عفاف در آينه شعر فارسي
12 اسفند 1388 ساعت 9:41
هزار حيف از اين مايه عفاف كه بود
طراز قامت رعناش، كسوت عصمت
دل از متاع جهان كند از آن به آساني
كه داشت دور و بَرَش زيب و زينت عفّت
(هاتف اصفهاني)
از عفّت و طهارت و پاكي و روشني
دايم وجود خويشتن اندر حصاردار
دنيا چو خانهاي است تو را بر سر دو راه
اين خانه در تصرف خود مستعاردار
(اوحدي مراغهاي)
اصول خلق نيك آمد عدالت
پس از وي حكمت و عفّت، شجاعت
به عفّت، شهوت خود كرده مستور
شَرِه، همچون خمود از وي شده دور
(شيخ محمود شبستري)
دارد متاع عفّت، از چارسو خريدار
بازار خودفروشي، اين چارسو ندارد
(شهريار)
عفت عشق و صدق يار نگر
حسن تدبير و ختم كار نگر
(فخرالدين عراقي)
به كوشش: حميد رحماني
کد خبر: 8317
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdca.6nak49ne05k14.html