت و تخلفی!
کد خبر: 88604
Share/Save/Bookmark