چرا معاونت میراث فرهنگی خوزستان به استعلامات جهاد نصر پاسخ نداده است؟
با وجود ده‌ها سال بررسی محوطه‌های باستان‌شناسی؛
چرا معاونت میراث فرهنگی خوزستان به استعلامات جهاد نصر پاسخ نداده است؟
در حالی در اخبار مختلف سخن از طرح ۵۰۰هزار هکتاری خوزستان و احتمال تخریب ۳۰۵ محوطه تاریخی به میان می‌آید که با وجود ده‌ها سال بررسی محوطه‌های باستان‌شناسی معاونت میراث فرهنگی خوزستان به استعلامات جهاد نصر پاسخ نداده است؟
 
تاريخ : سه شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۲۰
به گزارش هنرنیوز؛ «گفته می شود اعتبار کل پروژه دو هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است که با توجه به کمبود آب مورد نیاز و البته تخریب های فراوان در حوزه میراث فرهنگی می توان با تشکیل اتاق فکر با حضور نخبگان و فعالان تصمیم مناسب تری را اتخاذ کرد. خسارت این همه تخریب محوطه تاریخی در خوزستان را چه کسی خواهد داد؟ آیا به بند ۳ تفاهم نامه انعقاد شده مابین اداره کل میراث فرهنگی خوزستان و شرکت جهاد نصر در خصوص استقرار نیروی کارشناسی باستان شناسی در محل هایی که احتمال باستانی بودن آنها می رود جامه عمل پوشیده می شود؟» این بخشی از گزارشی است که در چند روز اخیر در رسانه‌ها منتشر می‌شود و به طرح ۵۰۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی خوزستان می‌پردازد که در دستور کار موسسه جهاد نصر به عنوان موسسه‌ای غیردولتی و عمومی قرار گرفته تا احیا شود. این اراضی در ۲۰ شهرستان قراردارد که بیش از ۳۰۵ منطقه باستانی را در برمی‌گیرد. بخش نخست پروژه با احیای ۳۲۰ هزار هکتار از سال ۱۳۸۶ شروع شده و بخش دوم پروژه نیز ۱۸۰ هزار هکتار را در بر می گیرد،و پس از تامین آب و اعتبار لازم، احتمال آغاز پروژه وجود دارد.

به گزارش هنرنیوز؛ تا اینجای کار که خوزستان دارای محوطه‌های تاریخی بسیاری است که ممکن است در این طرح در معرض خطر و یا حتی تخریب قرار گیرد بر کسی پوشیده نیست و در این میان قطعاً رسانه‌های دارای حوزه میراث فرهنگی به عنوان بخشی از شاکله این حوزه خود را موظف می‌دانند تا با اطلاع‌رسانی بموقع جلوی این تخریب‌ها و آسیب‌ها را بگیرند اما در این میان چند پرسش اساسی مطرح می‌شود؛ نخست آن که در تمامی این اخبار سخن از آغاز این طرح
چرا علی رغم بررسی‌ها و کاوش‌هایی در محدوده‌های موجود در طرح از پیش و پس از انقلاب اسلامی مسوولان در پاسخگویی به استعلام‌ها تعلل کرده‌اند این در حالی است که بسیاری از این شهرستان‌ها دارای ادارات میراث فرهنگی، پایگاه‌های ملی و جهانی، کارشناسان باستان‌شناسی و یگان حفاظت هستند.
از سال ۸۶ به میان می‌آید پس چرا دوستداران و مسوولان میراث فرهنگی خوزستان به یکباره در سال ۹۴ به خاطر آورده‌اند که این طرح ممکن است خسارات جبران‌ناپذیری به میراث فرهنگی خوزستان وارد کند؟ دوم آن که در گزارشها تأکید شده که مسئولان جهاد نصر معتقد هستند:« شاید در ابتدا استعلام های لازم را طلب نکرده ولی چرا اداره کل میراث فرهنگی خوزستان هم از همان ابتدا سراغ پروژه نیامد تا سراغی از محوطه‌های باستانی بگیرد و یا چرا به بخشی از استعلام های درخواستی ما را پاسخ نداد؟» حال پرسشی که به ذهن هر خواننده پیگیر اخبار میراث فرهنگی متبادر می‌شود این است که چرا علی رغم بررسی‌ها و کاوش‌هایی در محدوده‌های موجود در طرح از پیش و پس از انقلاب اسلامی مسوولان در پاسخگویی به استعلام‌ها تعلل کرده‌اند این در حالی است که بسیاری از این شهرستان‌ها دارای ادارات میراث فرهنگی، پایگاه‌های ملی و جهانی، کارشناسان باستان‌شناسی و یگان حفاظت هستند.

نگاهی به برخی از این بررسی‌ها، شناسایی‌ها، کاوش‌ها و تعیین عرصه و حریم‌های باستان‌شناسی و ثبت آثار و محوطه‌های تاریخی خوزستان که اخبار آن گاهی از میراث فرهنگی خوزستان منتشر می‌شود، نشان می‌دهد که در اکثر موارد انجام استعلام‌ها نیاز به زمان زیادی نداشته و ندارد. در طول این سالیان سد کارون ۳ توسط جعفر مهر کیان، سد جره توسط مهناز شریفی، بررسی سد گتوند توسط عبدالرضا پیمانی، شهرستان ایذه پیش از انقلاب توسط گیرشمن و هنری رایت و از ایرانیان یغمایی  و پس از انقلاب توسط جعفر مهرکیان ، همچنین سد کارون ۲  در ایذه توسط میر اسکندری، شهرستان هندیجان پیش از انقلاب توسط هیأت‌های باستان‌شناسی خارجی نیسن،ردمن و ایرانیانی چون یغمایی و پس از انقلاب توسط آزاده تراکمی و سلطان مراد و سپس مهدی عالی‌پور بررسی ، شناسایی و ثبت اثر شده است.

همچنین بخش زیادی از شهرستان شوشتر توسط مهرنوش سروش مورد بررسی قرار گرفته است. از سویی مهدی رهبر، عباس علیزاده و عباس مقدم هم در این منطقه کار کرده‌اند، عباس مقدم بویژه در میان‌آب و حوالی آن به بررسی پرداخته است. از شوشتر تا جنوب هفتکل به سمت رامهرمز توسط عباس مقدم و یکبار هم توسط کاظم عرب، کل شهرستان هفتکل توسط آزاده تراکمی و سلطان مراد، شهرستان شادگان و دارخوین توسط فرخ احمدی بررسی، شناسایی،یا کاوش یا ثبت اثر شده است. فرخ احمدی همچنین در خرمشهر دست به بررسی زده و سپس مهدی عالی‌پور این راه را ادامه داده است. اندیمشک توسط کامیار عبدی ، فرخ احمدی و سپس یوسف دیناروند بررسی شده است.

در شوش هیأت‌های فرانسوی و آمریکایی و ایرانی از جمله شادروان دکتر نگهبان( هفت تپه و پیرامون آن در شهرستان شوش)  پیش از انقلاب و کابلی،یغمایی،رهبر ، کامیار عبدی، محمد تقی عطایی ، شهرام زارع  پس از انقلاب به اقدامات مختلفی دست زدند همچنین عباس مقدم و اردشیر جوانمرد زاده پس از انقلاب در طرح آبرسانی الغدیر در همین منطقه حضور
قطعاً در مقابل طرحی با این میزان هزینه، تخصیص مبلغی در حدود چند میلیارد تومان به حوزه میراث فرهنگی برای تعریف پروژه‌هایی تحت عنوان بررسی و شناسایی و پس از آن تعریف کاوش‌های نجات بخشی و در نهایت گرفتن برگه رضایت از مسوولان میراث فرهنگی برای گذراندن لوله‌ها دقیقاً بر اساس همان چیزی که روی نقشه است و یا تغییر مسیر جزئی پدیده‌ای عجیب و غریب نیست
داشته‌اند و اقدامات باستان‌شناسی انجام داده‌اند و نیز مهدی رهبر، بهرنگ مکوندی، باغبان کوچک و لقمان احمدزاده شوهانی در ایوان کرخه پژوهش هایی انجام داده اند. محمد شیخ، لقمان احمدزاده شوهانی و امیدی‌فر  غرب کرخه را هم بررسی کرده‌اند. همچنین پایگاه جهانی چغازنبیل دوبار بررسی شده است. شهرستان باوی به مرکزیت ملاثانی هم توسط سید محسن حسینی ، عسگر مکرم در همین محدوده توسط میراسکندری،شهرستان شادگان توسط خانم ندیمی پور، گتوند توسط گیرشمن پیش از انقلاب و توسط عبدالرضا پیمانی پس از انقلاب ، مسجد سلیمان، لالی و اندیکا توسط گیرشمن پیش از انقلاب و توسط علیرضا سرداری، صادقی راد و  خانم جوادی و ایوب سلطانی بعد از انقلاب بررسی، شناسایی و...شده‌اند. شهرستان باغ‌ملک هم توسط سید محسن حسینی و رامشیر و امیدیه توسط آزاده تراکمی و سلطان مراد و البته پس از آنها مهدی امیدفر مورد بررسی و شناسایی و... قرار گرفته است.

همچنین دزفول توسط هیات های آمریکایی از جمله دلوگاز، هلن کنتور ( چغامیش، چغابنوت، فضیلی و... ) در پیش از انقلاب و کامیار عبدی پس از انقلاب مورد مطالعات قرار گرفته است. همچنین جندی شاپور پیش از انقلاب توسط آدامز مورد بررسیهای باستانشناسی قرار گرفته است. شهرستان رامهرمز توسط هنری رایت و الیزابت کارتر پیش از انقلاب و پس از انقلاب توسط عباس علیزاده و لیلی نیاکان، لقمان احمدزاده و مهدی امیدفر و بهبهان پیش از انقلاب و پس از انقلاب نیز توسط احسان یغمایی، فرخ احمدی، کامیار عبدی ، شهرام زارع ، محمدتقی عطایی،عباس مقدم  مورد بررسی و ... قرار گرفته است.
آیا این بررسی‌ها علمی و کارشناسی بوده است؟ اگر نبوده چرا باستان‌شناسان مذکور مورد مواخذه قرار نمی‌گیرند؟ اگر بررسی‌ها علمی بوده پس چگونه به استعلامات پاسخ داده نشده است؟ اگر نتایج بررسی‌ها به صورت گزارش درنیامده چرا معاونت میراث خوزستان بر حسب ضرورت و زمان‌بندی از پژوهشکده باستان‌شناسی درخواست نکرده که باستان‌شناسان را ملزم به ارائه گزارش کند؟ اگر درخواست کرده چرا پژوهشکده باستان شناسی پاسخگو نبوده است؟

حال پرسشی که مطرح می شود این است که چرا به یکباره طرح ۵۰۰ هزار هکتاری سر از رسانه‌ها درمی‌آورد و فریاد وااسفا به آسمان بلند می‌شود؟ در اخبار آمده است:« ادعای شرکت جهاد نصر مربوط به تفاهم نامه هایی است که در سال ۱۳۹۲ فی مابین این شرکت و اداره کل میراث فرهنگی خوزستان در هشت بند منعقد شده است. آنها می گویند در سال ۱۳۹۲ کلیه نقشه های شبکه آبیاری و زهکشی پروژه ۵۲۰۰ هکتاری را از اداره کل میراث فرهنگی خوزستان استعلام کرده اند که البته ادعا می کنند هیچ پاسخی از میراث فرهنگی دریافت نکرده اند.»

چرا در این دو سال مسوولان میراث فرهنگی اعم از مدیر و معاونت میراث فرهنگی خوزستان سکوت کرده‌اند و هیچ کس از چنین طرحی سخن به میان نیاورده و دست یاری به سوی رسانه‌ها دراز نکرده است؟ چرا با وجود این بررسی‌ها بنا بر ادعای شرکت نصر به استعلامات پاسخی داده نشده است و چرا دست بر قضا در طول همین مدت دوستداران میراث فرهنگی خوزستان همگی سکوت کرده بودند.

بار دیگر اگر سری به قسمت انتهایی یکی از گزارش‌های منتشر شده بزنیم، به اعداد و ارقامی می‌رسیم که جای تأمل دارد. گفته می شود اعتبار کل پروژه
چرا در این دو سال مسوولان میراث فرهنگی اعم از مدیر و معاونت میراث فرهنگی خوزستان سکوت کرده‌اند و هیچ کس از چنین طرحی سخن به میان نیاورده و دست یاری به سوی رسانه‌ها دراز نکرده است؟ چرا با وجود این بررسی‌ها بنا بر ادعای شرکت نصر به استعلامات پاسخی داده نشده است و چرا دست بر قضا در طول همین مدت دوستداران میراث فرهنگی خوزستان همگی سکوت کرده بودند.
دو هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. قطعاً در مقابل طرحی با این میزان هزینه، تخصیص مبلغی در حدود چند میلیارد تومان به حوزه میراث فرهنگی برای تعریف پروژه‌هایی تحت عنوان بررسی و شناسایی و پس از آن تعریف کاوش‌های نجات بخشی و در نهایت گرفتن برگه رضایت از مسوولان میراث فرهنگی برای گذراندن لوله‌ها دقیقاً بر اساس همان چیزی که روی نقشه است و یا تغییر مسیر جزئی پدیده‌ای عجیب و غریب نیست مخصوصاً آن که کارنامه سازمان میراث فرهنگی و به طور اخص پژوهشگاه و پژوهشکده در طول سالیان گذشته در مقابل پرونده‌های سدها به طور ویژه و سایر طرح های عمرانی به طور عموم در این زمینه درخشان است تا آنجا که بسیاری از محوطه‌های تاریخی زیر آب رفته و ماحصل کاوش‌های نجات بخشی به قدری وزین است که وقتی نگارنده به دنبال حداقل یک کتاب در این زمینه گشت با حیرت فراوان کشف کرد که دریغ و درد از حتی یک برگه در مورد کاوش‌های نجات بخشی، بررسی علل این کاوش‌ها، نقاط ضعف و قوت، شیوه‌های بکار گرفته شده در ایران و سایر کشورها، مقایسه آنها، الگوبرداری و... که چیزی شبیه آرزوهای بزرگ است!!!! البته بنا به گفته کارشناسان تخصیص ۳۰ تا ۴۰ درصد مبالغ دریافتی از سوی مسوولان پروژه‌های باستان‌شناسی به پژوهشگاه به عنوان حق بالاسری را نباید فراموش کرد.

از سویی بر اساس گزارش‌های منتشر شده چند روز اخیر :«پیگیری باستان شناسان و فعالان میراث فرهنگی و مشاهده آنها و بررسی نقشه های هوایی در سال های متمادی نشان از وسعت عملیات اجرایی پروژه مورد نظر و تعرض به محوطه های باستانی دارد.» حال این پرسش مطرح است که اگر مسوولان میراث فرهنگی در طول تمام این سال‌ها این موضوع را می‌دانستند چرا بر اساس انطباق با نقشه هوایی استعلام‌های لازم را به جهاد نصر اعلام نکرده‌اند آن هم در حالی که نقشه به راحتی برای نشان دادن عمق فاجعه در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد. چرا در این زمینه تعلل شده است؟

باز این پرسش مطرح می شود که آیا قرار است با آمدن رییس جدید میراث خوزستان که  باز هم مدیری نامتخصص در حوزه میراث فرهنگی است و احتمالا از چند و چون ماجرا بی اطلاع ، با راه انداختن موج رسانه‌ای وا اسفا که تمام مناطق ۲۰ گانه خوزستان بر باد می‌رود، از نمد طرح جهاد نصر کلاهی برای میراث فرهنگی خوزستان بافته شود و در کنار آن پژوهشگاه و پژوهشکده هم مستفیض شوند و در نهایت هم اراضی تسطیح شوند و تمامی لوله‌ها مسیر اصلی خود را طی کنند!  درست شبیه آنچه در پشت سدها در نقاط مختلف کشور رخ داد؟ یا نه این بار سید محمد بهشتی قاطعانه و با تدبیر جلوی چنین طرح‌هایی را خواهد گرفت و هر چه سریعتر معاونت میراث فرهنگی از معاونت میراث خوزستان خواهد خواست تا به استعلامات لازم پاسخ صحیح و علمی بر اساس یافته‌های باستان‌شناسی این چندین دهه بدهد و پژوهشگاه و پژوهشکده باستان‌شناسی هم فقط در موارد ضروری با دستور بررسی، شناسایی و... موافقت خواهند کرد؟ آیا معاونت میراث خوزستان با پنهان‌کاران این طرح و متعللین در پاسخگویی به استعلامات شرکت جهاد نصر برخورد قاطع خواهد داشت؟ آیا در صورت تعلل باستان‌شناسان در ارائه گزارش‌های مورد نیاز معاونت خوزستان، پژوهشکده باستان‌شناسی به یاری این معاونت خواهد آمد و باستان‌شناسان را ملزم به ارائه گزارش‌های مورد نیاز خواهد کرد؟
کد خبر: 85021
Share/Save/Bookmark