گفتگوی هنرنیوز با تیم مستندساز ایرانی مستقر در لیبی؛

رو در رو با قهرمان در لیبی

18 دی 1391 ساعت 12:20

«سرت» تازه پس از دست نیروهای هوادار معمر قذافی پس گرفته شده بود و هنوز صدای گلوله در جایجای لیبی به گوش می رسید که تیم مستند سازی از ایران با تلاشهای فراوان وارد لیبی شد.


سرپرستی این تیم را «محسن اسلام زاده» مستندساز کاربلد کشورمان برعهده داشت و «مهدی خوش نژاد» هم به عنوان دستیار او را در این سفر همراهی می کرد. مستندهای «اسرار زندان ابوسلیم»، «مادران انقلاب»، «رو در رو با قهرمان» و سریال مستند «قیام صحرا» رهاورد سفر این تیم به لیبی بوده است. پیرامون آثار یاد شده، لیبی، قذافی و روزهای سفر با این دو مستندساز خوب کشورمان گفتگویی داشته ایم.بخش اول گفتگو را با هم می خوانیم.

بهار عربی در کشورهای دیگری هم اتفاق افتاده بود چرا لیبی را انتخاب کردید؟
اسلام زاده: تشکر می کنم از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. باید بگویم من لفظ بهار عربی را قبول ندارم این یک بیداری اسلامی بود. سال ۲۰۱۱ ما در پاکستان مشغول برنامه سازی بودیم، هر روز که از خواب بیدار می شدیم می شنیدیم که یک کشور شلوغ شده و آنجا دارد انقلاب می شود. تونس، مصر، لیبی، بحرین و ... بعد از بازگشت به ایران چند ماهی پیگیری کردیم برای برنامه سازی یکی از این کشورها را برویم. تا دیدیم اینگونه فایده ندارد و باید متمرکز شویم روی یک کشور. برای رفتن به تونس انگیزه زیادی نداشتیم گروه هایی رفته بودند. خب مصر هم که شدنی نبود، پس متمرکز شدیم روی لیبی. از اواسط تابستان حدوداً سه چهار ماه از سفارت لیبی پیگیری کردیم. تا بالاخره ۷ روز بعد از کشته شدن قذافی ما موفق شدیم که ویزای لیبی را بگیریم و خودمان را به لیبی برسانیم و مدت ۴۲ روز آنجا بودیم. 

چرا یک هفته بعد از مرگ قذافی وارد لیبی شدید و در جریان روزها انقلاب نرفتید؟
اسلام زاده: این انقلاب هایی که به وقوع پیوست خارج از معادلات غربی ها بود و دستگاه های اطلاعاتی آنها ضعیف عمل کرد و از اتفاق ها و رویدادها جا ماند. تحولات مصر و تونس آنها را غافلگیر کرد اما در انقلاب های دیگر سعی کردند هم خودشان نقشی داشته باشند و هم تا جایی که می توانند اجازه ندهند پای ایران و ایرانی به آنجا باز شود. 

یعنی صرفاً ایران را مد نظر قرار داده بودند و تمرکز کرده بودند روی ایران؟
اسلام زاده:
مهمترین بحث ایران بوده بدون شک؟ در انقلاب لیبی حتی به هواپیمای هلال احمر ایران اجازه نمی دادند در بنغازی بنشیند. سفارت ما می خواست در حمایت از انقلابیون از طرابلس به بنغازی منتقل شود اما اجازه نمی دادند.

غربی ها؟
اسلام زاده:
بله غربی ها با فشاری که به شورای انتقالی می آوردند. فقط یکبار شورای انتقالی اجازه داد یک هواپیمای ایران در بنغازی بنشیند. هواپیماهای ایران باید به تونس می رفتند و از آنجا زمینی بار خود را به لیبی می رساندند یعنی تا این حد نقش ایران باید محدود می شد و در ضمن در روزهای بعد از کشته شدن قذافی برای آینده لیبی مدل اسلام حاکم بر قطر و ترکیه را از ترس مدل ایران تبلیغ می کردند. یعنی آنها می خواستند لیبیایی ها با هر کشوری مراوده داشته باشند الا ایران.
 
تحقیقات کار چگونه پیش رفت؟
خوش نژاد:
از اینترنت و کتاب استفاده کردیم. مشورت هایی با دکتر «صادق حسینی»، استاد «حسن عباسی» و «محسن چگینی» داشتیم. در لیبی هم کسانی را پیدا کردیم که در انقلاب لیبی نقش داشتند که به مسیر تحقیقات ما کمک کردند. به نوعی می توان گفت ما یک نقشه راه درست کردیم و این را به تهیه کننده برنامه آقای «سلیم غفوری» ارائه کردیم که خودشان بسیار به مسائل جهان اسلام مسلط اند و کار جلوتر رفت و ما به لیبی رفتیم. می شود گفت ۷۰-۶۰ درصد چارچوب بندی کار ما در تهران شکل گرفت. درباره لیبی منابع فارسی خیلی کم بود و مترجم ما آقای «خامه یار» حین کار منابع را برای ما ترجمه می کردند مثلاً از روزنامه های لبنانی که ما از آنها هم طراحی سئوال می کردیم. 

از روند کار در لیبی و روزهایی که سپری کردید بگویید؟
اسلام زاده:
بعد از رسیدن به لیبی از بنغازی به سرت رفتیم که ۵۰۰ کیلومتر با بنغازی فاصله دارد وقتی که ما رسیدیم شهر هنوز تخلیه بود و هنوز مردم نیامده بودند. وقتی به سرت رسیدیم با استقبال انقلابیون مواجه شدیم و آنها در قرارگاه شان یک اتاق به ما دادند چند روزی در سرت بودیم به محل کشته شدن قذافی رفتیم بعد به مصراته رفتیم و بعد هم طرابلس. کار اصلی ما در طرابلس شروع شد ۲۵-۲۰ روزی در آنجا بودیم و حین برنامه مهدی یک مراجعه به مصراته و آنجا تصویربرداری داشت و به شهرهای زاویه و زنتان رفتیم که همزمان شد با دستگیری فرزند قزافی شهر صبراته را هم مهدی زحمتش را کشید. بعد از تکمیل کار در طرابلس به بنغازی برگشتیم بعد هم آمدیم ایران.
 
در مجموع کارهایتان با محوریت قیام صحرا بهتر نبود که همانطور که با خواص صحبت کردید با عامه مردم هم گفتگو می کردید؟
خوش نژاد: از آنجایی که کار بیشتر تحلیلی بود بیشتر نیاز به تحلیل گر داشت. مصاحبه مردمی هم داریم شاید کم به نظر برسد چون حجم مصاحبه ها بالا بود، به هر حال در تدوین مجبور به تعدیل سکانس های اضافه شدیم.
اسلام زاده: بستگی دارد مردم را چطور ببینیم. ما خیلی از کاراکترها را از خیابان پیدا می کردیم. مثلاً در یک کتاب فروشی با فردی آشنا شدیم که قبلاً در وزارت امور خارجه کار می کرد. خب این یکی از مردم است دیگر. یا در باب العزیزیه فردی را پیدا کردیم که یک زندانی سیاسی بود. و در فیلم هم سکانس شروع انقلاب، یا جایی که در مورد فلسطین می پرسیم، به صورت تصادفی با افرادی که در خیابان ها بودند مصاحبه گرفته ایم. یا فیلم «رو در رو با قهرمان» که در مورد یک انسان معمولی است که یک سری از اتفاقات موجب شده او به یک قهرمان تبدیل شود. همین انسان معمولی راجع به قضیه سوریه تحلیلی ارائه داد که بهترین کارشناسان لیبی که با ایرانی ها هم حشر و نشر داشتند از این کار عاجزند. پس نکته ای که وجود دارد این است که ما می خواستیم اگر قرار است کسی صحبتی بکند جایگاه اش را داشته باشد. نمی توانستم در مورد تاریخ لیبی با آدم های معمولی گفتگو کنم پس نزد دو تاریخدان برجسته لیبیایی رفتم. یا در بحث سیاست های وزارت امور خارجه یک آدم معمولی نمی تواند صحبت کند باید حتماً کارشناس باشد یا بحث اقتصادی و ... اما در جایی که باید مردم حرف می زدند سعی شده تا از مردم معمولی استفاده شود.

 ادامه دارد...

یاسین پورعزیزی


کد خبر: 52211

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdca6unm.49nu615kk4.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com