از مرگ می ترسید؟ نه؟
نگاهی به کتاب «مرگ» نوشته «تاد می»؛
از مرگ می ترسید؟ نه؟
کتاب «مرگ» نوشته «تاد می» و با ترجمه «رضا علیزاده» زیر نظر «انتشارات گمان» منتشر شده است.
 
تاريخ : يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۰۲
«من از مرگ نمی ترسم، فقط نمی‌خوام موقع اومدنش اونجا باشم». این یکی از جملات معروف وودی آلن درباره مرگ است. مفهومی که دغدغه مردمان بسیاری است، مرگی که خود مانده و باقی را در خود فرو برده و خواهد برد. نگاه آلن چیزی جز شوخی نیست اما خب وقتی نمی شود از مرگ فرار کرد پس چه باید کرد؟ در حال پیمودن روزمرگی و فارغ از اندیشیدن به پایان جاده زندگی هستیم که مرگ یکی از اطرافیان، ما را برای بار چندم با این حقیقت روبرو می کند که نوبت ما هم فرا خواهد رسید. آیا امکان فرار از مرگ و فکر کردن به آن وجود دارد؟ چطور باید با آن کنار آمد؟ که اگر هیچ وقت نمی مردید زندگی برایتان به چه شکلی در می آمد؟ مرگ نه تنها خیلی هم بد نیست، بلکه...

اگر یافتن پاسخ این سوالها برایتان مهم است و بعلاوه دوست دارید از نگاهی فلسفی به بررسی مرگ بپردازید کتاب «مرگ» نوشته «تاد می»
وقتی می میریم دیگر چیزی نیستیم که رنج مرگ را تجربه کند وقتی هستیم می توانیم لذت و رنج را تجربه کنیم. اما وقتی می میریم دیگر قادر به تجربه کردن نیستیم. ما یا هستیم یا نیستیم. اگر باشیم مرگ نیست،بنابراین دلیلی برای ترس از آن نیست. اگر هم نباشیم پس مرده ایم و چیزی نمانده است که ترسی از مرگ داشته باشد.
و با ترجمه «رضا علیزاده»، جلد ششم از «مجموعه تجربه و هنر زندگی» که زیر نظر «انتشارات گمان» منتشر شده، منبعی جدید و مناسب برای این موضوع است. کتاب علاوه بر نثر روان و ترجمه خوبش، بسیار خواندنی و لذت بخش است و دریچه ای جدید، به روی کسانی که علاقمند به کمی تفکر روی این موضوع هستند، باز می کند.

در فصل اول این اثر با عنوان «کنار آمدن با مرگ» به نکاتی جالب توجه بر می خوریم، که شاید پیش از این مورد توجه ما قرار نگرفته باشند از جمله: «وقتی می میریم دیگر چیزی نیستیم که رنج مرگ را تجربه کند وقتی هستیم می توانیم لذت و رنج را تجربه کنیم. اما وقتی می میریم دیگر قادر به تجربه کردن نیستیم. ما یا هستیم یا نیستیم. اگر باشیم مرگ نیست، بنابراین دلیلی برای ترس از آن نیست. اگر هم نباشیم پس مرده ایم و چیزی نمانده است که ترسی از مرگ داشته باشد.»

کتاب ذکر نکاتی از پژوهشگران این عرصه، از جمله «تاماس نیگل» فیلسوف آمریکایی و استاد فلسفه و حقوق در دانشگاه نیویورک، را در خود دارد. نیگل در مقاله ای با عنوان مرگ می نویسد: «عناصری هستند که اگر به تجربه زندگی فرد اضافه شوند زندگی را بهتر می کنند؛ عناصر دیگری هستند که اگر به تجربه زندگی فرد اضافه شوند زندگی را بدتر می کنند. اما سوای اینها آنچه باقی می ماند صرفا خنثی نیست: زندگی به وضوح چیز خوبی است...این خوبی اضافی ناشی از خود تجربه است نه موضوعات تجربه.»

نویسنده فصل دوم را، که به بررسی «مرگ و نامیرایی» می پردازد، با اشاره به داستان نامیرا  اثر بورخس نویسنده آرژانتینی و داستان کارتافیلوس شروع می کند. آنجا که کارتافیلوس داستان خود را باز می گوید:«او به جستجوی رودخانه ای بر می آید که انسانها را از مرگ می پالاید. و به غارنشینانی بر می خورد که در خرابه ها و نزدیک هزارتویی زندگی می کنند. مردمانی که همه کارها را بیهوده می دانند.» نویسنده با ادامه دادن داستان کارتافیلوس انسانها را لااقل به دو شیوه نامیرا دسته بندی می کند. «نخست می توان انسان‌هایی را تصور کرد که نامیرا هستند ولی خودشان از نامیرا بودنشان آگاه نیستند. یا اینکه می توان نامیرایانی را تصور کرده که خودشان از نامیرا بودنشان آگاهند. و نتیجه اینکه به نظر کارتافیلوس
مسئله این نیست که آیا در میان شکنندگی زندگی و یا با آگاهی از اینکه زندگی شکننده است می توانیم زندگی کنیم، بکه مسئله این است که آیا می توانیم در میانِ آگاهی از اینکه زندگی شکننده است زندگی کنیم یا نه.
بی خبری از مرگ خودش نوعی نامیرایی است.»

کتاب تفاوت نامیرایی و ابدیت را نیز بررسی می کند. اصطلاحاتی که گاهی به جای یکدیگر استفاده می شوند. آن هم به این شکل که: «نامیرایی یعنی زندگی در سراسر طول زمان، در حالی که منظور از ابدیت یعنی بیرون رفتن از چهار چوب زمان. نامیرا بودن یعنی همیشه زنده بودن. وجودی ابدی یعنی مصون بودن نسبت به زمان، حتی شده برای زمان کوتاه.»

نقش دوگانه مرگ در معنادار کرد زندگی ادامه ماجراست. «از یک سو مرگ است که به زندگی ما ضرورت و زیبایی می بخشد. بدون مرگ ظاهرا کمتر چیزی اهمیت دارد. با مرگ اما خیلی چیزها اهمیت می یابد. از سوی دیگر مرگ همان معنایی را که به زندگی می بخشد تهدید می کند. شکنندگی زندگی دو وجه متضاد دارد. مرگ هم به این زندگی اعتبار می بخشد و هم آن را از اعتبار می اندازد. اعتبار می بخشد به این معنی که به کارهایی که می کنیم نوعی ضرورت و اضطرار می بخشد: به لحظه های زندگی ما نوعی برگشت ناپذیری، منحصر به فرد بودن و یگانگی می‌دهد. و از اعتبار می اندازد.»

«زیستن با مرگ» عنوان فصل سوم کتاب است. مرگ از یک سو زندگی را تهدید می کند و از سوی دیگر به آن معنا می بخشد. «شکنندگی زندگی وضعیتی است که در آن به سر می بریم. پرسش این است که آیا می توانیم با آگاهی از این موضوع زندگی کنیم یا نه... مسئله این نیست که آیا در میان شکنندگی زندگی و یا با آگاهی از اینکه زندگی شکننده است می توانیم زندگی کنیم، بکه مسئله این است که آیا می توانیم در میانِ آگاهی از اینکه زندگی شکننده است زندگی کنیم یا نه.» کتاب همچنین در این فصل به بررسی افکار آورلیوس و رواقیون می پردازد.

این کتاب امسال برای نخستین بار از سوی نشر گمان در 198 صفحه، با شمارگان 1700 نسخه و قیمت 10500 تومان منتشر شده است و خواندن آن به آقای وودی آلن هم توصیه می شود.

یاسین پورعزیزی
کد خبر: 77394
Share/Save/Bookmark