جسد روزنامه نگار آفریقایی به خانه بازگشت
پس از 50 سال؛
جسد روزنامه نگار آفریقایی به خانه بازگشت
از آنجا که او مقالاتی را در تنفر از آپارتاید نوشته بود مقامات کشور با بلیتی یک سره او را مجبور به خروج از کشور و نفی شهروندی آفریقای جنوبی کردند.
 
تاريخ : شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۳۵
در یک صبح جولای نزدیک به نیم قرن «نات ناکاسا» سیاهپوستی اهل آفریقای جنوبی که در نیویورک و در تبعید زندگی می‌کرد از پنجره هفتم ساختمانی در تقاطع خیابانهای سنترال پارک غربی و ۱۰۲ منهتن سقوط کرد و با وجود شکستگی و جراحات داخلی متعدد پیش از رسیدن به بیمارستانی در هارلم نیویورک و در ۲۸ سالگی جان خود را از دست داد.
نات ۱۰ ماه پیش از این اتفاق کشور خود را ترک کرده بود تا با کمک بورس تحصیلی نیمن در دانشگاه هاروارد روزنامه نگاری بخواند. از آنجا که او مقالاتی را در تنفر از آپارتاید نوشته بود مقامات کشور با بلیتی یک سره او را مجبور به خروج از کشور و نفی شهروندی آفریقای جنوبی کردند. نات سال ۱۹۶۴ در این خصوص نوشته: «من مجبورم‌ام کشور را ترک کنم و تصمیم به بازگشت ندارم. این به دلیل میل به جلوگیری از تلف شدن در تلخی خودم است. تلخی بالفطره تقلیل به یک شهروند درجه دوم بودن.»
او همراه با رهبران کلیدی جنبش رهایی از جمله «نلسون ماندلا» به زندان فرستاده شد و هنگامی که دولت نویسندگان را سرکوب می‌کرد او اجازه هجرت ناخواسته را انتخاب کرد. نات در آخرین ستونی که بعد از این اتفاق برای نشریه «رند دیلی میل» نوشته از خود به عنوان «یک بومی از هیچ کجا» و «یک فرد بدون تابعیت، یک سرگردان» نام برده است.
کمتر از یک سال بعد او مرده بود.
دولت آپارتاید اجازه نداد تا جسد او به خانه برگردد و جسد این مرد درست ۵ ماه بعد از مرگ «مالکوم ایکس» با فاصله دوپایی از مقبره او به خاک نیویورک سپرده شد. پس از دهه‌ها از مرگ او آپارتاید سقوط کرد و ماندلا برای اولین بار رئیس جمهور آفریقای سیاه شد و تلاش بسیاری در التیام زخمهای اجتماعی و اقتصادی به جای مانده از آپارتاید انجام داد.
در طول سال‌ها روزنامه نگاران و خانواده ناکاسا تلاش بسیاری برای برگرداندن باقی جسد او به آفریقای کرده‌اند اما موانع اداری و کمبود بودجه همواره مانع آن‌ها بوده است و حالا پس از ۲۰ سال از جشن آزادی بالاخره نات به خانه برگشت. خاک نات ۱۵ آگوست نبش قبر ‌شد و در روز بعد مقامات دولتی و اعضای خانواده او گرد هم آمدند تا در یک مراسم یادبود در کلیسایی یاد او را گرامی بدارند. بقایای جسد او برای دفن در ماه سپتامبر به دوران کودکی‌اش در چسترویل در حومه دوربان منتقل شد.
«ناتی متتوا» وزیر فرهنگ و هنر آفریقای جنوبی، که برای این منظور در صدر یک هیات به نیویورک سفر کرده بود، در این‌باره گفته: «بازگشت او به خانه بازسازی (ماهیت) شهروندی تو و کرامتش به عنوان یک انسان است.» ناکاسا جوانی بود لاغر و کوتاه با صورتی بازیگوش. او هرگز دبیرستان را به پایان نبرد اما نویسنده‌ای سطح بالا برای محبوب‌ترین مجله سیاه و سفید «آفریقای جنوبی» و سردبیر مجله‌ای ادبی شد ولی شرایط پیرامون مرگ او زندگی کوتاهش را تحت تاثیر خود قرار داد.
ناتانائیل اندانزانا ناکاسا ۱۲ می‌۱۹۳۷ متولد شد او دومین فرزند از یک خانواده ۵ نفره بود. پدرش «آلیونا» معلم و مادرش «چمبرلین» یک حروفچین و نویسنده آزاد بودند. مادرش پس از تولد آخرین فرزند خود به یک افسردگی عمیق دچار شد. خانواده او از لحاظ مالی فشار مالی تحت فشار بودند و این موجب شد هرگز نتواند دبیرستان را تمام کند و بالاخره پس از ۱۰ سال تحصیل به جستجوی کار پرداخت. نات جوان در روزنامه زولو زبان «The Natal Sun» دوربان به عنوان یک خبرنگار مشغول شد و بعد‌ها به ژوهانسبورگ نقل مکان کرد. «کن تمبا» همکارش در این باره گفته: «او آمد، یادم می‌آید، او صبح با یک چمدان و یک راکت تنیس آمد، وای خدا، یک راکت تنیس.»
با وجود تروریسم پلیس دولتی، نژادپرستی و مکانسیم کنترل کننده او آن طور که می‌خواست زندگی کرد و جلو می‌رفت با سفیدپوست‌ها قرار می‌گذاشت و به احزاب مختلف می‌رفت. هیچ چیز نمی‌توانست لبخند او را خشک کند. نات در این باره نوشته: «شرایطی که ما تحت آن زندگی می‌کنیم ما را وادار به نافرمانی می‌کند. فقط آفریقایی بودن غیر قانونی است.»
در ۲۱ مارچ ۱۹۶۰ راهپیمایی بزرگی علیه آپارتاید رخ داد. پلیس ۶۹ نفر معترضان را به ضرب گلوله در شارپ اویل کشت. دولت، کنگره ملی آفریقا و کنگره پان آفریقا را غیر قانونی اعلام کرد. فعالان سیاسی مجبور به ترک دولت شدند و بسیاری گریختند. پس از این حادثه بود که مجله نیویورک تایمز به ناکاسا پیشنهاد داد تا مقاله‌ای در ارتباط با تلفات آپارتاید بنویسد. مقاله‌ای که ۲۴ سپتامیر ۱۹۶۱ منتشر شد.
او از تصویب قوانین بد، تبعیض نژادی تحت حمایت دولت و از نشانه‌هایی که بر سردر خانه‌ها آویزان بود از جمله «ورود سگ و بومی ممنوع» نوشت. در ۱۹۶۳ مقامات به یک مزرعه حمله کردند و نلسون ماندلا و رهبران شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا را بازداشت کردند و پس از این بود که ناکاسا به یکی از آخرین صداهای مخالف کشور تبدیل شد و یک پروژه جدید را شروع کرد. او با حمایت بنیاد فارفیلد مجله‌ای به نام «کلاسیک» را با نویسندگان سیاه پوست راه اندازی کرد و اینجا بود که طناب سفید آپارتاید تلاش کرد تا او را از پا در آورد و او بالاخره دستگیر و مجبور به ترک کشور شد و به نیویورک رفت. از اینجا به بعد دوستانش او را کودکی پر از هیجان که قادر بود آزادانه راه برود تشبیه می‌کردند. نات روز قبل از مرگ با دوستانش به باشگاهی رفت و درباره سیاست حرف زدند و با هم آهنگ بازگشت به خانه را گوش دادند اما هیچ وقت فکر نمی‌کرد که راه خانه تا ۵۰ سال بسته باشد.

یاسین پورعزیزی
کد خبر: 77166
Share/Save/Bookmark