به بهانه تقدیر از عوامل سریال؛

«شهر دقيانوس» تلاشي شريف و آبرومند برای تاریخ ایران

25 مهر 1390 ساعت 17:38


شهر دقيانوس با پرداختن به ناهنجاري‌هاي ارتباطات خانوادگي و بين فردي شخصيت‌هاي قصه را هم كاملا در خدمت تم اصلي آن قرار داده و به نفع نگاه عمده سريال به ثروت تاريخي ايران قرار داده است.

برای اینکه باور کنیم امروزه دیگر معیار تثبیت و حفظ اقتدار فرهنگی، هویت ملی و حتی حاکمیت سیاسی و امنیتی و... ،به قوه قهریه و استیلا‌جویی‌های فیزیکی نیست بلکه منوط به میزان بهره‌گیری از فناوری و ابزار‌های ارتباطی است، نیازی به نشستن و صبرکردن برای دیدن تاثیر و نتایج و ثمرات آن در آینده نیست.
همین حالا هم همه این نکته را دریافته‌ایم. فرهنگ و تاریخ تمدن چندین هزار ساله ایران در مقابل ماهیت‌های واقعی ، عاریه‌ای یا دروغ و مجازی - فرقی نمی کند- در معرض تهدید است. رقبای ما یا از راه تاراج آثار و نشانه‌های فرهنگی و تمدنی ایران بزرگ و شکوهمند، یا از طریق وسایل و ابزارهای ارتباطی و رسانه‌های مختلف به گسترش رویه و نگر‌ه‌های موردنظر خود در عرصه‌های تاریخی و فرهنگی می‌پردازند.
خوش‌‌بینانه‌ترین وضعیت احتمالی ، جا ماندن ما در این ماراتن عجیب است. یعنی رسانه‌هایی که معرف تمدن‌ها و فرهنگ‌های پیشینه‌مند و ریشه‌دار جهان‌اند جایگاه خود را بیابند و ببالند و عظمت و شکوه میراث فرهنگی و تاریخی ایران را در غبار فراموشی بپیچند.
اما واقعیت ماجرا را باید در زنجیره طولانی غارت مستندات تسجیل تمدن کهن ایرانی جست و جو کرد تا به طمع انگیزی بی حد و حصر داشته‌های فرهنگی‌مان براي غارتگران بيگانه از یک سو، و به حساسیت نقش رسانه‌ها در تلنگرزني هاي مستمر به هويت ملي و ديني‌مان و ارزش روشنگري ، اطلاع رساني و كنكاش آفات و صدمات آن پي ببريم.
ماجرای سال 80 جیرفت یکی از منحوس‌ترین حلقه‌های این زنجیره است:
"در سال 1380 خشکسالی باعث از بین رفتن کشاورزی در روستاهای اطراف هلیل رود جیرفت شد. از طرفی سیل ویرانگر اشیاء عتیقه را از زیر خاک بیرون آورد و چشم طمع بیگانگان را به آنها دوخت تا قاچاقچیان عتیقه به منطقه سرازیر شوند و عده ای از آسیب دیدگان از سیل و خشکسالی را فریفته ، به کند و کاو و فروش این ثروت ملی ترغیب کنند.
چند سال بعد، شبکه اول سیما این رویداد واقعی را دستمایه ساخت سریالی قرار داد که پخش آن همين اواخر به پایان رسید اما بحث و گفت و گو در باره آن هنوز ادامه دارد.
مخاطبان تلویزیون البته پیشتر مجموعه "روزی عقابی " را هم از يكي از شبكه‌هاي داخلي شاهد بوده‌اند که سرقت میراث باستانی را بستر روایت یک داستان پلیسی کرده بود. در فیلم‌ها و سریال‌های مختلفی نیزموضوع قاچاق اشیای تاریخی مورد توجه قرار گرفته، اما "شهر دقیانوس" اولین اثر نمایشی تلویزیون است که با تکیه بر یک ماجرای واقعی و به نسبت گستردگی و عمق آن، در اشلی نشانگر جدیت توجه دست اندرکاران رسانه ملی به اصل و بن این ضرورت ، شکل گرفته است.
پخش سریال شهر دقیانوس" در برهه‌ای از سال که یکی از روزهایش با سالگرد شهادت مردی که عزت و سربلندی خطه جنوب ایران مرهون دلاوری اوست یعنی رییسعلی دلواری گره خورده، شاید بدون برنامه ریزی قبلی بوده اما بی تردید تقارن جالبی با موضوع سریال شهر دقیانوس یافت. در واقع شکل دیروزین حراست از ریشه‌های فرهنگی و زمینه‌‌هایی که حفظ و نگهبانی آنها پیوند نسل‌ها با ارزش‌ها و سرمایه‌های گران کهن‌ترین آثار تمدن بشری را به دوش ‌شد، از عصر سردار دلاور دلوار تا زمانه نبرد رسانه‌هاي نوين امتداد یافته است.
شهر دقیانوس در این راستا اثری قابل تکیه است. سوژه نو ، غير كليشه‌‌‌اي و بديع اين سريال از جمله مهم‌ترين نکات قابل توجه در مورد "شهر دقيانوس " است؛ اثری که با هدف آسیب‌شناسی دقیق و موشکافانه جریان واقعی و غیرقابل انکار جیرفت 80 ، تلاش کرد تا با برقرار کردن ارتباط صحیح بین قصه دراماتیزه شده سهیل ، سامان و محسن جیرفتی و مستندات حادثه جیرفت، به دغدغه ملی پاسداری از هویت و باورهای ملی و تاریخی اسلامی- ایرانی بپردازد.
اين سريال با ترسيم سر‌رشته‌هاي اصلي سوء‌استفاده از فرصت پيش آمده درجيرفت و تبيين اتصال آنها به قطب‌هاي چپاول ثروت ملي ايران در خارج از مرزهاي كشور، به افشاي تلاش‌هاي دامنه دار آرايندگان موزه‌هاي خارجي با آثار تاريخي ايران و مصادره آنها به نفع خويش ، دست زد و گوشه اي از آسيب‌هاي اين حوزه را به نمايش گذاشت.
همانطور كه در روند واقعي ماجرا رخ داده، شهر دقيانوس علاوه بر اين، با ترسيم سيماي پيروزمند و تفوق و قدرت نيروي انتظامي و مسئولين، در كنترل اوضاع و به دست گرفتن اكتشافات و حفاري‌ها در منطقه از جانب متخصصان ايراني، خودباوري جوانان اين مرز و بوم را نيز تقويت كرد كه با ورود مهندس صمدي و بعد از او دكتر سينا به ماجرا پي گرفته شد. و اين يعني مضموني بزرگ و ارزشمند كه اگردر قالب و فرمي پر كشش و جذاب ريخته نمي‌شد ، شهر دقيانوس اصلا فرصت ديده شدن پيدا نمي‌كرد و در معرض نقد و نظر قرار نمي‌گرفت. اما در همين حال از وجه لازمه كشش و جذابيت داستان نيز غافل نماند و شكل و فرم داستان و تبديل كردن آن به تصوير را نيز فراموش نكرد.
با اينكه مضمون مورد نظر شهر دقيانوس، به جاي روند عموميت يافته بسياري از سريال‌هاي اين سال‌هاي تلويزيون كه يا از دريچه طنزهاي مختلف، يا ملودرام‌هاي حاوي تضادهاي بين نسلي و درگيري‌هاي عاطفي، مفاهيم موردنظر خود را به بينندگان‌شان ارائه مي‌كنند، يك دغدغه بزرگ ملي- ميهني است اما نتوانسته سازندگان اين سريال را مقهور رفعت خود كند. مضمون بزرگ و عميق سريال حتي نتوانسته سازندگان‌اش را براي گفتن آنها به ورطه شعارزدگي و سطحي‌نگري بغلطاند يا خطابه‌هاي غراي نويسنده را از دهان بازيگران‌اش بيرون بياورد. شخصیت پردازی‌های شهر دقیانوس برخلاف برخی از آثار نمایشی که یا از ناحیه طمطراق و اغراق بیش از حد رنج می‌برند یا از آمد و رفت سایه‌وار، خدشه می‌پذیرند، واقعی و در حد ارائه شناخت کافی و دقیق صورت گرفته است.
در اثری که بیژن میرباقری و محمدرضا هاشمیان روایت آن و مهرداد خوشبخت، هدایت تصویر شدن‌اش را به عهده داشته ، نه از هیمنه و یال و کوپال تصنعی برای شخصیت‌ها خبری هست و نه با جاگذاري چند هيكل داراي كنش‌هاي چارچوب‌دار، ادايي و اطواري و خشك و قابل پيش‌بيني، از خود رفع تكليف شده است. نمونه اين شخصيت‌پردازي خوب در طراحي صورت گرفته براي جناب سرهنگ قصه (با بازي محمود پاك نيت) ديده مي‌شود. فردي كه جيرفتي نيست ولي به اين شهر منتقل شده و به مرور درگير جرايم مربوط به قتل و مواد مخدر مي‌شود. سرازير شدن قاچاقچيان عتيقه به منطقه ، باعث ورود جناب سرهنگ به ماجراهاي مختلفي مي شود كه همه آنها براي بيرون بردن عتيقه‌ها از منطقه شكل مي‌گيرند اما شخصيتي كه از اين فرد به عنوان پليس ارائه مي‌شود نه يك سوپرمن فوق عادي است و نه يك كاراكتر مترسك‌وار. جناب سرهنگ شهر دقيانوس فقط به قوه جبر و قدرت‌نمايي‌هاي نمايشي هم مجهز نيست. او با متن جامعه پيرامون‌اش رابطه‌اي صميمي و خير‌خواهانه دارد و درست سر بزنگاه و با تشخيص درست جايگاه حاج طاهر (سياوش تهمورث) از او مي‌خواهد وارد ماجرا شود و از اعتبارش در ميان مردم استفاده كرده و غائله را ختم كند.
حتي حاج طاهرهم، تنها شمايل موتور پيش برنده قصه را ندارد. در جاهايي، همين حاج طاهر كه تا قسمت‌هايي بيننده فكر مي‌كند او دروغ مي‌گويد يا شخصيت منفي داستان است در قامت پرسونا‍ژي تاثيرگذار و نماينده قشر فرهنگي شهر در روند قصه ظاهر مي‌شود و ما مي‌فهميم او در واقع بهترين كاراكتر قصه است؛ شخصيتي كه نماد و سمبل مردم جيرفت است . او در تمام مدت اشياء ذيقيمتي را در باغ حفظ كرده و اجازه نداده آسيبي به آنها برسد.
نقب ظريف و هنرمندانه شهر دقيانوس به دنياي روابط دروني خانواده‌هاي محوري اين سريال نيز نه آنقدر پررنگ است كه ساختار و محتواي شهر دقيانوس را به بعضي ملودرام‌هاي خانوادگي مشتمل بر انواع و اقسام دسيسه‌هاي خاله زنك‌وار نزديك كند و نه سويه اجتماعي اثر را از حوزه توجه به يك چالش اساسي درحيطه ميراث فرهنگي، دور.
در واقع اين اثر داستاني مي‌كوشد زيست اجتماعي كاراكترهاي خود در قاب خانواده را نيز نقد كند و با زير ذره‌بين گذاشتن مناسبات افراد در خانواده ، نسبت به فرهنگ‌سازي رابطه پايدار ، اخلاق‌مند و سازنده بين اعضاي خانواده هم بي‌اعتنا نماند.
اما شهر دقيانوس پرداختن به ناهنجاري‌هاي ارتباطات خانوادگي و بين فردي شخصيت‌هاي قصه را هم كاملا در خدمت تم اصلي آن قرار داده و به نفع نگاه عمده سريال به ثروت تاريخي ايران و دغدغه حراست آن مال خود كند. به همين دليل هم هست كه خط روايي داستان در مسير سرراست خود تداوم مي‌يابد و بيننده را درپيچ و خم حاشيه‌هاي زائد و بي‌تاثير سرگردان نمي كند.
در نهايت اگر چه هنوز تلويزيون و دست اندركاران‌اش راه درازي براي تجليل از شان و شكوه ميراث ارجمند ايران و تمدن بي‌نظيرش در پيش دارند و بي‌گمان توليد سريالي مثل شهر دقيانوس نمي‌تواند و نبايد خط پايان آن تلقي شود، بي‌انصافي خواهد بود اگر نگوييم كه "شهر دقيانوس " تلاشي شريف و آبرومند در اين راستا است كه مثل هر پديده‌اي تخريب‌اش و چشم بستن بر نقاط قوت آن آسان‌تر است تا اعتراف به ارزشمندي كوششي كه براي شناخت آسيب‌ها در قلمرو موضوع مهمي مثل خلاء‌هاي اطلاع‌رساني و باورسازي در مورد ميراث فرهنگي ايران اسلامي صورت پذيرفته است و هم در مقياس واحد و هم در مقايسه با بسياري آثار ديگر تلويزيون قابل دفاع است.

شيدا اسلامي


کد خبر: 33339

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcaoene.49nee15kk4.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com