مصطفی کیایی؛
خبری از تحولات کلیشهای در«ضد گلوله» نیست
21 شهريور 1391 ساعت 15:00
مصطفی کیایی کارگردان «ضد گلوله» گفت: در فیلم «ضد گلوله» خبری از تحولات کلیشهای نیست، شوخیها و فضاها به فیلمهای مشابه نزدیک نمیشود و اساسا حرف فیلم چیز دیگری است.
به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای فردوس دیروز دوشنبه بیستم شهریورماه نشست نقد وبررسی فیلم سینمایی «ضدگلوله» با حضور «مصطفی کیایی» نویسنده و کارگردان، «رضا رخشان» تهیهکننده ، «نیما جعفری جوزانی» تدوینگر و «محمدرضا لطفی» مجری و منتقد در فرهنگسرای فردوس برگزار شد.
در ابتدای این نشست «رضا رخشان» تهیه کننده فیلم سینمایی «ضد گلوله» اظهار داشت: اسکلت این فیلم بر اساس یک واقعه حقیقی شکل گرفته است و روزی که من این داستان را شنیدم به شدت مجذوب آن شدم. همان موقع به مصطفی کیایی گفتم که فیلمنامه آن را برایم بنویسد و او شروع به نگارش کرد؛ هر چند که خود کیایی در ابتدا چندان تمایلی به نگارش آن نداشت، زیرا بر این باور بود که همه این فیلم را با «لیلی با من است» مقایسه خواهند کرد، اما وقتی وارد مرحله نگارش شد کم کم با آن ارتباط برقرار کرد و خود از علاقهمندان آن شد و بعد که فیلمنامه را برایم آورد.
وی افزود: من به شدت از آن خوشم آمد. اما در آن زمان چون پروانه نمایش فیلم «بعدازظهر سگی سگی» هنوز صادر نشده بود، نمیتوانستیم برای پروانه ساخت این فیلم نام کیایی را رد کنیم. این بود که از آقای قاسمی جامی خواستم تا زیر برگه پروانه ساخت را امضا کند و وی هم محبت کرد و این کار را انجام داد. در واقع از همان ابتدا هم قرار بود این فیلم را با مصطفی کیایی بسازم و در این میان بحث تغییر کارگردان در میان نبود.
در ادامه این نشست «مصطفی کیایی» کارگردان این فیلم در مورد شباهت فیلم خودش با «لیلی با من است»، اظهار داشت: دلیل این سوء برداشت به در امتداد قرار داشتن شکل نگاه متفاوت فیلم است و چون «لیلی بامن است» در این مسیر خط شکن و آغازگر راه بوده، ناخودآگاه هر فیلمی در این فضا ساخته شود با آن مقایسه میگردد، اما قصه فیلم ما با «لیلی با من است» کاملا متفاوت است و در واقع میتوانم بگویم در تضاد است؛ چرا که در «لیلی با من است» صادق مشکینی برای کشته نشدن تلاش میکند و «سلیم» (مهدی هاشمی) برای کشته شدن.
وی تصرریح کرد: در «ضد گلوله» خبری از تحولات کلیشهای نیست، شوخیها و فضاها به فیلمهای مشابه نزدیک نمیشود و اساسا حرف فیلم چیز دیگری است. با این وصف میتوانم بگویم فیلم ما به لحاظ بار قصه خط شکن بوده است.
در ادامه این نشست «نیما جعفری جوزانی» در مورد نحوه تدوین این کار، ابراز داشت: آشنایی من با مصطفی کیایی به فیلم قبلی او یعنی «بعداز ظهر سگی سگی» برمیگردد که در همان چند جلسه اول در آن فیلم متوجه شدیم که چقدر ذهنهای ما به هم نزدیک است و این انرژی فوقالعادهای به هر دو نفر ما میداد. بعد از آن فیلم من در جریان فیلمنامه «ضد گلوله» بودم و آن را خوانده بودم و دربارهاش با کیایی صحبت کردم؛ در واقع من برای این پروژه به قدری حساس بودم که فکر میکردم فیلم خودم هست و نگاهم این نبود که انجام وظیفه کنم و پلانها را به هم بچسبانم و بروم.
جعفری جوزانی خاطرنشان کرد: در طول فیلمبرداری که راشها میآمد، با مصطفی کیایی درباره تک تک پلانها حرف میزدیم و آنها را آنالیز میکردیم. به زعم من «ضد گلوله» ریتم خود را در فیلمنامه پیدا کرده بود و در تدوین باید این ریتم را از دل کار استخراج میکردی. حسنی که این کار داشت این بود که کارگردان میدانست که چی گرفته است و برای چی گرفته است و این به ذهن تدوینگر خیلی کمک میکند. چون در بسیاری از کارها تدوینگر با انبوهی از راشها مواجه است که کارگردان فقط آنها را سر صحنه گرفته است و حالا تدوینگر باید پای میز مونتاژ هم به آن سر و شکل بدهد و هم ریتم به وجود بیاورد و هم ایرادهای صحنههای فیلمبرداری شده را پوشش دهد.
وی اضافه کرد: معتقدم که تدوینگر صاحب اثر نیست، این کارگردان است که صاحب اثر است. اما یک تدوین سهم بسیار مهم و به سزایی در سرنوشت فیلم ایفا میکند. تدوینگر نمیتواند معجزه بکند، او تنها میتواند با مصالحی که در اختیار دارد بهترین بازده را نهایی کند. گاهی یک تدوین بد زحمات کل یک گروه را هدر میدهد و از این نظر من موافق هستم که دقت یک تدوینگر کمتر از یک کارگردان نباید باشد، چون تمام زحمات یک گروه صد نفری روی میز مونتاژ در دستان اوست و از این نظر مسئولیت سنگینی دارد.
در ادامه این نشست «رضا رخشان» درباره عوض شدن مداوم نام این فیلم، اظهار داشت: نام ابتدایی فیلم همان طور که شما هم اشاره کردید «بزن بریم بهشت» بود که با همفکری کارگردان به این نتیجه رسیدیم که اسم زیاد جالبی نیست و شاید کمی فیلم را سطحی کند، در نیمههای راه به نام بسیار مرتبط با داستان فیلم یعنی «غیرمجاز» رسیدیم که ارشاد با این اسم موافقت نکرد و در نهایت چند روز مانده به جشنواره مجبور شدیم تا به دنبال اسم دیگری بگردیم که «مصطفی کیایی» ضد گلوله را پیشنهاد داد و در نهایت فیلم با همین نام راهی جشنواره و سپس اکران عمومی شد و به زعم من بهترین نام همان غیر مجاز برای این فیلم بود، اما متاسفانه دوستان ارشاد زیر بار این اسم نرفتند.
در ادامه مصطفی کیایی نیز در همین زمینه توضیح داد: در واقع پس از جشنواره به ما اعلام کردند که فیلم پروانه نمایش دائم دارد و مشکلی برای اکران وجود ندارد، اما وقتی برای دریافت پروانه نمایش به ارشاد رفتیم، آن را به ما ندادند و بعد گفتند که باید سکانس آخر را دربیاوریم تا پروانه نمایش صادر شود، اما ما به هیچ عنوان زیر بار نرفتیم؛ چرا که معتقد بودم اگر این سکانس حذف شود تمام بار فیلم من از بین میرود و مانند ماشینی میشود که چهار چرخش پنچر شده است. این بود که مقاومت کردیم و عملا اکران نوروز و بعد هم بهار را از دست دادیم. در این میان وقتی خبرنگاران به من زنگ میزدند تا از سرنوشت فیلم باخبر شوند، به آنها میگفتم که پروانه نمایش فیلم را به ما نمیدهند، اما نمیدانم چرا ارشاد اصرار داشت که بگوید «ضد گلوله» پروانه نمایش دارد، ولی واقعیت چیز دیگری بود تا این که در نهایت ما با حذف یکی دو صحنه از سکانس آخر موفق به دریافت پروانه نمایش شدیم و فیلم را اکران کردیم. در واقع کمی ما کوتاه آمدیم و کمی هم ارشاد.
در ادامه این نشست «رضا رخشان» در مورد شرایط اکران این فیلم و همزمانی با اکران «کلاه قرمزی و بچه ننه»، اظهار داشت: من از این همزمانی اکران ناراحت نیستم. فیلم من از فروش خوبی برخوردار است و روز به روز هم بهتر میشود و «ضد گلوله» جای خود را در بین مردم باز کرده است و تبلیغات دهان به دهان فیلم را جلو میبرد. من هم بر این باورم که این موج آشتی مردم با سالنهای سینما به فیلمها کمک می کند، تنها ناراحتی من از این تداخل اکران، کمبود سالن است که باعث شده اکثر سالنها به فیلم «کلاه قرمزی و بچه ننه» اختصاص پیدا کند و فیلم من با وجود سانسهای پر تعداد نمایش کمتری داشته باشد. بیشتر سانسهای خوب فیلم ما در سینماها با ظرفیت بالا میرود، حال اگر همین سانسها دو برابر بود، الان فروش فیلم ما دو برابر میشد.
در پایان این نشست کیایی تاکید کرد: در نسخه اولیه فیلمنامه سن بازیگران از جمله «سلیم» پایینتر بود و این شخصیت حدود ۳۰ تا ۳۵ سال سن داشت، فیلمنامه را رضا عطاران خوانده بود و خیلی این نقش را دوست داشت، من هم به شدت میخواستم تا عطاران (سلیم) را بازی کند تا جنس فیلم از «لیلی با من است» فاصله بگیرد، اما تعویق در تولید این فیلم باعث شد تا عطاران درگیر فیلم خود شود و به ما نرسد. بعد از عطاران با بازیگر دیگری صحبت کردیم که از لحاظ مالی به توافق نرسیدیم و رقم پرتی را گفت که من زیر بار نرفتم. بعد از این موضوع تصمیم گرفتیم تا سن شخصیتها را بالاتر ببریم و در آن مقطع اولین گزینه مهدی هاشمی بود که ابتدا همسر ایشان خانم آدینه گفتند که چون کار جنگی است بعید میدانم که آقای هاشمی با توجه به شرایط سنیاش بتوانند بیایند. اما چند روز بعد خود آقای هاشمی تماس گرفتند و گفتند که فیلمنامه را خواندهاند و دوست دارند در کار باشند.
این کارگردان در پایان گفت: حضور مهدی هاشمی برای فیلم ما غنیمت بزرگی بود و باعث شد تا انگیزههای ما چند برابر شود. در ابتدا آقای هاشمی تصمیم داشتند تا نقش پرویز را بازی کنند؛ چراکه از لحاظ تایمی هم کمتر بود، اما من ایشان را مجاب کردم که نقش سلیم را بپذیرند. بعد از انتخاب آقای هاشمی به مسعود کرامتی رسیدیم و خانم ژاله صامتی را هم که از همان ابتدا در نظر داشتم، چراکه معتقدم یکی از بهترین بازیگران ایران است.
کد خبر: 46100
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcaw6ny.49niw15kk4.html