در نشست باستانشناسی دانشگاه تهران تاکید شد:
بحران باستانشناسی 50 سال پیشینه دارد/ باستانشناسی از عدم تعهد و رسالت رنج میبرد
22 آذر 1389 ساعت 16:57
نخستين جلسه از جلسات «نگاهی به کارنامه تشکيلات سازمان ميراث فرهنگي و باستانشناسی» با حضور سه باستانشناس در دانشگاه تهران برگزار شد.
خلاءهای قانونی و اطلاعاتی
به گزارش هنرنیوز، در اين نشست كه عصر روز گذشته (يكشنبه، 21 آذرماه) در دانشگاه تهران برگزار شد، ابتدا شهرام زارع ضمن بیان این مطلب که علاوه بر خلأهای قانونی، خلأهای فكری و اطلاعاتی نيز وجود دارند،تصریح کرد: متاسفانه مديران سازمان ميراث فرهنگي و گردشگری درباره این خلاءها اطلاعات كافی ندارند.
وی با اشاره به غافل ماندن از تلاشهايی كه براي نگهداري ميراث فرهنگي در 100 سال اخير شده،گفت: در چندماه گذشته، تعدادی از بناهای تاريخی كشور مانند خانه نواب در اصفهان، قصر فيليه در خرمشهر، سرای دلگشا در بازار تهران تخريب شدند كه بخشی از اين قضيه به خلأهای قانونی 100 سال اخير باز می گردد.
زارع خاطر نشان کرد: کتابهایی که برای اطلاع دوستداران میراث فرهنگی مناسب است در اختیار همگان قرار ندارد به عنوان مثال کتاب «قوانین و مقررات میراث فرهنگی » را نمی توان در کتابفروشیها یافت.
اين باستانشناس همچنين به برگزاري جشن تولد 73سالگي موزهي ملي ايران اشاره و بيان كرد: موزهي ملي ايران اكنون 94 ساله شده است و اگر بخواهيم به 73سالگي آن اشاره كنيم، بهتر است بگوييم موزه ايران باستان 73ساله شده است.
میخواهند از فروش آثار تاریخی پول در بیاورند!
در آغاز اين نشست، كاميار عبدی گفت: هميشه بايد درباره وضعيت نابسامان ميراث فرهنگي صحبت كنيم، چون هیچ وقت اوضاع خوب نيست. از دورهي قاجار و بويژه از زمان رضاشاه يكسری پديدههای جديد از مغربزمين به ايران وارد شد كه يكی از آنها باستانشناسی بود.
وی افزود: البته اين مسأله به اين معنی نيست كه پيش از آن، باستانشناسی در ايران وجود نداشت، بلكه اين حوزه در اختيار خارجیها بود.
این باستان شناس تاکید کرد : ايران هيچگاه به تصرف كشورهای استعمارگر درنيامد و با وجود جنگ، شرايط بهگونهای نبود كه تشكيلات باستانشناسی نیاز به ایجاد دوباره داشته باشد.
وی افزود: در كشورهای عراق و سوريه نيز تشكيلات باستانشناسی ايجاد شد، ولی در زمانهايی، آنها مستعمره كشورهای ديگر شدند، بويژه عراق كه بهدليل دو جنگ بزرگ دچار شرايط بحرانی شد؛ ولی در ايران با وجود وقوع جنگ، چنين شرايطی ايجاد نشد.
عبدی ضمن اشاره به وضعیت نامناسب افغانستان بهدليل جنگ گفت:اما این کشور بسيار متمایل است تا گروههای خارجی برای كاوش به آنجا بروند، در حالی كه در بسياری از بخشهای اين كشور امنيت برقرار نيست.
اين باستانشناس در ادامه عامل اصلی ناهنجاری ها و آشفتگیها در وضعيت ميراث فرهنگی و باستانشناسی را سازمان ميراث فرهنگي دانست و گفت: این سازمان اولويتهای خود را گم كرده است.
عبدی تصریح کرد: از وقتی گردشگری به ميراث فرهنگی ملحق شد،هدایت باستانشناسی و ديگر قسمتهای اين سازمان را به گردشگریها دادند و تمام اين بخشها وسيلهای برای توسعه گردشگر شدند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آماری که سازمان میراث فرهنگی درباره توسعه گردشگری ایران میدهد درست نیست ، اظهار کرد: گردشگری توسعه پیدا نکرده بلکه یک سیر نزولی نیز داشته است.
وی ابراز کرد: این اواخر تفکر مادی گرایانه لجام گسیختهای در سازمان میراث فرهنگی حاکم شده است و می خواهند به هر نحوی از آثار باستانی پول در بیاورند اما مگر ایران فقیر است که بخواهد از راه فروش آثار تاریخی در مناطق آزاد پول در آورد؟
عبدی با اشاره به اینکه تعداد گردشگرانی که سالانه به ایران می آیند در مقایسه با تعداد گردشگران کشورهای دیگر رقم قابل توجهی نیست،بیان کرد:با حضور این تعداد گردشگر چیزی از این حوزه نصیب اقتصاد ایران نمی شود. بنابراین حتی اگر درآمدی که از راه ورود این تعداد توریست وجود دارد را حذف کنیم هیچ لطمه اقتصادی به کشور وارد نمیشود.
وی بیان کرد: برخلاف ایران به دلیل عدم وجود نفت گردشگری در يونان و مصر، منبع مهمی برای درآمد است. فكر نمیكنم چندصد هزار گردشگری كه به ايران ميآيند، تلنگر كوچكی به اقتصاد ايران وارد كنند. بنابراين اين پرسش مطرح میشود كه چرا اين مادیگرايی بیحد و حساب پيش آمده است ؟ چرا بايد بناها را اجاره دهيم يا بفروشيم و پول كسب كنيم؟
باستان شناسی بحران هویتی فرهنگی دارد
در ادامه اين نشست، مهرداد ملكزاده گفت: در كارنامه ميراث فرهنگی نخست بايد به تاريخچه آن پرداخت و سپس با تحليل چرايی وضعيت موجود، بحثهای انتقادی را مطرح كرد.
اين باستانشناس تشریح کرد: اگر بخواهيم برخیشرايط را نقد كنيم، پيشنهاد میكنم نگاه خود را قدری از جهتهای ديگر به اين قضيه معطوف و به اين فكر كنيم كه اگر مشكلاتی در حوزه باستانشناسي ايران وجود دارد، دليل آن چيست؟ انتقاد از آنها ما را به كجا ميرساند؟ آيا اكنون ميراث فرهنگي و باستانشناسي ايران يك دوره بحراني را پشت سر می گذارد؟ شرايط باستانشناسي ما با 30 سال پيش چقدر تفاوت كرده است؟
وی تاکید کرد: تا زمانی كه ما همين هستيم، باستانشناسی ما نيز همين است. اگر بحرانی در اين زمينه وجود دارد، آن بحران فرهنگی و هويتی است، نه بحران سياسی. مشكلی كه جماعت باستانشناس و اهل ميراث فرهنگي با جامعه فرهنگی امروز ايران دارد، در همين بحث خلاصه میشود.
ملکزاده با اشاره به اینکه نگاه ما باید از انتقاد به صورت يكپارچه وسعت پيدا كند و به يك تعامل در اين زمينه برسد،عنوان کرد:اگر مدير خوبي در حوزه باستانشناسي وجود داشته است، بايد زمينهها و حركتهای او را بسنجيم. همچنين بايد اين قضيه را مدنظر قرار دهيم كه اگر مديران بعدی نتوانستند آن زمينهها و حركتها را دنبال كنند، حتما ظرفيتها متفاوت بوده است.
ملک زاده در این برنامه گفت: مشکل این نیست که هر مدیری که در حوزه میراث فرهنگی وارد می شود با سلیقه خودش کار کرده و گرایش خاص فکریاش را اعمال می کند. بلکه اگر باستان شناسی توانسته باشد معنای وجودی خود را تعریف کند با میل مدیران بعدی لطمه ای به آن وارد نمی شود.
این باستان شناس گفت: باستان شناسی در آفرینش مقام فرهنگی خود ناتوان بوده است. این ضعف نیز به تاریخچه تشکیلات میراث فرهنگی بر می گردد.
وی ابراز کرد: باستان شناسی امروز در ویترین است و مردم با آن ارتباط برقرار نمی کنند تا زمانی که نتوانیم به آحاد مردم جامعه بفهمانیم که باستان شناسی چیست و به چه دردی می خورد در این حوزه مشکل داریم.
ملكزاده افزود: با پيروزی انقلاب اسلامی و بهوجود آمدن انقلاب فرهنگی، همه بنيانها يكباره زير و رو شدند. هر آنچه پيش از سال 1357 ارزش بود، بعد از آن به ضد ارزش تبديل شد و برعكس. باستانشناسي در ايران نيز همين كش و قوسها را داشته است.
حال اين پرسش مطرح میشود كه آيا باستانشناسان ايراني با اين اتفاق بزرگ، ارتباط مناسبی را توانستند برقرار كنند؟ آيا بعد از سال 1357 توانستند معانی و تعاريف جديدی از باستانشناسی ارائه كنند؟
باستانشناسی از عدم تعهد و رسالت رنج میبرد
درادامه این نشست عمران گاراژيان گفت: هرچند دو حوزه باستانشناسی و ميراث فرهنگی در برخی نقاط با يكديگر همپوشانی دارند، اما باستانشناسی بايد از ميراث فرهنگی تفكيك شود.
وی اظهار کرد: باستانشناسی از چهار زيرساخت تشكيل شده كه مهمترين ركن آن وجود باستانشناس است. اگر اين شخصيت وجود نداشته باشد، اثر شناسايی نمیشود.
وي به دومین رکن اشاره کرد و گفت : برداشتها از واقعيتهای مادی و ساختارهای فرهنگی برای آثار باستانشناسی، تئوریها، روشها و بافتارهای جامعهی معاصر از ديگر ركنها و زيرساختهاي باستانشناسي است كه در تعريف باستانشناسي آمده و باستانشناسان ايراني آن را از ياد بردهاند. ما در جامعه معاصر متعهد هستيم و بايد رسالت داشته باشيم، ولي اكنون هيچكدام از اينها را نداريم.
گاراژيان در ادامه با تاکيد بر جدايي باستانشناسي از تشکيلات ميراث فرهنگي گفت: باستانشناسي يک دانش است و بايد از ساختار اداری ميراث فرهنگي جدا شود. ميراث فرهنگی گذشته را يدک میکشد اما باستانشناسی دانشی محسوب میشود که در تعريف من با جامعه معاصر درگير است. در واقع، اعتبار باستانشناسي از جامعه معاصر گرفته ميشود.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: بحران امروز باستانشناسی ناشی از همين ادغامها است و نمیتوان برای علم و کار علمی تشکيلات اداری تعريف کرد.
وی ابراز کرد:رکن سوم تئوری و روش است و بافتار جامعه معاصر هم رکن چهارم باستانشناسی را تشکيل میدهد؛ و باستانشناسان بايد به اين مسئله تعهد و رسالت داشته باشند.
بحران باستانشناسی 50 سال پیشینه دارد
در ادامه، ملكزاده ضمن رد وجود مكتب در علم باستانشناسی بیان کرد: باستانشناسي در هيچ مكتبی بار نيامده است. اگر نگاه ما فقط اين باشد و دنبال انتقادهای كوبنده در اين زمينه باشيم، بدون يافتن راه حل به بیراهه ميرويم.
اين باستانشناس بيان كرد: بحران در باستانشناسي ايران، حدود 50 سال پيشينه دارد. مهمترين بحران در حوزه باستانشناسي به دوره پهلوی برمیگردد كه با اين علم بهعنوان ابزاری براي رفع نياز برخورد كردند.
وی گفت: باستانشناسي در اوايل قرن بيستم میتوانست وسيلهای برای تحكيم وحدت ملی ايران و نشان دادن ويژگيهای فرهنگي ايران باشد.
ملک زاده اذعان کرد:اكنون مهمترين مشكل باستانشناسی ايران تصميمگيری كلان كشور برای باستانشناسي ماست. هنوز به اين علم به آن معنی نگاه میشود كه به دوره پهلوی متعلق است. به همين دليل، وحدت ملي ايران و تحكيم عناصر و شناخت معنوی ايران در اين علم تركيب میشود.
وی با بیان اینکه باستانشناسي بايد بهروز باشد و نيازهای بیشتری را حل كند،ابراز کرد: تا وقتی بحران هويت را در اين علم نتوانيم حل كنيم و مفهوم اصلی باستانشناسی را به ديگران معرفی نكنيم، اين مشكل همچنان وجود خواهد داشت.
ملک زاده خاطرنشان کرد: من هنوز اصرار دارم كه باستانشناسی و ميراث فرهنگی ايران دچار بحران است؛ اما اين بحران به هويت اين دو حوزه برمیگردد.
باستانشناسی يك رسالت جديد متناسب با جامعه معاصر میخواهد
گاراژيان در ادامه اين نشست، گفت: من قائل به اين نيستم كه ناسيوناليسم و هويت فرهنگی در باستانشناسی وسيلهای برای تحكيم وحدت ملی ايران است، بلكه باستانشناسی ابزاری است تا باستانشناسان را بهعنوان يك فرد برای جامعه مدنی دارای تعهد كند.
وی با اشاره به اینکه با توجه به تناسب بافتار جامعه امروز، ناگزير به تعريفی از رسالت و تعهد برای جامعه ايران و باستانشناسان هستيم خاطرنشان کرد: باستانشناسي بهعنوان يك دانش مدرن، چيزهايي را از گذشته میگيرد و زمانی آنها را شرح و توسعه ميدهد.
این استاد دانشگاه تشریح کرد: امروز يكي از مهمترين دلايلی كه باستانشناسی از عرصههای اجتماعی حذف شده است، از دست دادن تعهد خود نسبت به جامعه معاصر است. جامعه معاصر مسائل خاص خود را دارد. باستانشناسي امروز نيز يك رسالت جديد متناسب با جامعه معاصر ميخواهد.
باستانشناسی رسالتی درباره عامه مردم ندارد
در ادامه دکتر عبدی گفت: پيش از انقلاب و پس از آن، جامعه باستانشناسي ايران يك جامعه غيرسياسي بود. هيچ تأكيد يا فشاری از سوی دولت نيست كه دورههای اسلامي كار شوند و دورههای پيش از اسلام بيتوجه بمانند.
وی در پاسخ به گاراژیان که تاکید داشت باید باستانشناسان از روند کار خود مردم را مطلع سازند با بیان اینکه باستانشناس موظف نیست درباره روند رشد گياهان يا جانوران به مردم يك روستا توضيح بدهد،بیان کرد: باستانشناسی علمی است كه گوينده و شنونده آن خود ما هستيم. ما رسالتی درباره عامه مردم نداريم، زيرا مردم آمادگي آن را ندارند.
عبدی گفت يك باستانشناس میتواند دانشمند، پژوهشگر و محقق باشد. بايد عدهای اين اطلاعات تخصصی را بهنحوی كه برای عامه مردم قابل فهم باشد، تجزيه و تحليل كنند.
گاراژيان در ادامه اذعان کرد: مشكل باستانشناسان اين است كه در گذشته، برداشتها از كارهای آنها بدون كنترل و رسالت انجام شده است. ما به تعهد نياز داريم. ما در جامعه امروز حذف شدهايم، چون هيچ تعهدي را برعهده نگرفتهايم. ايران مانند جامعه جهاني به يك رسالت جهاني نياز دارد.
مذاکره می کنیم چوگان برای دو کشور باشد!
در ادامه اين نشست، عبدی گفت: برخي كشورهای خارجی با بهرهگيری از دستاوردهای باستانشناسان كشورهای ديگر، برای پيشرفت در علمی كه هيچ سابقهاي در آن ندارند، تلاش ميكنند. آنها هيچ چيزی را جعل نمیكنند، ولي دانستههای خود را در راه تقويت اين علم در كشورهای ديگر بروز میدهند و از آن استفاده میكنند.
وی تشریح کرد: وقتی متوليان باستانشناسی ما آنقدر دلمشغولی دارند كه به اين مسائل نمیپردازند، اين قضيه سبب سرافكندگي میشود كه كشوری مانند قطر بخواهد چوگان را به نام ورزش باستاني خود ثبت كند و ميراث فرهنگي ايران برای خدشه وارد نشدن به روابطش با اين كشور، میگويد مذاكره میكنيم تا اين ورزش به نام دو كشور باشد.
خلاءقانونی بیداد میکند
گاراژيان نيز تاکید کرد: در جامعه كنونی علاوه بر لايههايی كه خود را در آن دفن كردهايم، نيازمند بازنگری در جامعه معاصر هستيم. ما ابزاری در دست ساختار قدرت هستيم.
وی گفت: چه زماني قانون عتيقات درست شد؟ علاج واقعه را بايد قبل از وقوع كرد؛ آنچه امروز بر سر ما ميآيد، از بنيانهايي ناشي ميشود كه سطوح امروزی آن مناسب نيست، چون ما در اين رويكرد، رسالت و تعهد نداريم.
وی ضمن بیان این نکته که در اين زمينه، خلأ قانوني بيداد ميكند،اظهار کرد: يك نفر در مجلس شورای اسلامی نداريم كه اطلاعات كافی درباره كليات دانش ما و حساسيت آن داشته باشد. دهها سال است كه سليقهها برای ما تصميم ميگيرند.
ملكزاده ضمن رد سخنان گاراژیان درباره بحث تعهد و رسالت در باستانشناسی، تصریح کرد: ما چيزی به اسم رسالت باستانشناسی نداريم، اصلا موضوع تعهد و رسالت در اين حوزه چيست؟
اگر دماغش را عمل می کردیم بهتر بود
در ادامه عبدي گفت : مثل وضعيت كنونی باستانشناسي در ايران مثل انسانی است كه يك تريلی هجدهچرخ از رویش رد شده و همه دندههای آن خرد شده است، اما پزشك پس از معاينه اين انسان ميگويد اگر دماغش را عمل كنيم بهتر ميشود.
هيچ مسير قانوني وجود ندارد كه از حقوق باستانشناسان دفاع كند.
وی خاطرنشان کرد: ما باستانشناسان، يك جامعه درونگرا هستيم. در تاريخ باستانشناسي ايران از دكتر نگهبان بالاتر كسی را نداريم، هرچند اكنون آقاياني مانند حجت و بهشتي جزو سران ميراث فرهنگي هستند، اما باستانشناس نيستند.
وی ادامه داد: باستانشناسان بايد حضور تأثيرگذاری داشته باشند و شخصيتهای سياسي را پرورش دهند تا ورای رسالت باستانشناسی خود در حوزههای قانونی و سياسی نفوذ داشته باشند. متاسفانه هيچ مسير قانوني وجود ندارد كه از حقوق باستانشناسان دفاع كند.
گاراژيان نيز تأكيد كرد: نياز داريم تا بهصورت تكلايه و تكرويكردی جلو نرويم. زمانی كه شرايط بد میشود، ما بهجای اينكه درها را باز كنيم، قفل آن را محكمتر میكنيم.به صراحت باید گفت در حوزه باستانشناسی ایران معیارهای ارزیابی وجود ندارد و ما دراین حوزه ، فرد معيارشناس نداريم.
کد خبر: 21206
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcaiunu.49n6w15kk4.html