چرا گلیم کتابهایمان را نمی توانیم از آب بیرون بکشیم؟!
وضعیت کتب هنری با نگاهی بر آسیبهای نشر؛
چرا گلیم کتابهایمان را نمی توانیم از آب بیرون بکشیم؟!
در چند سال گذشته وضعیت انتشار کتابهای هنری تا حدی گنگ و نا به سامان بوده است، این امر را بالاخص در کاهش بودجه کتب هنر می توان مشاهده کرد.
 
تاريخ : يکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۲۶
به گزارش هنرنیوز، مشکلات عمده ای در حوزه نشر کتب هنر وجود دارد که بخشی از آن به قیمت بالای این کتب مربوط است که طیف زیادی از مخاطبان این کتب را در خرید آن با مشکلاتی مواجه کرده است.درست است که این رقم بالا به لزوم تفاوت کیفیت این کتب در شکل انتشار و کاغذ بهتر برمیگردد اما به هر روی یارانه کتابهای هنر باید به طریقی باشد که منجر به انبار شدن این کتاب و عدم توان مخاطبان در تهیه آن نشود.

به طور کلی، اغلب این اتفاق می افتد که در بخش های دولتی به کارآیی و کیفیت کتب منتشر شده توجه نمی شود و از پی آن انبوه کتاب های چاپ شده و خریداری نشده در گوشه انبارها می ماند و از بین می رود، متأسفانه اکثر کتاب هایی که در حوزه دولتی و توسط ناشر دولتی به معنای واقعی کلمه چاپ شده چنین سرنوشتی داشته اند. برای مطالعه این رفتار شناسی به شکل انتقادی باید حتما تئوری های مطالعاتی حوزه نشر را مورد بررسی قرار داد و اگر صرفاً اقتصادی نگاه بکنیم، رفتارهایی از این دست چه دولت، چه ناشرین ، چه توزیع کنندگان «عمده فروش ها و خرده فروش ها» با محدودیت هایی مواجهند.

چنین ساختاری را باید از بازار محصولات هنري و شیوه های رقابت بازار بشناسیم. مشکل اصلی در بازار نشر ما چه هنر و چه غیر هنر، کوچک بودن این بازار است و این را از مهم ترین شاخصه آن یعنی تیراژ می فهمیم که وقتی به زیر هزار می رسد، نشانه های بحران را در خود بازتاب می دهد. اساساً وقتی مردم ما نیاز به کتاب و ضرورت مطالعه را در زندگی روزمره احساس نمی‌کنند، نمی توان مشکلات نشر را به سادگی حل کرد. ما عادت نداریم مطالعه کنیم و هنوز مطالعه را یکی از اصلی ترین شاخص های توسعه یافتگی و پیشرفت کشور محسوب نمي‌كنيم .

اگر کتاب های درسی و رمان را حذف کنیم، کتابخانه های ما دیگر هیچ مشتری و مخاطبی ندارند. اگر دقت کنید، مراجعه اساتید به کتابخانه ها بسیار بیشتر از دانشجویان شده است و تا وقتی کتاب کالای ضروری شناخته نمی شود و هنوز به چشم کالای لوکس به آن نگاه می شود وضعیت ما بهبود نخواهد یافت. ناشران ما بازاریابی را به شکل اصولی نمی دانند. امتیازی که ارشاد به ناشر می‌دهد براساس صلاحیت حرفه ای نبوده و هیچ ارزشیابی تخصصی درکار نیست. مشکل دیگر این است که بحران بازار نشر موجب می شود تا ناشری نتواند در کار کتاب سرمایه گذاری کند.


نکته دیگر این است که تکثیر یک اثر هیچ منافاتی با منحصر به فرد بودن آن ندارد، بلکه می‌تواند اثر اصلی را شاخص‌تر جلوه دهد و فاصله گذاری معناداری با اصل اثر ایجاد کند. بازار نسخه های اصل با تکثیر به هیچ وجه مخدوش نمی‌شود. ما دو بازار کاملاً تفکیک شده تجاری و هنری داريم كه هر یک با کارکردهای خاص خود رادارند.

ضرورت آشنا کردن و آشتی دادن مخاطب عام با بازار نشر هنری امری مهم است و فقدان آموزش بصری و فرهنگ بصری در سطح عمومی مشكلي ريشه دار است، واقعیت این است که وقتی ما با فرهنگ بصری سروکار داریم، پیامد اولیه و قطعی آن آموزش است. مردم ما بیش از صد سال است که آموزش بصری ندیده اند، این فقر حتی در لباس پوشیدن و همه وجوه زندگی ما نمایان است. هنر در کشورهای پیشرفته یک ضرورت است ولي در کشور ما ضرورت نیست . مدیران هنری رسانه های ما از هر گونه تغییر و تنوع ذائقه مردم و پایه ریزی یک تربیت فرهنگی بصری می‌ترسند.

مشکل اصلی را در عدم مطالعه و در نتیجه فقدان رشد یافتگی فرهنگ بصری عمومی ما است این برای مردمی که در گذشته تاریخی خود عامل میراث عظیمی از زیبایی در همه شئون زندگی بوده اند و حتی کوچکترین چیز از زندگی ما مثل دکمه و هر چیز مصرفی با آن همه زیبایی و ظرافت تولید می‌شده است، دردناک است که سلیقه مطالعاتی مان را ارتقا ندهیم.

به طور کل، ویژگی‌هایی که در صنعت نشر وجود دارد، همانند تولید، توزیع، مانور دادن در بازار‌ها‌‌ همان مارکتینگ و بالا و پایین شدن قیمت‌ها در بازار‌ها اختلالات زیادی را ایجاد کرده است، مبرهن اینکه ما هنوز صنعتی نشده‌ایم، انگار ناشران ما به گونه‌ای تعارف دارند و نشر را تنها یک حرکت فرهنگی می‌دانند و این موضوعات باعث می‌شود که نشر ما سر و سامان پیدا نکند. البته عده‌ای هم وجود دارند که بازاریابی و بازارسازی می‌کنند و با ایجاد بازار بالقوه آن را پرورش می‌دهند، همانند ناشران کتاب‌های کنکوری که توانسته‌اند این بحث را ایجاد کنند.


در موضوع نشر قدم اول تغییر دادن باور‌ها است، وقتی کتابی چاپ کنیم، اما مخاطب آن را نخواند و کتاب را دوست نداشته باشد مسلما سطح کتاب خوانی پایین می‌آید. کتاب‌ها در انبار می‌ماند و خمیر می‌شود.قدم اول اصلاح پیش فرض‌ها و در قدم‌های بعدی آموزش دادن به متخصصین حوزه نشر است که باید شکل کاری ناشران را از سنتی به مدرن انتقال دهیم.

نکته اساسی و بنیادین که در حوزه نشر ما وجود دارد این است که نشر ما حرفه‌ای نیست و مشکلات عدیده‌ای دارد. وقتی نویسندگان ما شغل دومشان نویسندگی است، ناشران هم شغل دومشان زدن انتشارات است. به کسی ناشر حرفه‌ای گفته می‌شود که تنها شغل او صرفا حوزه نشر باشد، البته ناشر خصوصی با ناشر دولتی تفاوت‌هایی دارد که صحبت از این تفاوت محمل دیگری را می‌پذیرد. ناشری که تنها در حوزه نشر کار می‌کند باید حداقل به گونه‌ای کتاب چاپ کند که بتواند خرج مایحتاج خانواده و کارگران خود را تامین کند.

در حال حاضر کتاب فروشی‌ها تنها منبع خرد آنان فروختن کتاب نیست یعنی اگر بخواهند تنها به فروش کتاب بسنده کنند درآمدی نخواهند داشت، بلکه فروش واقعی آنان از لوازم التحریر و کالای لوکس و زینتی است.

یکی از مشکلات حوزه نشر، نبود برنامه ریزی است و اگر برنامه ریزی درست و صحیحی نداشته باشیم و در حوزه نشر آسیب‌شناسی دقیقی انجام ندهیم مشکلات حل نخواهد شد. باید مشکلات را دسته بندی کنیم و ببینیم راه حل‌هایی که دیگران برای حل مشکلات داشته‌اند چه بوده است و برنامه ریزی دراز مدت داشته باشیم تا مشلات برطرف شود.
کد خبر: 86718
Share/Save/Bookmark