به مناسبت برگزاری دومین مجمع عمومی انجمن علمی نقد ادبی؛

نقد ادبی چشم ادبیات ماست

8 خرداد 1391 ساعت 11:23

دکتر مهدی محبتی _ دانشیار دانشگاه زنجان - در یادداشت خود به مناسبت برگزاری دومین مجمع عمومی انجمن علمی نقد ادبی از لزوم توجه به نقد سخن می گوید.



نقد ادبی با همۀ فراز و نشیب‌هایی که در تاریخ ادبی و اجتماعی ما داشته است؛ همواره مهم‌ترین نقش را در جهت دهی، آگاهی بخشی و حفظ تعادل قوای فرهنگی وادبی ایفا کرده است؛ چرا که ادبیّات و شعر به عنوان نیرومندترین شاخصه و مهم‌ترین رسانای تاریخی و فرهنگی ایران، پیوسته نقشی بی‌بدیل و ممتاز را از آن خود کرده و به تنهایی بارِ سنگین و شگفت ِاندیشه‌گری و ذوق پروریِ هنرهای دیگر را نیز به دوش کشیده است و به دلیل همین آمیختگیِ شگرفِ فکر و ذوق و هنر، توانسته قلمروهای یگانه و متمایزی را در ادب جهانی از آن خود سازد – و اگر چنان که باید معرفی و تبیین گردد؛ هنوز هم خواهد ساخت – و در این آفرینش و توفیق، نقد ادبی به معنای وسیع و عمیق آن از گذشته تا امروز، نقش اول را از آن خود ساخته است؛ هرچند گهگاه به تناوب و تناسب زمان، این نقد دچار رخوت، افسردگی و احیانا بیماری هم می‌شده است که بی درنگ عدم حضور خود را با انبوه تولیدات سست ِ ناتندرست ِ یک بار مصرفِ ساده لوح فریبی که در نبود او بازار را سخرۀ خود می‌ساخته، به همگان نشان می‌داده است.
در واقع، از همان روزگارانی که ابوالفضل بیهقی با آن مایه فضل و سرمایه از سخن شناسان عصر می‌هراسید که «اگر از خوانندگان این کتاب کسی گوید این چه درازی است که بوالفضل در سخن می دهد؟» (تاریخ بیهقی، نشر هرمس، ۲۳۳ ) و متواضعانه بعد از سالها زحمت و جستجو و تأمل، کار سترگ خویش را چنین می‌نمود و در پی جوابی بود که «درین حضرت بزرگانند که ایشان سوارانند و من پیاده و من با ایشان در پیادگی کُند و با لنگی منقرس (همان ص۱۳۲) و غضایری رازی از تیغ زبان عنصری بیم مرگ داشت که چرا تعبیر «ملوک فریب» را به کار برده است و سعدی بر سنایی خرده می‌گرفت که «باطل است آن چه مدعی گوید / خفته را خفته کی کند بیدار» و حزین لاهیجی هندُستانی را با خرده‌گیری‌های زبانی و ادبی خویش درهم می‌آشوفت و جریان‌ها و نهضت‌های شعر و ادب شناختی راه می‌انداخت تا دعواهای بی‌شمار دیگر در عصر بازگشتی‌ها و مشرطه‌گرایان و ادب نوین که درباره تک‌تک ِ واژه‌ها و ترکیبات و تعبیرات و اوزان و قوافی و ردیف ها و قالبهای شعری و ساختارها و سبک ها و بافتهای نثری هم بحث و جدل می کردند و تا همین امروز که هنوز سنت‌های استوار سخن سنجی و ادب شناسی در عمق ذهن و ضمیر آگاهان و سخن گرایان مختصر جولانی دارد، نقد ادبی همواره چشم بیدار فرهنگ و ادب ایرانی بوده است و خواهد بود که نگاهی به حجم انبوه مقاله‌ها، رساله‌ها و کتاب‌ها و دیدگاه‌های انتقادی در عصر و عهدی که ظاهرا نقد ادبی ما بیمار است؛ گواه روشنِ حضور و جریان نقد در عمق ذهن و ضمیر بیداران و دانایان و روشنان – و حتی عموم ادب دوستان – مملکت ماست.
وگواه دوم حضور زنده نقد، ناپایداری و ظهور شراره وارِ آثار نازل ادبی – علیرغم تبلیغات بسیار ورشد یکباره و پشمکی - است و برعکس، استمرار آثار تأثیر گذار خوب و عالی و استقبال از تولیدات ممتاز ادبی است. هرچند فرآیند نزول ذوقِ متعالی و افول هنرگرایی ناب فضیلت مدار، با سلطۀ کمیت مدار سرمایه داری و گسترش مبانی ابزار گرای بورژوازی در جهان امروز ظاهرا امری ناگزیر گشته است که ناچار دامان پسند و سلیقه ما را هم گرفته است.
نقد ادبی اما؛ امروزه با گذر از فراز و نشیب‌های بسیار و عبور از تندروی‌های خام و فرورفتن در چاه و چاله‌های رخوت و گوشه‌گیری، دیگرباره تکان و توانی تازه می‌یابد، چرا که دریافته است – و دریافته‌ایم – که سستی و بی تفاوتی نسبت به آثار خوب یا بد ادبی و نیز حب و بغض‌های بی جا و جهت دارِ انتقادی، پیش و بیش از همه مهم ترین شاخصه ملی و فرهنگی ما یعنی زبان و ادبیات فارسی را تهدید و تضعیف می‌کند. زبان و ادبیاتی که امروزه صرفا شعر و قصه نیست و دربرگیرنده بخش مهمی از ارتباطات معنوی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی و حتی تجاری هم هست و گاه در کشوری، یک شاعر ناهمزبان، معادل درآمد نفت کشوری همزبان سود نصیب مردمانش می‌نماید و به همین دلیل امروزه در بسی مملکت‌ها «شعر ثروت ملی» قلمداد می‌شود .
و اگر نقد خوب و منطقی و معتدل و عالمانه نباشد ، شعر خوب و قصه خوب و زبان ارتباطی خوب و... نیز نیست .چرا که نقد به مثابه «ترازوی کلام»، کاستی ها و ناراستی‌ها را می‌نماید وجو فروشانِ گندم نمارا لو می‌دهد و جاده مستقیم را به خواهندگان و خوانندگان نشان می‌دهد . در واقع می‌توان گفت که مرگ نقد ادبی درهر کشوری مرگ مغزی ادبیات آن مرز و بوم است، هر چند شاعران و داستان نویسان خود ناقد نباشند و یا ناقدان، شعر نگویند و قصه ننویسند و البته پیداست که نقد ادبی – تا وقتی ادبیات هست – به شکل و شیوه های مختلف، ناتوان و برومند، مکتوب و با قلم و یا دهان به دهان و سینه به سینه به حیات خود ادامه خواهد داد و هرگز نخواهد مرد.
از همین جاست که همۀ کسانی که امروز دغدغه و درد ادب دارند – منهای افراد و جماعاتی خاص – درد و دغدغه تولید و دریافت آثار خوب ادبی هم دارند و کو به کو و در به در دنبال حرف‌های تازۀ خوب گفته می‌گردند و نیک می‌دانند – هم آفرینندگان و هم خوانندگان و هم ناقدان – که تا :
- آثار ادبی خود – و دیگران را – درست و عمیق درنیابیم؛
- با نهضت های فکری و ادبی زمانه عمیقا آشنا نگردیم؛
- از مجموعه آثار ادبی خلاق و مکتب های فکری – ادبی- زبانی ، معجونی قوی و آرام بخش برای جان خود نسازیم و جرعه جرعه در کامش نریزیم و گهگاه بر هر آن چه خوانده ایم و گفته اند ، دگر باره نیندیشیم؛
- و نیز تا هیاهوهای همه گیر و توخالی مد روز را درست و دقیق نبینیم و در خلوت ، پوشیده بران نخندیم و نگذریم؛
هرگز قادر به خلق، فهم و یا نقد آثار ادبی نیستیم وجان خود را مایه ور و باردار از آزادترین وآزادی بخش ترین ودیعه الهی یعنی شعر وادب نخواهیم ساخت.
تردیدی نیست که امروزه باید با برنامه ریزهای حساب شده و دقیق قسمتی از زمان محدود و مشغول خویش را بدزدیم و میان دیداری باکتابی و مقاله ای و .....قسمت کنیم و جان را فربهی و نیرو ببخشیم تا در انبوه بی معنایی ها و افسردگیها و سردرگمی های روزگار نماند یا در نماند وپرواز را هر چند محدود و معدود از یاد نبرد.

دکتر مهدی محبتی _ دانشیار دانشگاه زنجان


کد خبر: 41466

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcaiyny.49n6i15kk4.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com