با حضور دکتر محمد علی موحد؛
نشست «ديدار شمس و مولانا» برگزار شد
14 آذر 1391 ساعت 13:07
به مناسبت بزرگداشت رويداد تاريخي «ديدار شمس و مولانا»، نشستي با همين موضوع و با سخنراني جناب آقاي دكتر محمدعلي موحد، عضو پيوستة فرهنگستان زبان و ادب فارسي و مولويپژوه برجستة كشورمان، عصر روز يكشنبه در بنياد ايرانشناسي برگزار شد.
در ابتدای این مراسم دکتر موحد سخنراني خود را حول سه موضوع: «آمدن شمس تبريزي به قونيه و ملاقات وي با مولانا»، «مقالات شمس تبريزي» و «آرامگاه شمس» آغاز نمود.
وی با اشاره بر اينكه در خصوص سالروز تولد مولانا، «هشتم مهرماه»، بزرگداشتها و همايشهاي زيادي، در شرق و غرب عالم برگزار ميشود، اما درخصوص سالروز ورود شمس تبريزي به قونيه و ملاقات وي با مولانا مراسمي برگزار نشده و بنياد ايرانشناسي در اين زمينه قدم نخست را برداشته است، به ايراد سخنراني پرداختند.
بنابر گفتة دكتر موحد، پيشينيان ما در ضبط دقيق تاريخ رويدادها بهطور معمول چندان مُداقهاي از خود به خرج نميدادند و عموماً ما درخصوص تاريخ رويدادها داراي تشتت آراء هستيم. بر اين اساس، براي تاريخ تولد مولانا تاريخهاي متفاوتي ذکر شده است. براساس اسناد موجود، مولانا در سال ۶۰۴ هـ. ق به دنیا آمده؛ اما بنابر نظر «گلپينارلي» مولانا ۱۰ تا ۲۰ سال زودتر از اين تاريخ بايد متولد شده باشد. بنابراين در سال ۶۴۲ هـ. ق كه اين دو همديگر را براي نخستينبار ملاقات ميكنند، مولانا بايد ۳۸ ساله و بنابر نظر «گلپینارلی» ۶۲ ساله بوده باشد.
اما نكتة درخور توجه اين رويداد تاريخي آن است كه استثنايي به وقوع پيوسته و علاوهبر آنكه روز و ماه و سال اين واقعه به دقت بيان شده، حتي درخصوص اينكه اين ديدار در چه ساعتي از روز به وقوع پيوسته است نيز سند موثق در دست داريم.
بر اساس اسناد موجود تاریخ رسیدن شمس به مولانا بامداد روز شنبه نهم آذرماه سال ۶۴۲ هـ. ق. عنوان شده و این مهمترین تاریخی است که ما به لحاظ مولاناپژوهی داریم. در واقع اين ملاقات تاريخي سرنوشتسازترين اثر را بر زندگي مولانا داشته است؛ چرا كه تمام آثار مولانا از جمله: «ديوان كبير» وي، «مثنوي معنوي»، «فيه ما فيه» و تمام مكتوباتي كه از ايشان براي ما بجاي مانده، محصول دوران پس از رسيدن مولانا به شمس تبريزي است. در واقع، تا پيش از اين ديدار مولانا مدرس و واعظي بيش نبوده و اثري از خود برجاي ننهاده است. بنابر گفتة جناب آقاي دكتر موحد، «دكتر فروزانفر» معتقد است شعر مولانا بعد از دیدن شمس، بر مولانا اتفاق افتاده است.
دكتر موحد درخصوص اسنادي كه اين تاريخ را به صورت دقيق نهم آذرماه بيان كرده به «مقالات شمس»، دو نسخه مربوط به «تربت مولانا»، یک نسخه مربوط به کتابخانة «ولیالدین» و «مناقبالعارفين» احمد افلاكي اشاره كردند. بنابر گفتة ايشان سه نسخة نخست در زمان حیات شمس تبريزي نگارش يافتهاند.
دكتر موحد در ادامه درخصوص اين ديدار چنين بيان داشتند كه شمس تبريزي در لباس بازرگانان سفر میکرده و در کاروانسراها حجره میگرفته است. او برای اقامت در شهرها به مدرسه و حوزه نمیرفته و لباس دراویش و روحانيون را نيز نمیپوشیده؛ بلكه لباس بازرگانان را به تن میکرده و قفل بزرگی بر در حجرة خود همچون تاجران میزده است. گويا مالالتجارة بزرگي در حجرة خود دارد. ايشان در ادامه با اشاره به «مناقبالعارفين» افلاكي ميگويد: مولانا با جماعت فضلا از مدرسة پنبهفروشان بيرون آمده بود و از خان شكر ريزان ميگذشت. حضرت مولانا شمسالدين برخاست و عنان مركب مولانا را گرفت كه يا امام المسلمين ابا يزيد بزرگتر بود يا محمد(ص)؟ و بدينگونه شمس، مولانا را مخاطب خود قرار میدهد.
وی با اشاره بر اينكه «دکتر قاسم غنی»، محقق و اديب، چنين بيان ميكند كه چه نام خوبي مردم به آن محل داده و آن را «مرجالبحرین» مینامند؛ زيرا آن نقطه محل تلاقي اين دو انسان عظيم است. اين نام از قصة موسي و خضر در قرآن گرفته شده است و معناي آن «محل تلاقي دو دريا» ميباشد.
ايشان درباب «مرجالبحرين» همچنين افزودند: مردم در آنجا مانند زیارتگاهی چراغ میافروختند و درویشان به زیارت آنجا میرفتهاند؛ اما اینک از این محل اثری باقی نمانده است.
دكتر موحد در ادامه با بيان اينكه زمانيكه مولانا شمس تبريزي را ملاقات ميكند، در آستانة ۴۰ سالگي بوده و داراي درجة روحانيت شهر بوده و بنابراين ساختار ذهنی وي كاملاً شکل گرفته و براين اساس مولانا نيز اندوختة ذهنی خود را پای شمس میریزد. همچنين شمس نيز مأموريت خود را چنين بيان ميدارد كه برای نجات مولانا آمده است.
ظهور شمس در افق زندگی مولانا و انقطاع او از مریدان، ناخشنودیهای زیادی را به همراه ميآورد، بهویژه در آن گروه از خراسانیان که از بلخ به قونیه آمدهاند و ۲۵ سال از مهاجرت آنها گذشته و اکنون مهاجران سالخوردهای شده و شمس بساط آنها را به هم ميريزد؛ سبب ميشود تا مولانا مریدان را به حضور خود نپذيرد.
وی در ادامه چنين بيان داشتند كه دوران مجالست مولانا با شمس، از درون با صلح و از بیرون با چالش مواجه بوده؛ بهطوريكه همانگونه که شمس به صورت ناگهاني به قونيه وارد ميشود، به صورت ناگهاني در شعبان سال ۶۴۵ هـ. ق. نيز اين شهر را ترك ميكند.
با اين هجرت، مولانا در پی شمس تبريزي بارها به شام ميرود، اما شمس به جای شام به تبریز رفته كه پیش از رسیدن به مقصد، در خوی درميگذرد.
دكتر موحد درخصوص «مقالات شمس» چنين اظهار داشتند كه آیینهای است که شخصیت شمس و سخنانش را در زمان مصاحبت با مولانا بیان میکند و «آقاي فروزانفر» اين مقالات را یکی از گنجینههای ادب فارسی میداند. بنابر نظر ايشان زبان شمس بو و رنگ و خطاب انبیای عهد عتیق را دارد و خالی از تکلف اما در عين حال سنگین و عمیق است. بعد از یافتن مقالات با دیدن آن پیوندی میان تمثیلات و تعابیر مولانا و آنچه شمس گفته، میتوان دید؛ که برخی از اشارات شمس تبريز در مقالات عیناَ به قلم مولانا و به طور مفصل بيان شده است. اما عمدة نگارش، برداشت، تلقی و زاویه دید و چنبرة ادراکات شمس بر این نوشتهها مستولي است. همچنين مقالات توجه بسیاری را برانگیخته است. برخی محققان پیش از چاپ مقالات در حقیقت وجود شمس تردید داشتند، اما مقالات تصویری از یک شخصیت پرحیرت را تصویر ميكند.
وی درخصوص محل دفن شمس تبريزي نيز چنين بيان داشتند كه برخی آن را تبريز و برخی خوی و حتي هند ميدانند. اما دو سلطان عثمانی از بارگاه شمس در خوی دیدار كردهاند. بر اين اساس، عثمان پاشا در لشکرکشی به تبریز به زیارت تربت شمس در خوی میرود و مورخ وي مینویسد: «مقبرة شمس تبریزی در خوی است و شکر خدا که زیارت آن مرقد شریف میسر شد».
وی در پايان سخنان خود با اشاره بر اينكه بعد از چاپ مقالات با سودای زیارت مرقد شمس به خوی رفتم، اما سخت پریشان و غمگین برگشتم؛ چرا كه وضعیت این مزار شریف را آنقدر ملالانگیز يافتم كه جز بر غم نميافزود.
اما با اهتمام شهروندان و همت جناب آقاي حجتا... ايوبي، رئيس محترم هيئت مديرة بنياد پژوهشي «شمس و مولانا» فراخواني براي طراحي بناي آرامگاه داده شد. از ميان طرحهاي رسيده ۲۴۴ طرح برای بررسی و گزینش ارائه شد و ۹ معمار برجستة کشور این طرحها را مورد بررسی قرار دادند و از این میان، شش طرح برتر معرفی شدند و از طراحان آنها خواسته شد تا این طرحها را کامل کنند و در نهایت بنای مزار شمس از بین این شش طرح انتخاب و ساخته خواهد شد.
اينجانب اين نشست را فرصت مغتنمي ميدانم تا ضمن اعلام اين خبر، اميدواري خود را اظهار نمايم تا عاشقان مولانا در تهران، تبريز، خوي و ساير جاها از اين فراخوان استقبال كرده و در تكميل طرح ساخت بناي وي بكوشند و نام نيك و ذكر خيري از خود در ميان نسلهاي آينده باقي گذارند.
کد خبر: 50385
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcamenm.49nwa15kk4.html