تماشاخانه سنگلج به خواستگاه تئاتر ملی معروف شده است
اتابک نادری:
تماشاخانه سنگلج به خواستگاه تئاتر ملی معروف شده است
مدیر تماشاخانه سنگلج، گفت: بسیاری از کارگردان‌ها دوست دارند که کار خارجی کنند،‌چراکه این امر را یک امتیاز برای خود می‌دانند و مصداقش ضرب‌المثل معروف است که مرغ همسایه غاز است، کسی که نمایش ایرانی بلد است، کار خودش را انجام می‌دهد.
 
تاريخ : يکشنبه ۹ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۰۹

اتابک نادری بازیگر تئاتر متولد ۱۳۴۹ در اردبیل و دارای مدرک کارشناسی بازیگری، و کارشناسی ارشد، هنرهای نمایشی است. او از سال ۸۵ به مدیر تماشاخانه سنگلج، خاستگاه تئاتر ایران است. نادری تاکنون خدمات و مسئولیت‌های بسیاری در جشنواره‌های تئاتر فجر، کودک و نوجوان و... برعهده داشته است.
نادری از جمله مدیرانی است که از دل هنرمندان بیرون آمده است و همچنان به فعالیت هنری خود نیز ادامه می‌دهد، آخرین نمایش وی «تعبیر یک رویا» به کارگردانی خیرالله‌ تقیانی‌پور در سی‌ودومین جشنواره تئاتر فجر بوده است.
شما از دو منظر با نمایش‌های ایرانی ارتباط مستقیم و مداوم دارید، نخست از قالب نمایش‌هایی که از اتابک نادری دیده می‌شود و دوم مدیریت تماشاخانه سنگلج که بر عهده شما است، وضعیت نمایش‌های ایرانی را چطور می‌بینید؟
به اعتقاد من در هر جای ایران هر کس حتی واژه تئاتر را بنویسد به ترویج تئاتر در کشور کمک کرده است. نمایش ایرانی باید درست تعریف شود، به قول دوستی که می‌گفت «به تک تک تماشاگرانی که می‌آیند و نمایش را می‌بینند و تعبیر دارند، درست به همان تعداد ما می‌توانیم در مورد نمایش‌های ایرانی اثر بیافرینیم.»
ولی تعریفی که بنده و شواری انتخاب آثار در تماشاخانه سنگلج داریم این است، «نمایشی که توسط نویسنده ایرانی و برگرفته از موضوع تاریخی، فرهنگی، فلسفه، اجتماع و باورهای مذهبی اعتقادی ایرانی و مواردی از این دست نوشته شود؛ نمایش‌نامه ایرانی است. وقتی صحبت از یک نمایش‌نامه ایرانی می‌شود، همه به سیاه‌بازی فکر می‌کنند در صورتی که دامنه نمایش ایرانی خیلی وسیع است و این دایره بزرگ چندین بخش دارد مثل: نقالی، پرده‌خوانی، سیاه‌بازی، تخت حوضی و...، پس سیاه‌بازی نمی‌تواند جامعیت و کلیت نمایش‌نامه ایرانی را در بر گیرد.
در آثار بیضایی هم سیاه وجود دارد، ولی برگرفته از فلسفه ایرانی و نگاهی شرقی و افسانه‌های ملی ما است. یا آثار رادی، و الان هم محمد یعقوبی که به بحران‌های اجتماعی روز می‌پردازد، حسین کیانی که آثار برگرفته از گذشته‌‌های ما را به صورت دغدغه‌های امروزی می‌نویسد.
سنگلج با کم‌ترین هزینه و با مازاد مصالح تالار وحدت ساخته شد
تماشاخانه سنگلج چند سالی است که با مدیریت شما، تغییرات به سزایی در بخش‌های عمرانی، پذیرش آثار نمایشی و... به خود دیده است، با چه تفکری در این تماشاخانه قدیمی و در اصل خاستگاه تئاتر ملی ایران مشغول به کار شدید؟
لازم می‌دانم پیش از هر چیز به تاریخچه سنگلج اشاره کنم، در دهه ۴۰ یک بانوی نیکوکار ارمنی تنها به نیت ساخت سالنی برای تئاتر، زمینی را به شهرداری می‌دهد. در همان سال‌ توسط مهندس باباییان مجری و پیمانکار تالار وحدت و با استفاده از مازاد مصالح تالار وحدت با کم‌ترین هزینه در سال ۴۳ آماده می‌شود، اما یک سال بعد در شهریور ماه سال ۴۴ همزمان با آغاز اولین جشنواره نمایش‌های ایرانی بهره‌برداری می‌شود.
سیما کوبان طرح کاشی سر در سنگلج را توسط گروه هنرهای ضعیفه وزارت فرهنگ و هنر طراحی می‌کند. که یکی از آثار نفیس هنرهای تجسمی ما محسوب می‌شود و اولین تابلو کاشی تهران است. مهر ۴۴ اولین نمایش‌های ایرانی در سنگلج با دغدغه از بین رفتن رگه‌های نمایش‌های ایرانی روی صحنه می‌روند. «تختی طلایی»، «بهترین بابای دنیا» و ... از جمله این آثار هستند.
گروه هنر ملی به سرپرستی عباس جوان‌مرد با هدف اینکه هنرمندان تئاتر باید تئاتر ایرانی و ملی داشته باشند و برای داشتن این تئاتر باید نویسنده ایرانی و ملی داشته باشیم در سنگلج مستقر می‌شوند، در همین راستا چالشی با عنوان خلق نمایش‌نامه‌های ایرانی ایجاد می‌شود، به همین دلیل تماشاخانه سنگلج به خواستگاه تئاتر ملی معروف می‌شود. انقلاب ادبیات نمایشی ما در این تماشخانه و توسط افراد معتبر در آن شکل گرفته است.
بنده سال ۸۵ به سنگلج، آمدم و ابتدای کار به سراغ رفع مشکلات عمرانی رفتم، پس از بازسازی سراغ تعاریفی رفتیم که لازمه کارمان بود و امکانات سخت‌افزاری تماشاخانه را افزیش دادیم و دستگاه‌‌های اتاق نور و صدا را به طور کامل تغییر دادیم تا جواب‌گوی آثار هنرمندان باشد. پیش از حضورم در این تماشخانه حتی کارهای درجه ۳ به پائین در سنگلج روی صحنه می‌رفتند که اصلا در شأن و منزلت این مکان تاریخی نبود، تصمیم گرفتیم برای بهبود کیفیت آثار نمایشی تماشاخانه انواع کارها و با سلایق متفاوت را به اجرا در آوریم.
در آن ‌سال‌ چقدر هزینه‌ شد؟ فکر می‌کنید احیای سالن‌ها چقدر در مقابل ساخت سالن‌های جدید ضرورت دارد؟
ما مرمت تماشاخانه را همزمان با تئاترشهر آغاز کردیم و ۱۲۰ میلیون تومان هزینه احیای سنگلج شد. فکر می‌کنم خردی جمعی باعث شد سنگلج به خوبی و بدون هیچ نقصی مرمت و تعمیر شود. سیستم مدیریتی می‌گوید اولویت اول نگهداری است و پس از آن ساخت، ما باید بتوانیم آن سرمایه‌ای را که داریم درست نگه‌داری کنیم، نگهداری هم این است که درست سرکشی کنیم، اما متاسفانه ما ایرانی‌ها اینگونه نیستیم. از داشته‌های خود درست استفاده نمی‌کنیم. به دلیل تقاضای بسیار هنرمند جهت اجرا در سنگلج مسئله دو اجرایی شدن مطرح شد، اما بنده به عنوان مدیر تماشاخانه سنگلج مخالف هستم، البته یکی از دلایل این اتفاق تک سالن بودن سنگلج است که مشکل بسیار حادی است و در حال حاضر باید هرچه سریع‌تر طرح توسعه سنگلج اجرایی شود.
طرح توسعه سنگلج، به کجا رسیده است، برنامه شما برای ساختمان جدید سنگلج چیست؟ چقدر در امر نگهداری تماشاخانه فعلی تلاش می‌کنید؟
اجرای این طرح منوط به دستور شهردار تهران است. باید ساختمان فعلی که در مجاورت تماشخانه است تخلیه و با تغییر کاربری تنها به سنگلج متصل شود، اصلا بنا نداریم که ساختمان فعلی را خراب کنیم، چراکه این ساختمان قابلیت‌های لازم را دارد.
هر هفته تمام تماشاخانه را سرکشی می‌کنم. طراحی‌های جدیدی برا پنجره‌ها سالن انتظار انجام دادیم که از دلگیر بودن سنگلج کاست. دیدن، نیازها را می‌طلبد و به یک مدیر کمک می‌کند که چکار باید انجام دهد، سنگلج اولین تالار نمایش حرفه‌ای کشور است و امسال توانستیم تور مجازی تماشاخانه را نیز افتتاح کنیم که تاکنون سابقه نداشته است. این اتفاق باعث می‌شود که هر کارگردانی برای اجرا در سنگلج دیگر نیاز نداشته باشد حتما در سالن حضور پیدا کند.
سنگلج برای همه مردم و جزء تاریخ فرهنگی ایران است. هر سازمانی باید در حدی که می‌تواند به آن کمک کند. وقتی مکانی ثبت ملی می‌شود حفظش همت همگانی می‌طلبد. طرح توسعه راهی است برای نجات سنگلج، چراکه تک محصوله بودن محکوم به فناست. این تماشاخانه به خاطر محدوده شهری که در آن قرار دارد برای مخاطبانش پارکینگ خودرو نداشت. احتیاجات مخاطب خیلی مهم است. غرفه محصولات فرهنگی گذاشتیم و در کنار آن کافه‌ای دایر کردیم برای استراحت و رفع نیاز تماشاگران، بنده و همکارانم در مجموعه سنگلج سراغ نیازمندی‌های تماشاخانه رفتیم.
سنگلج می‌تواند برای مخاطب یک موزه باشد. تماشاگر ما ذائقه‌های مختلف را دارد و باید آن‌ها را تجربه کند، ما باید سلایق را ارتقا دهیم. الان تماشاگرهای ما دوست دارند قدرت انتخاب داشته باشند. در وضعیت فعلی تماشاخانه‌های ما قالبا دارای دو سالن مجزا هستند. طرح موزه سنگلج را نیز عزت‌الله انتظامی مطرح کرد؛ اما متاسفانه در پیچ و خم‌ کارهای اداری گیر کرده است.
سال گذشته ۳۹۷ هنرمند تئاتر بر طرح توسعه سنگلج مهر تایید زدند و در سال ۹۱ موافقت‌های اولیه جهت انجام این کار صورت گرفت. بدون شک این طرح می‌تواند مجموعه کاملی برای نیازهای مخاطبان تئاتر باشد. با طرحی که در پیش داریم، مسئله اشتغال ۱۲۰۰ هنرمند می‌توانند حل شود و خوشبختانه تاکنون مسئولان با نگاه فرا مالکیتی به سنگلج اندیشه کرده‌اند.
نمایش‌های بدون حاشیه لذت واقعی را به مخاطب می‌دهد
به ایرانیزه شدن آثار و در اصل نمایش‌های ایرانی تا چه حد اعتقاد دارید؟ جایگاه سیاه بازی در تئاتر چگونه می بینید؟ با اجرای آثار نمایشی تهران در شهرستان‌ها موافقید؟
سیاه بازی یک نمایش ایرانی است و مورد احترام همه، در حوزه فرهنگ و هنر، یک کاغذ پاره‌ می‌تواند ارزش فرهنگی و تاریخی داشته باشد، اما باید نوع نگاهمان به آن محصول فرهنگی و تاریخ به جا مانده را تغییر دهیم.
برای نمایش‌‌نامه‌های خارجی ممیزی بیشتر است. بسیاری از کارگردان‌ها دوست دارند که کار خارجی کنند،‌چراکه این امر را یک امتیاز برای خود می‌دانند و مصداقش ضرب‌المثل معروف است که مرغ همسایه غاز است، کسی که نمایش ایرانی بلد است، کار خودش را انجام می‌دهد.
به نظر من ایمان به کار مهم است. استادسمندریان ایرانی کار نکرد، ولی به برشت و دیگران نویسندگان برجسته تئاتر جهان ایمان داشت. متاسفانه نمایشی را در یکی از سالن‌های معتبر دیدم، که پس از اجرا خوشحال شدم که پسرم را با خودم نبردم. سانسور از اول بوده است و ربطی به قبل و پس از انقلاب ندارد، مهم این است که ما آنچه در کشور خودمان عرف است را رعایت کنیم و درست بشناسیم. کسی که شناختی به دایره کار ایرانی ندارد نمی‌تواند نمایش‌نامه ایرانی بنویسد و یا اجرا کند. نظر من ممیزی فرعی است، نمایش‌های بدون حاشیه لذت واقعی را به مخاطب می‌دهد.
مهم چرخش درست تئاتر است، نه بودجه
در حالی که با کمبود سالن مواجه هستیم، دغدغه اکثر تئاتری‌ها اجرا گرفتن است. ظرف و مظروف یکی نیست و تغذیه فرهنگی برای مردم و تغذیه مالی برای هنرمند وجود ندارد. مسئله اقتصاد در تئاتر هنوز شفاف و روشن باز نشده است. تشکلها از ابتدا غلط بوده است. گروهی مثل آران می آید کار اصولی می‌کندو در یک تالار نمایشی به طور کامل استقرار پیدا می‌کند. گروه آران همیشه بسته کاری خود را دارد. تک محصولی بودن یک آفت بزرگ در هر رشته‌ای است. در اصل باید گفت تئاتری که بخواهد بدون برنامه باشد خروجی نخواهد داشت.
ما انسجام تشکیلاتی نداریم
متاسفانه ما انسجام تشکیلاتی نداریم. گفته می‌شود پول تئاتر کم است، خب همه جای دنیا اینگونه است. تئاتر نسبت به سینما و تلویزیون پولش خیلی کم‌تر است. مهم چرخش درست تئاتر است. تولید و باز تولید اهمیت زیادی دارند. عدم تشکیلاتی بودن مشکل ما است. فصل‌های کاری برایمان تعریف نشده است. در حالی که تئاتر حرفه‌ای فصل تعطیلات هم دارد.
در مورد اجرای آثار در تهران در دیگر استان باید گفت که بازیگران وابسته تئاتر نیستند، باید گروه مستقر شود و البته هزینه‌ها نیز مشکل است، اما اگر خوب طراحی شود این کار عالی می‌شود و وقتش است که این مراودات صورت گیرد. لازمه این کار توسعه اماکن فرهنگی توسط دولت یا بخش خصوصی است.
تلویزیون باید باکس خبر فرهنگی داشته باشد
تعامل رسانه‌ها با تئاتر را چگونه می‌بینید؟
رسانه به عنوان بدنه و معرف تئاتر ضروری است. نقد و نظرها به هنرمند و مخاطب آگاهی می‌دهد. باید شکل‌های همکاری عوامل رسانه با هنرمندان گسترده‌تر شود. نشست‌های رسانه‌ای بی معناست و باید هر روز با رسانه و هنرمند با یکدیگر در ارتباط باشند. تلویزیون باید باکس خبر فرهنگی داشته باشد و در ساعت پر مخاطب خبر فرهنگی کار شود. برنامه ویژه اعلان فرهنگی راه‌اندازی شود، بسیار بهتر است. اما متاسفانه هنوز مسئله فرهنگ و هنر دغدغه نیست.
مسائل صنفی تئاتر باید ابتدا درست تعریف شوند، سپس به مرحله اجرا برسند
حضور هنرمندان سینما و چهره‌هایی که تاکنون حتی یک بار هم در تئاتر به معنای واقعی حضور نداشته‌اند، در نگاه اتابک نادری سابقه‌دار تئاتر چگونه است؟ چقدر امنیت شغلی هنرمندان برای شما مهم است؟
حد و مرزی وجود ندارد، مهم خوب کار کردن است. اگر خروجی کار خوب باشد چرا چهره‌ها کار نکنند. دولت وقتی پول می‌دهد که کار خروجی داشته باشد، اگر این دوستان می‌توانند از اجرا در تئاتر رو سفید بیرون بیایند هر مقدار پول که می‌گیرند، نو ش‌جانشان،‌ اما اگر نه به غیر از پرکردن جای یک هنرمند تئاتر، خودشان را خراب می‌کنند. یک نمایش اگر خوب باشد ناخودآگاه تماشگرش را جذب می‌کند و حضور یک چهره در یک نمایش باعث فروش و جذب مخاطب واقعی نمی‌شود.
در رابطه با امنیت شغلی هنرمندان تئاتر حرفی برای گفتن ندارم، وقتی ظرف و مظروفمان یکی نیست امنیت شغلی بی معناست. خیلی از مسائل هستند که باید ابتدا درست تعریف شوند و سپس به مرحله اجرا برسند. باید کاری کرد که آینده اقشار هنرمند مشخص و تامین باشد.

کد خبر: 60310
Share/Save/Bookmark