نگاهی به فیلم «انتهای خیابان هشتم » ساخته «علیرضا امینی»؛

روایتی تلخ از انسان گرفتار در مناسبات اجتماعی

28 فروردين 1391 ساعت 10:18

فیلم «انتهای خیابان هشتم » روایت تلخ زندگی آدمهایی است که به دلیل گرفتار شدن در بحران های اجتماعی و اقتصادی ناچارند دست به کارهایی بزنند که نه تنها خود بلکه زندگی اطرافیانشان را به تباهی بکشانند.


 
علی رضا امینی با دستیاری کارگردانی در سینمای ایران را شروع کرد و با ساهخت فیلمهایی چون «نامه های باد»، «كنار رودخانه»، «دانه های ريز برف»، «زمان می ايستد» و «فقط چشم‌هاتو ببند» کارگردانی سینما را تجربه کرد. وقتی که وی فیلم هنری « نامه های باد « را ساخت کمترکسی فکر می کرد که در جشنواره بیست و یکم فیلم فجر بتواند جایزه سیمرغ بلورین بهترین اثر تجربه و هنر را به دست بیاورد. وی پس از این موفقیت این فیلم به سراغ ساخت فیلمهایی چون «استشاهدی برای خدا»، «هفت دقیقه تا پائیز» رفت که در این میان فیلم اشتهادی برای خدا در جشنواره فیلم فجر همان سال بسیار موفق بود و بعد ازآن هم فیلم «هفت دقیقه تا پائیز» در سال ۱۳۸۸ ساخت که با این کارتوانست به عنوان یک کارگردان زیرک و باهوش بر سر زبانها انداخت و دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را از جشنواره بیست و هشتم جشنواره فیلم فجر به دست آورد و تا اینکه در سال ۱۳۸۹ فیلم سینمایی«انتهای خیابان هشتم» را ساخت که بنابه دلایلی نتوانست در جشنواره بیست ونهم جشنواره فیلم فجر شرکت کند وقرار بود در سال گذشته فیلم در اسفند ماه اکران عمومی شود که باز هم این اتفاق نیافتاد وتا اینکه در نوروزامسال فیلم با توجه به جرح وتعدیل ها وممیزی هایی که داشت روی پرده سینماها رفت. فیلم سینمایی«انتهای خیابان هشتم» فیلمی تلخ در ژانر اجتماعی است که مثل « هفت دقیقه تا پاییز» با وقوع یک فاجعه آغاز وبا یک فاجعه به پایان می رسد و فیلمنامه کارتوسط «علیرضا امینی»و«محمد باغبانی» نوشته شده وداستان دختری به نام نیلوفراست که با خانواده‌اش زندگی می‌کند. پس از این که خانواده در معرض اتفاقی قرار می‌گیرند، نیلوفر همراه با خانواده‌اش باید برای گذر از آن اتفاق پول زیادی را فراهم کنند و این در حالی است که آنها سه روز بیشتر وقت ندارند. زمان که جلو می‌رود، نیلوفر متوجه می‌شود گویا قرار است سرنوشت دیگری برایش رقم بخورد و داستان فیلم در طول سه روز اتفاق می افتد و روایتگر زندگی اشخاصی است که باید در این مدت کوتاه برای آزادی یک اعدامی متهم به قتل ۱۰۰ میلیون تومان پول فراهم کنند و رضایت شاکی را بگیرند.
فیلم انتهای خیابان هشتم به دلیل ریتم تندی دارد و داستان خود را به سرعت برای مخاطب روایت می کند خوب پیش می رود اما در ادامه به دلیل ممیزی هایی که به فیلم وارد شده مخاطب خود را سردرگم می کند و اما با وجود ممیزیهای فیلم داستان پرتنش و پر استرس خود را تعریف می کند وباعث می شود که مخاطب تا به انتها فیلم را دنبال کند . هرچند درطول فیلم سئوالات بی جواب زیادی ذهن مخاطب را به خود درگیر می کند واما نویسنده وکارگردان فیلم ترجیح داده که با پایان بازونامشخص نتیجه گیری وبه سرانجام رسیدن تلکیف داستان وسرنوشت شخصیتهای فیلم را برعهده مخاطب وبرداشتهای او از فیلم بگذارد. فیلم تا بدین جا ثابت می کند که فیلم بهتری نسبت به «هفت دقیقه تا پاییز است و یک گام به جلو در کارنامه سینمایی امینی به حساب می آید و با وجود فضا و داستان تلخی که کلیت فیلم به آن دچار شده و هرچه جلوتر می رود تلخی داستان بیشتر و بیشتر می شود و اما فیلم مورد توجه مخاطبان سینما قرار گرفته واین را می توان ازفروش فیلم دید که روز به روز مخاطبان جدیدی پیدا می کند.
با تمام این وجود فیلم همچنان از بزرگترین مشکل سینمای ایران که همان ضعف فیلمنامه باشد رنج می برد شخصیت های فیلم در برخی از صحنه ها ضعیف به نگارش درآمده اند و رفتار و سرنوشتشان در هاله ای از ابهام قرار می گیرد . زندانی شدن سعید وعدم معرفی او به مخاطب ،چگونگی اتفاق افتادن قتل ، خنثی بودن شخصیت پدر و چند نکته دیگر که جملگی باعث شدند که درلحظاتی فیلم برای مخاطی خسته کننده وکلیشه ای باشد. موسیقی فیلم مناسب و زیبا  است و بازیهای  «ترانه علیدوستی» و «صابر ابر» حساب شده و جذاب اند و در مورد بازی حامد بهداد فقط می توان گفت که تلاش کرده از غالب آدمهای عصبی و پرخاشگر خارج شود بازی متفاوت انجام دهد که تا حدودی توانسته است و فیلمبرداری فیلم و دوربین روی دست هر چند به فضا و زندگی آشفته شخصیتهای فیلم کمک کرده اما در لحظاتی از فیلم به روایت فیلم کمک نمی کند و مخاطب را دچارخستگی می کند. به خصوص در سکانسهایی که دوربین بیش از اندازه لرزش دارد و مخاطب را عصبی و آزارمی دهد.
فیلم دریک نگاه کلی روایت تلخ زندگی آدمهایی است که به دلیل گرفتار شدن در بحران های اجتماعی و اقتصادی ناچارند دست به کارهایی بزنند که نه تنها خود بلکه زندگی اطرافیانشان را به تباهی بکشانند.آدمهایی که در مواجهه با مشکلات اعتقادات ، باورها و داشته های خود را فراموش می کنند ودست به کارهایی می زنند که راه بازگشتی در آن نیست و اگر راه بازگشتی هم باشد به دلیل گرفتار شدن شخص در بحرانهای روحی وروانی نمی تواند زندگی طبیعی وآرامی داشته باشد. چون مدام درپاسخ دادن به رفتارها و چراهایی که برای اش به وجود می آید ناتوان است ومشکلاتی را برای خود و حتی جامعه به وجود می آورد. در واقع آدمهای فیلم «انتهای خیابان هشتم» قربانی مناسبات اجتماعی هستند. وقتی فقردر لایه های زندگی اجتماعی آدمهای نفوذ می کند فرهنگ و رفتارهای انسانی را تحت تاثیر قرار می دهد و ارزش، زیبایی و مفید بودن جای خود را بی ارزشی ، زشتی ، مرگ ، احساس حقارت و ضعف شخصیت ، ترس و ... می دهد که باید تک تک آنها را درزندگی وگذشته شخصیت های داستان و فیلم ریشه یابی کرد. به هرحال فیلم از سرنوشت آدمهایی صحبت می کند که نمی توانند آن تاثری در سرنوشت تلخ خود داشته باشند و آن را تغییر دهند و درمناسبات غلط اجتماعی وبحرانهای ناشی از آن غرق می شوند.


کد خبر: 39423

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcaeyne.49nou15kk4.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com