درخواست از دبیر کل یونسکو؛
تجربههای یونسکو برای نجات میراث فرهنگی را در اختیار نهادهای مسئول بگذارید
از آن سازمان محترم انتظار میرود در کنار توجه به سرنوشت محوطههای میراث جهانی ترتیبی اتخاذ نماید تا دولتها در قبال همة آثار میراثی خود –فارغ از اینکه جهانیاند یا ملّی- در سطوح بینالمللی متعهد شوند.
تاريخ : سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۴۹
به گزارش هنرنیوز؛ «جامعه باستانشناسی ایران» و «دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی» به مناسبت حضور دبیر کل یونسکو در ایران نامه سرگشاده ای خطاب به وی نوشتند. در متن این نامه آمده است:«
سرکار خانم ایرینا بوکووا
مدیر کل محترم سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)
با سلام و احترام،
مقدم شما را به میهنمان ایران، سرزمینی که یکی از کانونها و گهوارههای فرهنگ و تمدن بشری است، گرامی میداریم. حضور ارجمندتان را مغتنم میشماریم و برخی از دغدغهها در زمینه میراث فرهنگی ایران را با شما در میان میگذاریم:
۱- در ایران، مانند بسیاری دیگر از نقاط جهان، طی دهههای گذشته برنامههای توسعهای و عمرانی مهمی به اجرا درآمده است. در عین حال، این برنامهها زمینهساز آسیبها و لطمات جبرانناپذیری به محوطهها و زیستگاههای باستانی، آثار و یادمانهای تاریخی و مناطق و منظرهای فرهنگی-طبیعی شدهاند؛ بهویژه محوطهها و مجموعههای منحصربه فردی که تاکنون در فهرست میراث جهانی به ثبت نرسیدهاند و شاید تا سالیان سال به ثبت نرسند در معرض تخریب و ویرانی شدید قرار دارند.
از آن سازمان محترم انتظار میرود در کنار توجه به سرنوشت محوطههای میراث جهانی ترتیبی اتخاذ نماید تا دولتها در قبال همة آثار میراثی خود –فارغ از اینکه جهانیاند یا ملّی- در سطوح بینالمللی متعهد شوند. همچنین خواهشمندیم تجربههایِ یونسکو درباره آن دسته از برنامههای عمرانی، همچون ساخت سدهای بزرگ، که مفید بودنشان مورد پرسش و تردید است را در اختیار نهادهای مربوطه در کشورمان قرار داده و برای کاهش اثرات زیانبارشان بر میراث فرهنگی و طبیعی تلاش شود.
۲- از میان آثار و مجموعههای تاریخی ایران که در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیدهاند، مجموعههایی چون میدان نقش جهان اصفهان، منظر فرهنگی بم، سازههای آبی-تاریخی شوشتر و کاخ گلستان با مشکلات مهمی مواجه هستند که برخی از آنها به سازمان یونسکو نیز منعکس شده و مورد رسیدگی و بازرسی قرار گرفته است. بهویژه مایلیم اشارهوار توجه شما را نسبت به وضعیت پرخطر برخی از این آثار جلب نماییم. برای نمونه، وضعیت میراث فرهنگی اصفهان با اجرای برنامههای توسعهای نظیر احداث مترو و برنامههای شهری دیگر به شدت در خطر است؛
«بم و منظر فرهنگی آن» هرچند طی سال گذشته از فهرست میراث در خطر خارج شده و اقدامات خوبی در آن صورت گرفته، اما هنوز مشکلات خطرآفرین آن رفع نشده است؛ از جمله میتوان
به توسعه روزافزون حلبیآباد و زاغهنشینی پس از زلزله بر روی گسل بم که جزء عرصه اثر محسوب میشود اشاره نمود، و یا از نابودی تدریجی باغات در شهر به نفع احداث ساختمانهای گوناگون یاد کرد. سازههای آبی-تاریخی شوشتر و کاخ گلستان نیز هریک به نوبه خود با مشکلاتِ مهمِ مشابهی دست و پنجه نرم میکنند. از آنجا که میل و خواست برنامههای توسعهای و عمرانی به طور معمول در جهت رفع این مشکلات نیست، مؤکداً خواهشمندیم که نسبت به سرنوشت این آثار توجه ویژه مبذول گردد.
۳- طی چند دهة اخیر رشد هویتجویی و سیطره سیاستزدگی موجب کمرنگ شدن نزدیکیها و اشتراکات فرهنگی و تاریخی کشورهای منطقه شده و رقابتهای سیاسی برای ثبت انحصاریِ میراثِ مشترک فرهنگی وگاه مصادره برخی از عناصر فرهنگی (میراث ناملموس) کشورها و تمدنهای کهنسال و دیرپا شدت گرفته است. بر این باوریم که میبایست بسترها و زمینههای لازم برای «تعامل فرهنگی» به جای رقابتهای سیاسی بر سر مسایل فرهنگی فراهم آید تا به جای هویتجوییهای افراطی و فرهنگستیز به همدلی و پذیرش اشتراکات فرهنگی-تاریخی و درک متقابل حرکت کنیم. بیشک در این راه سازمان متبوع شما نقش مهم و تعیینکنندهای به عهده دارد.
به عنوان مثال، یونسکو میتواند هر موضوع بحثانگیزی -همچون چوگان- را پیش از ثبت آن به سود یکی از مناطق این ناحیه، میان کشورهای ذینفع به بحث بگذارد. در مورد «چوگان»، قطعاً دستکم از ایران گرفته تا هندوستان و حتی دورتر شاید در انگلستان -که احیای مجدد این ورزش در جهان مدیون اوست- جملگی ابراز تمایل میکردند که پرونده مشترکی ارائه کنند، همانطور که این امر در ثبت «نوروز» نیز اتفاق افتاد. این گونه جاودانه کردن آثار زمینهساز پیوند مجامع در راستای نخستین و مهمترین هدف سازمان ملل متحد میشد که همانطور که از نامش پیداست «پیوند و اتحاد» است و نه «جدایی و انفصال».
۴- منطقة آسیای غربی و خاور نزدیک یکی از خاستگاههای تمدن بشری و میراثدار تاریخ و گذشتة فرهنگهایِ از دسترفته یا همچنان زنده و پویایی است که متأسفانه امروزه به طور شتابان در معرض تخریب و نابودی قرار دارند. توسعه نامتوازن و بخصوص جنگ را میتوان به عنوان مهمترین عوامل این تخریب برشمرد.
طی چند دهة اخیر، وقوع جنگهای ویرانگر در افغانستان، تاجیکستان، ایران، عراق، سوریه و کشورهای دیگر، آنچنان منجر به تخریب میراث بشری در این منطقه شده که شاید در درازنای تاریخ بیسابقه بوده است. میراث بشری در این منطقه انباشتی از لایههای مختلف تاریخی و فرهنگی و آیینی -از کهنترین فرهنگها و آیینهای بشری و ادیان توحیدی تا تمدنها و فرهنگهای مختلف- را در بر دارد. تخریب این میراث به معنای تخریب میراث همة بشریت است.
لذا از آن مقام عالی درخواست داریم تا همه تلاش خود را برای بازتاب جهانی این ضایعة بشری و توقف این تخریبها به کار گیرد.
با احترام
«جامعه باستانشناسی ایران» و «دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی»