به بهانه سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم؛
پرده سینما قاب آینه ضمیر خود ماست...
20 فروردين 1391 ساعت 11:56
«ای شقایقهای آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را در خود دارد؛ آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟
سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی»
سید مرتضی آوینی در روز بیستم فروردین سال ۱۳۷۲ در فکه به شهادت رسید، شهادت او پس از سالها فعالیت هنری در طبق اخلاص و الهی نگریستن به مجموعه ارکان هستی و انعکاس آن در هنرش جای خالی او را برای همیشه در ساحت سینمای عرفان و اخلاق باقی گذاشت و نام او را در ارتفاع منزلت هنر ماندگار کرد.
امروز فیلمسازان بسیاری در کشور در تلاشند تا آثار سینمایی خود را با تلاش بسیاری که ناشی از دغدغه بشر برای ماندگار شدن است به گونه ای بسازند تا در ذهن مردم باقی بماند لیکن تاملی کوچک در این باب نشان میدهد آنها از بسیاری ظرایف معنوی که در ذات خویش با ساختمان کائنات قرابتی عظیم دارد و باید همچون یک مجموعه در آن جایگزین شود غفلت نموده اند، چه بسا توجه به این نکات پیوند های قریبی در ذهن مخاطب، فیلمساز و پیکره هستی داشته باشد که راز ماندگاری این آثار را تعیین کند.
شهید آوینی در یکی از مقالات خود به این اصل اشاره می کند و می نویسد: « پرده سینما قاب آینه ضمیر خود ماست و بنابراین، از این پس رفته رفته جلوههای خودآگاهی ما در این آینه ظاهر خواهد شد و به محاكمات آن تحول فرهنگی كه در باطن قوم ما رخ داده است خواهد پرداخت. آنچه را كه باید اعتراف كرد این است كه سایه منورالفكری قرن نوزدهم بر اذهان بسیاری از روشنفكران و هنرمندان ما حجابی ظلمانی است كه اجازه نداده تا آنها بتوانند با «مردم» در سیر تكاملی انقلاب اسلامی همراهی كنند. آنها بدون دركی عمیق از تاریخ و ضرورتهای آن سعی كردهاند كه از قبول تقدیر تاریخی انقلاب استنكاف ورزند و لذا، چونان كبكی كه سر در برف برده است، خود را نسبت به انقلاب اسلامی و آثار تاریخی و جهانی آن به غفلت زدهاند و البته انتظاری هم نباید داشت كه تحول فرهنگی آرمانی ما به توسط كسانی كه اعتقادی به اصل آن ندارند بنیان نهاده شود؛ دوران ظهور هنرمندان نسل انقلاب از این پس فراخواهد رسید و هنر انقلاب برای انجام وظیفه تاریخی خویش آماده خواهد شد».
شهید آوینی منظر نگاه خود را از قاب یک تفکرصرف بیرون آورده و در تجلیات افق درونی انسان تعریف می کند و این ساحت را برگرفته از باورهای عمیق قلبی در بطن تاریخ و ضرورت های آن می داند و انقلاب اسلامی را در لایه ها و تحولات آن از این دریچه می نگرد و هنرمند را به آن توصیه می کند که این مسئله را به عمق دریابد.
در جای دیگری از همین مقاله آورده است: «در فیلم هیچ تصویری نمیتواند سهواً یا به طور تصادفی «درمیان مجموعهی تصاویر فیلم قرار بگیرد؛ این یك اصل كاملاً بدیهی است كه انسان را به یك خصوصیت جامع درباره «واقعیت سینمایی» راهبر میشود. مراد از واقعیت سینمایی همان واقعیتی است كه بر پرده سینما عرضه میگردد.
چرا چنین است؟ چرا در فیلم هیچ تصویر غیرضرور، اشتباهی یاتصادفی نمیتواند وجود داشته باشد، حال آنكه در واقعیت خارج یا واقعیت پیرامون هرگز چنین نیست؟واقعیت سینمایی «مصنوع فیلمساز» است و با عنایت به پیام و محتوا و غایات و سرنوشت واحدی شكل گرفتهاند كه فیلم بدان منتهی خواهد شد. تكلیف نهایی را «غایات فیلمساز» تعیین میكند و بنابراین، همه چیز ـ زمان و مكان، حركات و روحیات پرسوناژها و … حتی طول پلانها ـ با توجه به صورت آرمانی فیلم آنچنان كه مورد نظر فیلمساز است، از سرنوشت واحدی تبعیت خواهد كر...»
لذا چنین است که اگر کسی هستی را پیکره یک معنویت عظیم بپندارد و خود و تفکر خویش را جزئی از آن، لاجرم در کلیت آفرینش پیوندی با این مجموعه وجود داردکه همان اصل کثرت در عین وحدت را به ذهن متبادر می سازد و آوینی اصالت تفکر خود را بر آن منطبق داشته است و بر این شاکله، نگاهی توحیدی دارد.
در جای دیگری از مقاله «فیلم اگر جاذبه نداشته باشد فیلم نیست» وجود انسان را سراپا فقر و نیاز بر می شمارد و می نویسد: «اما همه این نیازها مستحق اعتنا نیستند. تنها نیازهایی باید مورد اعتنا قرار بگیرند که منافی سلوک انسان به سوی کمال وجودیش نیستند. تفاوت ما و غربیها، یکی در همین جاست؛ اومانیسم و فرزندان او، لیبرالیسم و دموکراسی، میان نیازهای انسان تفاوتی قائل نمیشوند. آنها از آنجایی که برای انسان «حقیقتی غایی» نمیشناسند، اعتقاد یافتهاند که همهی نیازهای بشر باید به طور یکسان برآورده شوند، حال آنکه در این صورت، شدت و حدت نیازهای حیوانی، عشق به کمال را که منشأ نیازهای فطری است محبوب خواهد داشت و راه انسان به سوی فلاح مسدود خواهد شد... نیازهای مادی و معنوی بشر، هر دو، از عشق به کمال الهی منشأ گرفتهاند، اما در برآوردن آنها باید همان نسبت خاصی مراعات شود که در شریعت لحاظ شده است. از این میان، اصالت با نیازهای معنوی است و نیازهای مادی باید تا آنجا مورد اعتنا قرار بگیرند که تکامل روحانی بشر اقتضا دارد. غذا خوردن در حد اعتدال مقوم روح است، اما شکمچرانی انسان را از راه حق تعالی روحی و معنوی بازمیدارد. شریعت مخالف لذات نیست بلکه درمواردی حتی مشوق آن است. اما اصالت دادن به لذات مادی مطلقاً مذموم است.»
او سپس خلق جذابیت های سینما را در این گستره چنین تعریف می کند: «برای سینما جوازی ویژه در خروج از این نسبتها و قواعد وجود ندارد بنیان جذابیت سینما بر ایجاد و ایهام و اعجاب و تفنن و تلذذ است و نمیتواند که نباشد. جذابیت سینما نمیتواند بر عواطف انسانی متکی نباشد؛ نمیتواند بر آمال و آرزوهای بشری و میل او برای فرار از واقعیت اتکا نکند؛ نمیتواند نیازهای کودکانهی بزرگسالان را مورد اعتنا قرار ندهد؛ نمیتواند در کیفیت تأثیر خویش، هیجانات و واکنشهای عصبی انسان را محسوب ندارد؛ نمیتواند به عشقهای مجازی نپردازد؛ نمیتواند زیباییهای ظاهری را فراموش کند؛ نمیتواند روابط سادهی اجتماعی را دور بریزد؛ نمیتواند از سهولت بیان و سادگی پرهیز کند … اما در تمامی این موارد هرگز نباید از این اصول فارغ شود:
ـ اصالت دادن به ضعفهای بشری مجاز نیست.
ـ آزادی انسان و عقل و اختیار او نباید محکوم جاذبیتهای تکنیکی واقع شود.
ـ جذابیت نباید «هدف» قرار بگیرد.
ـ اعتنا به نیازهای انسان برای ایجاد جاذبه نباید به ممانعت از سلوک او به سوی کمال وجود خویش منجر شود.
اتکا بر ضعفهای بشری برای نگاه داشتن تماشاگران روی صندلی سینما سوءاستفادهای است بسیار رایج و موفق؛ و راستش را بخواهید، در این جهت، تاریخ سینما را باید تاریخ این سوءاستفاده دانست».
نگاه شهید آوینی همواره با سازندگی و کمال توامان است و این موضوع در هنر و آثار او چنان انعکاس یافته که راز ماندگاری او را در ذهن و تفکر بدنه سینمایی کشور رقم زده است.
کد خبر: 39063
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcaewne.49noi15kk4.html