«پایتخت» سریالی که دیگر «پایتختی» نیست
«پایتخت» سریالی که دیگر «پایتختی» نیست
ساخت سری چهارم پایتخت هر چند که توانست رکورد سری سازی سریال را در تلویزیون ایران از آن خود بکند اما باید دید آیا در این سری سازی ، مخاطب شاهد صحنه های جدیدی است یا اینکه فقط تکرار مکررات است تا برخی ها نانی به کف آرند و به غفلت نخورند.
 
تاريخ : يکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۵۰
یکی از سریالهای ماه رمضان امسال، سریال «پایتخت ۴» بود که این سریال با رسیدن به سری چهارم ، توانست رکورد سری سازی سریالهای تلویزیون ایران را از آن خود بکند و به نظر می رسد که با شکسته شدن این سد، مخاطبین تلویزیون باید شاهد ساخت چندین سری از برخی از سریالهای پخش شده باشند و اینگونه نباشد که یک سریال به یک سری ختم شود.

بی شک باید این رکورد شکنی و این خط شکنی را برای تلویزیون ایران به فال نیک گرفت اما به شرطی که ادامه یافتن هر سریال منوط به نظر مدیران تلویزیون و اسپانسرهایی که معمولا در پس هر حمایت اثر فرهنگی ، بیشتر در پی سودهای اقتصادی هستند نباشد. هنوز یادمان نرفته زمانی که سری سوم سریال پایتخت به اتمام رسید «سیروس مقدم» کارگردان این اثر به صراحت اعلام کرد که « دیگر ساخت سریال پایتخت برای من به اتمام رسیده است و به هیچ عنوان آن را ادامه نخواهم داد» اما هنوز چند مدتی از بیان این گفته نگذشته بود که خبر ساخت سری چهارم آن منتشر شد! با بیان جمله فوق به این نتیجه خواهیم رسید که اگر ساخت سری های متعدد پایتخت بنا به خواسته مخاطبین تلویزیون است ( بر اساس نظر سنجی های تلویزیون ) پس چرا به یکباره سیروس مقدم اعلام می کند من دیگر پایتخت نمی سازم؟ آیا زمانی که ایشان این حرف را زده بود آیا بی خبر از نظرسنجی ها بوده است؟! پس بهتر است بگوئیم:« ادامه یافتن یک سریال به سری های بعدی ، بیشتر منوط به نظر مدیران تلویزیون است و نظرسنجی فقط ظاهر کار محوسب می شوند». اما این که چه می شود مدیران تلویزیون تصمیم می گیرند یک سریال را به قسمت های بعدی بکشانند. خود قصه ای است شاید پُرغُصه، خدا داند.


اینکه فقط گروهی از سازندگان برنامه های تلویزیونی چه در عرصه سریال سازی و چه در عرصه برنامه های دیگر ، فقط بتوانند کار کنند و اجازه ورود به ایده های جدید و نیروهای تازه نفس – به هر دلیلی – داده نشود کار پسندیده ای نیست و راه را برای کشانده شدن هر حاشیه و شایعه ای باز خواهد کرد. باید بپذیریم که تلویزیون نیازمند نیروهای خلاق و مستعد است و همان گونه که مخاطبین تلویزیون، سلایق مختلفی دارند باید برای اقناع کردن این سلایق نیز ، اجازه ورود به فیلمسازان با سلایق مختلف هم داده شود. امری که متاسفانه در رسانه ملی، خیلی توجه ای به آن نمی شود.

پایتخت چهار نشان داد که دست اندر کاران این سریال دست شان از ایده های نو و جذاب خالی است. در سری چهارم پایتخت، به عقیده بسیاری از بینندگان پروپا قرص این سریال ، هیچ تازگی وجود نداشت و به نظر می آمد چون برای اولین بار این سریال در ۲۶ قسمت برای ایام ماه رمضان تهیه می شده است - در سری های قبلی برای ۱۳ الی ۱۴ قسمت، آن هم در ایام عید ساخته می شده – لذا به وضوع می توانستید کش دادن پلان سکانس ها و طولانی شدن دیالوگ های بازیگران در مورد یک مبحث خاص را ببینید.




این سریال
البته همان طوری که موافقینی داشت ، مخالفینی هم داشت و علاوه بر برخی از هنرمندان که معتقد بودند این گروه با بهره گیری از حمایت های خاص مدیران تلویزیون می توانند این سریال را به سری های بعدی برسانند؛ برخی از تماشاگران خطه مازندران نیز از لهجه های مختلفی که به نام مازندرانی در این سریال استفاده می شد اعتراض داشتند و حتی یک مداح مشهور نیز از صحنه «مرده شورخانه» سریال که به منزله تمسخر مرگ از آن یاد کرده بود اعتراض خودش را در یک سخنرانی اعلام کرده بود. این درحالی است که متاسفانه بار طنز این سریال، بیشتر بر دیالوگ گویی نهفته بود که همین امر می تواند یک کار تصویری را در حد یک کار رادیویی کاهش دهد. درحالی که کارگردان دستش از بهره گیری از طبیعت زیبای مازندران خالی نبود اما به جز در برخی از سکانس ها، صحنه بازی بازیگران در مکانی محدود مثل خانه ، حیاط یا ماشین می گذشت و ما فضای شهر را به جز تکرار صحنه پل شهر که در سردر آن نام اسپانسر سریال دیده می شود چیز دیگری از این منطقه ندیدیم.

از سوی دیگر، به نظر می رسد که هر چه به شمار سری های پایتخت اضافه می شود به همان نسبت از اصالت اصلی پایتخت که از نامش هم پیداست یعنی «پایتخت» دور می شویم و « پایتخت ۱» که با معضل پایتخت نشینی شروع شده بود و مشکلات خرید خانه در تهران و متزلزل بودن خانه هایی که در کنار پل های شهری ساخته می شوند را دستمایه کارش قرار داده بود اما در سری های بعدی، موضوع سریال از مضامین مربوط به «پایتخت»دور شد به گونه ای که در سری سوم و چهارم، دیگر نامی از پایتخت برده نشد و به نظر می رسد که سازندگان این سریال، حضور در مناطق سر سبز و خوش آب و هوای شمال را به حضور در تهران شلوغ و پر از دود ترجیح داده بودند! و تلاش کرده بودند همه قصه های خودشان را برای مناطق شمالی کشور تعریف کنند که این هم می تواند یکی از نقایص این سریال محسوب شود.




از نگاه دیگر،
باید بپذیریم که بازیگران این سریال با شناخت و آشنایی که با شخصیت های خود پیدا کرده بودند به راحتی نقش های خودشان را ایفا کردند و شاید استقبال مردم از این سریال ( بنا به نظرسنجی صدا و سیما) به دلیل گرمیِ بازی بازیگران این سریال بوده که حالا دیگر می توان آنان را به عنوان یکی از اعضای خانواده هر ایرانی یاد کرد.

پرداختن به «ساخت و سازهای غیرمجاز در مناطق شمالی کشور» که در پایتخت ۴ به آن اشاره شد تلنگر مناسب و به جایی به این معضل بود و پذیرفتن کار غلط از سوی خانواده نقی و تن دادن به تخریب آن می تواند الگویی برای این معضل باشد. متاسفانه امروزه ساخت و ساز غیرمجاز در حریم دریاها و مناطق جنگلی کشور به یکی از معضلات عمده این شهرها تبدیل شده و موجب گردیده تا حریم دریا و مناطق جنگلی با ساخت و سازهای غیر مجاز، هر روز تنگ تر و تنگ تر شود.



کُشته شدن چوچانگ ( همسر چینی ارسطو) در سری چهارم – که البته به صراحت هم مشخص نشد که واقعا کشته شده یا خیر؛ شاید به این منظور که در سری های بعدی این سریال! دوباره به کار گرفته شود- نشان می دهد که دست اندرکاران این سریال نخواسته اند رسم زن گرفتن از کشورهای دیگر را در میان جوانان به رسمیت بشناسند. پیامی که می تواند خوشایند باشد.

هرچند که زمزمه های ساخت سری پنجم این سریال شنیده می شود اما امیدواریم با اختصاص یافتن زمان مناسب برای نگارش فیلمنامه و پیدا کردن ایده های نو و جذاب که می تواند از همین روزها شروع شود سری پنجم این سریال از سر و شکل بهتر و جان دارتری برخوردار شود و راه را بر شتاب زدگی سریال و فشردگی کار که سبب افت کیفیت می شود مسدود کند.
کد خبر: 82028
Share/Save/Bookmark