نقد ادبی باید پشتوانه علمی داشته باشد
نگاهی بر آسیب‌های نقد ادبی در جامعه امروز؛
نقد ادبی باید پشتوانه علمی داشته باشد
نقد ادبی در جامعه امروز، تا حد زیادی مفهومی گمشده در لایه های رویکردهای اجتماعی وابسته به ادبیات و گاه سیاست های نامتعارف فرهنگی در این حوزه است.
 
تاريخ : چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۵

به رغم آنکه بزرگترین کارکرد نقد ادبی، فارغ از مفهوم کلی آن، انضباط جریان فکری و منتقدانه حوزه ادبیات با توجه به معیارهای علمی آن است لیکن متاسفانه، آسیب های بسیاری این مفهوم را در بستر ادبیات تهدید می کند. 

یکی از مهمترین آسیب های نقد ادبی در چند سال گذشته، نقدهای غیر علمی یا به اصطلاح خارج از نظام علمی نقد ادبی است که نسبت به انتشار بی قید و شرط آن در فضاهای مکتوب و مجازی ممانعت یا انتقادی به عمل نیامده است و کار بدانجا رسیده که نقد هایی از این دست رشد و نمو قارچ گونه ای پیدا کرده اند و تصور عمومی از نقد ادبی را دچار لغزش های مفهومی نموده است. 

اینگونه نقدها که بخشی از آن در دامنه نقد ژورنالیستی قرار می گیرد، بیش از هرچیز تابع سلیقه و اظهارنظرهای شخصی است که گاه از اساس با معیار ارزشی نقد ادبی در تضاد است و کیفیت نقد واقعی را تا حد زیادی تنزل میدهد و به عبارت بهتر؛ حقیقت نقد، پشتوانه مطالبی از این دست نیست. 

به نظر میرسد بخشی از این آسیب برگرفته از عدم شناخت صحیح نقد ادبی در مکان هایی است که برای ادبیات اما ضد آن است؛ کارگاه های ادبی و پاتوق های ادبیات، که امروزه در سطح جامعه فراوان هستند کارکرد ضد نقد علمی پیدا کرده و در آنها مفاهیم نامتجانس با مفهوم نقد ادبی به موازنه و بررسی گذاشته می شود؛ اتفاقی که پس از آن شایع است ورود اعضای این کارگاه ها و پاتوق ها به فضاهای عمومی نقد ادبی است که منجر به تقلیل جایگاه نقد حقیقی در اذهان عمومی شده و بینش و دانش عمومی نقد ادبی را در جامعه با انواع و اقسام حجاب ها مواجه می کند که یکی از مهمترین آنها، ژست های به اصطلاح روشنفکری در مجامع ادبی با مفاهیمی از این دست است که نه تنها ربطی به ادبیات ندارد بلکه مسیر واقعی ادبیات و جریان های ادبی را دچار امواج ناهمگون فکری میکند و نسل نوقلم ادبیات را به قله گاه های غیرواقعی از مفاهیم فلسفی در نقد ادبی سوق داده و از آن بالا سقوطشان میدهد. 

مبرهن است که اشکال اصلی در پیدایش چنین فضایی، عدم وجود بستر علمی نقد ادبی است که بدون شک بخش اعظم آن باید در دانشگاه تحقق یابد و رشته نقد ادبی به عنوان یک رشته کاملا آکادمیک، سیطره و نفوذ رسمی در فضاهای ادبی پیدا کند و دانش آموختگان این رشته، بر اساس قواعد علمی و اصولی نسبت به ترویج و انتشار نقد ادبی اقدام کنند؛ چه بسا انتشار کتاب زیادی در حوزه نقد ادبی با توجه به غنای ادبیات ملی ما لازم باشد تا پیش شرط شناخت صحیح نقد ادبی در جامعه اصلاح شود. 

وانگهی سیستم آموزش و پروش در کشور ما، می بایست زیر بنایی از شناخت انتقادی اندیشه و تفکر را از همان سالهای ابتدای تحصیل فراروی دانش آموزان بگشاید و از طریق آموزش، اصول تفکر انتقادی و مبادی شناخت متقن را به کودکان و نوجوانان بیاموزد که مسلما این موضوع جز از رهگذر آموزش معرفتی نسبت به ادبیات و فلسفه محقق نمی شود

در دهه های اخیر، پویایی نظام ادبیات در ایران با رویکردهای سیاسی قرابت های نادرستی پیدا کرده است که اغلب به نفع ادبیات نبوده و نیست و متاسفانه کج اندیشی هایی را در این حوزه رقم زده است؛ راهکاری که برای این موضوع وجود دارد این است که همه صداها بتوانند از دریچه ادبیات شنیده و دیده شوند و در این میان، این نقد ادبی است که راز ماندگاری این صداها و آثار را در تاریخ ادبیات هر ملت تثبیت و تضمین می کندو با پرهیز از هرگونه جهت گیری های سیاسی یا اظهارنظرهای سلیقه ای، این امکان را فراهم می آورد تا بهترین الگوی مفهومی از متن ادبی به بطن فضای اجتماعی ادبیات وارد شده و موجبات پویایی ادبیات در دهه های آینده فراهم آید. 

مریم خاکیان

کد خبر: 75521
Share/Save/Bookmark