«به دنیا آمدن»؛ سرگردان در انتقال پیام
«به دنیا آمدن»؛ سرگردان در انتقال پیام
لحن فیلم در انتقال پیامش معلق است و خداحافظی زن برای رفتن به یزد و ماندن مرد در خانه ای تک و تنها با نورپردازی تاریک و گریه آرام مرد نشان از لحن دو گانه فیلم در نتیجه گیری است
 
تاريخ : پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۰۲
فیلم «به دنیا آمدن» اثر محسن عبدالوهاب یک ملودرام خانوادگی است که قصه اش را در قالب یک خانواده متوسط که ناخواسته بچه دار شدن و حالا قصد سقط آن را به دلیل مشکلات اقتصادی و کاری دارند را تعریف می کند.

به دنیا آمدن دارای خط داستانی ساده ای است که سعی می کند به سادگی هم آن را بیان کند. فیلم از دکوپاژها و میزانسن های معمولی برخوردار است. کنش های فیلمنامه ، ملتهب کننده نیست و ما شاهد نقطه عطفی در فیلمنامه نیستیم. از همان اول مشخص می شود که زن از سقط کردن پشیمان می شود! درحالی که فیلم در نشان دادن پشیمانی زن ناتوان است و ما دلیل قانع کننده ای از سوی زن نمی بینیم تنها یک حس مادری او را منصرف کرده است اما تماشاگرعلت پذیرفتن برای عمل سقط را نمی داند چرا که فیلم با تصمیم یک زن و مرد برای سقط شروع می شود.

فیلم در کنار بحث اصلی سقط کردن بچه و حفظ آن به داستانک های دیگری مثل شغل هنری مادر که بازیگر تئاتراست نیز اشارات طعنه آمیزی به سیستم فرهنگی کشور دارد مثلا اینکه آنان با وجود سه ماه تمرین تئاتر بدون گرفتن یک ریال ، تئاترشان از سوی هیات بازبینی رد می شود و در عوض یک تئاتر کمدی سخیف و به اصطلاح روحوضی که بیشتر ادا و اطوار و بزن و برقص است و نقدی را شامل نمی شود بلافاصله تصویب می شود!



فیلم تنها در یک نما به شغل پدر می پردازد و ما او را می بینیم که در زمینه ساخت فیلم های مستند کار می کند و تمایلی برای نمایش واقعیت های جامعه و مسائل بزهکاری دارد اما چون ملتهب است و ممکن است حواشی به همراه داشته باشد از سوی تهیه کننده پذیرفته نمی شود و این سرنوشتی که مرد 15 سال است گرفتار آن شده است.

داستانک دیگری که در فیلم وجود دارد عاشق شدن پسرنوجوان آنان نسبت به یکی از دختربچه های فامیل است به گونه ای که درس و مشق را فراموش کرده و بیشتر در پی جلب نظر اوست و برای نزدیکتر شدن به دختر حتی از پدرش می خواهد که روش نزدیک شدن خودش به مادرش را برای او تعریف کند تا او هم بتواند نظر دختر مورد علاقه اش را جلب کند! پرداختن به این موضوع آن هم در سینمایی که خانواده ها با فرزندان خود مخاطب آن هستند آن هم در سن ( 14 سالگی) نمی تواند موضوع خوبی در این سنین باشد و این الگو سازی از سوی سینما صرفا یک بد آموزی است و باعث می شود پسربچه ها در چنین افکاری غوطه ور شده و توجیه عمل خود را استناد به همین فیلم عنوان کنند.


فیلم به نوعی تبلیغ «بچه بیشتر» و ضد تبلیغ « یک بچه کافی» است اما ناخواسته وزن فیلم به سمت مرد می چرخد هر چند که در ظاهر ، این زن است که پیروز می شود.

فیلم فاقد نقاط عطف اول و دوم است و اگر هم وجود دارد بسیار ضعیف است . تقابل در فیلمنامه آنقدر قوی نیست که چالش برانگیز باشد. گره گشایی فیلمنامه یعنی پذیرفتن مرد برای نگه داشتن بچه، ابتر است و وجود بچه نه تنها مایه دلگرمی و نزدیکی زن و مرد و خانواده نمی شود که همچنان موجب جدایی و دور از هم زندگی کردن آن دو می شود.

لحن فیلم در انتقال پیامش معلق است و خداحافظی زن برای رفتن به یزد و ماندن مرد در خانه ای تک و تنها با نورپردازی تاریک و گریه آرام مرد نشان از لحن دو گانه فیلم در نتیجه گیری است و فیلم برای تماشاگر مشخص نمی کند که بلاخره بچه دار شدن خوب است یا بد؟ اگر خوب است پس چرا این زوج مجبورند برای هزینه زندگی بچه جدید دور از همدیگر زندگی کنند و اگر بد است پس چرا زن اصرار به حفظ بچه دارد. هر چند که فیلم بچه دار شدن را تقویت می کند و حق را به زن می دهد اما پایان بندی فیلم همذات پنداری با مرد است!

بازی الهام کردا و هدایت هاشمی به عنوان یک زن و شوهر میانسال خوب است اما بازی الهام کردا سرتر نشان داده می شود هرچند که اوج و فرود نقش او بیشتر از مرد است و البته این بازی خوب نیز از سوی داوران دیده شده و او یکی از کاندیداهای بازیگران اصلی زن برای همین فیلم انتخاب شده است.

فیلم اما نسبت به بیشتر فیلم های جشنواره که از مضمون تلخ و پایان تلخ تر برخوردار بودند از مضمون خوبی برخوردار است و اگر چه تامین زندگی بچه جدید سخت و تلخ خواهد بود اما مزه تلخ آن باز هم شیرین است. سبز شدن درخت بیدمجنون در جلوی خانه این زوج ، نشان از سرسبزی زندگی آنان بابت فرزندی است که قرار است به زودی به دنیا بیاید. 

نام فیلم ( به دنیا آمدن)، فاقد جذابیت و بدور از یک نام سینمایی است . ضمن اینکه نام فیلم تکلیف قصه را از همان اول مشخص می کند و  موضوع را لو می دهد و برای تماشاگر  معلوم می شود که زن نوزادش را به دنیا خواهد آورد.
کد خبر: 88796
Share/Save/Bookmark