اینجا باران صدا ندارد

خبرآنلاین , 12 ارديبهشت 1391 ساعت 16:21

سه‌گانه‌ «کامران محمدی» بعد از «آن‌جا که برف‌ها آب نمی‌شوند» و «بگذارید میترا بخوابد» با انتشار رمان «این‌جا باران صدا ندارد» کامل شد.



به گزارش هنرنیوز،سومین رمان «کامران محمدی» در مجموعه‌ «کتاب‌های قفسه‌ی آبی» نشرچشمه منتشر شد. «این‌جا باران صدا ندارد» سومین رمان و دوازدهمین کتاب این نویسنده‌ جوان است که باید آن را ادامه‌ای بر دو رمان «آن‌جا که برف‌ها آب نمی‌شوند» و «بگذارید میترا بخوابد» دانست. سه رمان مستقل که در عین‌حال ویژگی‌های مشترکی دارند.
کامران محمدی نخ تسبیحی که این سه رمان را تبدیل به یک سه‌گانه می‌کند، «فراموشی» می‌داند. مفهوم مشترک فراموشی همان‌ چیزی است که سبب شده نویسنده‌، این سه رمان را «سه‌گانه‌ فراموشی» بنامد.
ناشر در توضیح این رمان نوشته است: «رمان «این‌‌جا باران صدا ندارد» هم درست همچون «آن‌جا که برف‌ها آب نمی‌شوند» و «بگذارید میترا بخوابد»، ماجراهایش در سه‌ روز اتفاق می‌افتد. در رمان اول، سه روز برفی، بستر رویدادهای داستان است. در «بگذارید میترا بخوابد»، سه روز آفتابی و گرم و در «این‌جا باران صدا ندارد»، سه روز بارانی. رمان «این‌جا باران صدا ندارد» هم درست مثل دو رمان قبلی این نویسنده در ژانر ادبیات روان‌شناختی می‌گنجد. نویسنده این‌بار هم تلاش می‌کند در پس پرده‌ روایت و داستانی که پیش می‌رود به تحلیل روان‌شناسانه‌ی قهرمان‌های این رمان بپردازد.»
محمدی درباره‌ رمان «این‌جا باران صدا ندارد» گفته است: «دو مرد اصلی داستان به دلایل متفاوت اما واهی، به زن‌های‌شان سوءظن دارند و همین باعث می‌شود دو فاجعه متقاطع در رمان شکل بگیرد. البته مثل دو کار قبلی، در این داستان هم پس‌زمینه‌ای از یک فاجعه‌ دیگر در گذشته‌ آدم‌ها، داستان موازی دیگری را به وجود می‌آورد که در طول سه روز، مجدداً یادآوری می‌شود و با موضوع زمان حال، مناسبت‌هایی دارد. برخلاف «بگذارید میترا بخوابد» مردها نقش مهم‌تری در رمان سومم دارند و حسادت و تعصب مردانه، عنصر محوری داستان است.»
همچنین نشر چشمه «من منچستریونایتد را دوست دارم»، نوشته مهدی یزدانی‌خرم را در همین بخش کتاب های قفسه آبی منتشر کرد.
رمان ۲۱۲ صفحه‌ای یزدانی‌خرم روایتی غریب‌ و تودرتو دارد، رمانی با بیش از ۱۰۰ شخصیت که از سال‌های میانه‌ای دهه‌ ۸۰ شروع و در دهه‌ بیست و سی روایت می‌شود. یزدانی‌خرم پیش از این گفته بود: «من منچستریونایتد را دوست دارم، اثری است در هجو زمان و جعل تاریخ.» رمان در «تکه‌ی اول» با تصویری از دانشجوی تاریخ دانشگاه تهران آغاز می‌شود؛ در هوای ابری پاییز ۸۳ در خیابان‌ انقلاب. بعد رفته‌رفته به گذشته می‌رود و با روایتی از چند دهه‌ قبل‌تر و حمله متفقین به ایران گره می‌خورد. این روند ادامه پیدا می‌کند تا «تکه‌ دوم»؛ تهران دهه‌ بیست و سی که پر شده از آدم‌های غریبی که می‌خواهند تکلیف دنیا را روشن کنند، احزاب سیاسی، نیروهای متفقین، لهستانی‌های مهاجر، فیلد مارشال اسطوره‌ای ارتش آلمان، شاعر ملی‌گرای ایرانی و...


کد خبر: 40179

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcao6ny.49nw015kk4.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com