گزارش نقد و بررسی سه فیلم برگزیده جشنواره سینماحقیقت؛

عبداللهی: صرفا به ثبت واقعه یا واقعیت خیلی علاقه ای ندارم

12 دی 1391 ساعت 17:01

جلسه نقد و بررسی فیلم های مستند «یک سطر واقعیت» به کارگردانی میثم میرزایی، «بوی بنفشه» ساخته امید عبداللهی و «ظغال» اثر نوا رضوانی در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد.


به گزارش هنرنیوزبه نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی؛ در هجدهمین برنامه از شب ستاره ها که مروری بر آثار برگزیده ششمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» است، جلسه نقد و بررسی فیلم های مستند «یک سطر واقعیت» به کارگردانی میثم میرزایی، «بوی بنفشه» ساخته امید عبداللهی و «ظغال» اثر نوا رضوانی با حضور شهنام صفاجو (مجری و کارشناس)، شاپورعظیمی (منتقد) و جمعی از علاقمندان سینمای مستند، در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد.

میثم میرزایی کارگردان یک سطر واقعیت در ابتدای این نشست و در پاسخ به انتقاد شهنام صفاجو پیرامون تبلیغی بودن مستندش اظهار داشت: به نظرم اگر این کار تبلیغی بود من فکرهای بهتری برای ساخت آن داشتم. بابک کلانتری یکی از دوستان من که کارمند صداوسیما در قزوین بود طرح این کار را داد. او به من گفت تلویزیون قزوین دوست دارد که از کارخانه چسب فیلمی ساخته شود بدون اینکه اسم کارخانه برده شود و محصولی معرفی گردد. همین موضوع کار ما را یک مقدار سخت کرد. من برای تحقیق رفتم و اتفاقا با مدیر کارخانه هم بحث های چالشی زیادی داشتیم چون ایشان می خواستند مطرح شوند. البته من واقعا سعی کردم کاری که می سازم مستندی تبلیغاتی نباشد به همین خاطر خیلی از تعریف هایی که رئیس کارخانه در طول فیلم از خودش می کرد را در تدوین استفاده نکردم.

در ادامه این بحث شاپور عظیمی منتقد جلسه نیز به ایراد سخنانی پرداخت و گفت: به نظرم این موضوع که تدوین هم توسط خود کارگردان انجام شده یک مقدار کار را سخت تر می کند. ضعف هایی در مونتاژ این فیلم وجود دارد که خیلی اگزجره به نظر می رسد. تکرار برخی از صحنه ها به نظر من نیز این ظن را قوی تر می کند که قرار بوده رئیس کارخانه بیشتر مطرح شود. نکته دیگری که درباره مستند «یک سطر واقعیت» وجود دارد موسیقی آن است. به نظر می رسد موسیقی همخوانی چندانی با موضوع فیلم ندارد و حتی در مواردی آزاردهنده است.

میرزایی در پاسخ گفت: کم بودن هزینه و بودجه ای که در اختیار داشتیم باعث شد نتوانیم سراغ آهنگساز برویم و من هم این ضعف را می پذیرم.

عظیمی در ادامه صحبت هایش پیرامون این مستند تصریح کرد: در این فیلم به نظر من مورد مستندی دیده نمی شود و هر آنچه که فیلم می گوید معادل تصویری اش را نمی بینیم. در واقع شکل این فیلم کاملا گزارش گونه است و این موضوع فکر نمی کنم به امکاناتی که شما در اختیار داشتید برگردد. به نظر می رسد این شکل گزارش گونه بیشتر به نگاه فیلمساز برمی گردد. اما شروع فیلم این نوید را به ما نمی دهد که با یک اثر گزارشی روبرو هستیم. در ابتدا مخاطب تصور می کند با مستندی پرخون و گرم روبروست، اما وقتی جلوتر می رود این رویکرد او را ناامید می کند. البته ناگفته نماند در این کار صداقت دیده می شد و این طور نبود که فیلمساز بخواهد فیلم را باری به هر جهت جلو ببرد. ضمن اینکه نگاه غمخوارانه ای به این افراد از سوی سازنده اثر وجود داشت.

میرزایی نیز در پایان سخنانش گفت: دوستان فیلمسازی که با تلویزیون کار کردند سختی کار با این رسانه را می دانند. من از ابتدا هم به قصد ساخت گزارش جلو رفتم اما اتفاق های مختلفی در طول کار افتاد که شاید یک مقدار ما را از هدفمان دور کرد.

در بخش دوم این جلسه که مستند «بوی بنفشه» مورد نقد و بررسی قرار گرفت، شهنام صفاجو با اشاره به وجه غالب داستانی این اثر گفت: دو صحنه در این فیلم وجود دارد که نمایانگر رد پای مستقیم کارگردان در یک اثر مستند است و همین باعث شده کار تصنعی به نظر برسد و حسی غیرواقعی برای تماشاگر حاصل شود.

شاپور عظیمی هم در تایید صحبت های صفاجو افزود: من هم احساس می کنم در سکانس دیدار خاله بنفشه با پیرمرد مصدوم همه چیز چیده شده است و غلو شده به نظر می رسد.

کارگردان مستند «بوی بنفشه» در پاسخ به این انتقادها اظهار داشت: واقعیت این است که برخی سکانس ها در این مستند چیده شده است، دلیلش هم این است که علاقه شخصی من ساختاری است که نوعی چیدمان و کنترل را روی آن داشته باشم. به همین دلیل هم هست که معمولا وقتی بخواهم مستندی کار کنم سراغ کارهایی می روم که خط روایی کمرنگی هم در طول آنها دیده می شود. صرفا به ثبت واقعه یا واقعیت خیلی علاقه ای ندارم. دوست دارم در واقعه ای که قرار است روایت کنم، دخل و تصرف کنم اما این دخل و تصرف الهام گرفته از فضا و شخصیت های واقعی است که قرار است فیلم شود.

عظیمی در ادامه افزود: وقتی بسیاری از پلان های این فیلم را می بینیم متوجه می شویم که رویکرد این اثر مستند نیست و اتفاقا رویکردی داستانی دارد. حتی میزانسن هایی ابتدایی فیلم هم کاملا داستانی است تا یک میزانسن مستند. برداشت من از موضوع کلی این فیلم این است: بنفشه، چیدنش، خاله بنفشه و دیگر هیچ ... در واقع زمان فیلم توان این موضوع را نداشته و فیلمساز لاجرم به مسائلی می پردازد که بسیار ناگهانی است. مثلا مرگ مادر خاله بنفشه در شش سالگی او و مرثیه خوانی او بر سر قبر مادر، دم کردم بنفشه برای اعضای خانواده و فروش بنفشه ها از این موارد است.

عبدالهی همچنین اضافه کرد: یکی از دغدغه های من برای به تصویر کشیدن داستان زندگی خاله بنفشه تفاوتی بود که با دیگر خانم های روستا داشت. خانم های دیگری که از طریق بنفشه چینی درآمد کسب می کردند، پولشان را صرف خرید لباس و پوشاک برای خودشان و بچه هایشان می کردند، اما خاله بنفشه آن را در راه کمک به دیگران صرف می کرد، چون معتقد بود پولی که از طبیعت به دست آورده را باید دوباره به طبیعت برگرداند. جذابیت این کاراکتر برای من بهانه ای بود که در ادامه بتوانم مراسم بنفشه چینی را هم به تصویر بکشم.

بخش سوم و انتهایی این جلسه نیز به نقد و بررسی مستند «ظغال» اختصاص یافت. در این بخش صفاجو کارشناس برنامه با اشاره به اینکه یکی از طرفداران این فیلم است، اظهار داشت: در صحنه های ابتدایی فیلم که تلاش پیرمرد به تصویر کشیده می شود و با تمام وجود عشق و علاقه او به زندگی، خانواده و فرزندش ابراز می شود، با زمانی که او شروع به حرف زدن می کند، پارادوکسی ایجاد می کند و به دلیل مباحثی که بر زبان جاری می سازد، بنظر می رسد که از تصویر و پیام مهمی که دارد انتقال می دهد، فاصله می گیرد.

نوا رضوانی کارگردان مستند «ظغال» هم پیرامون این نظر تصریح کرد: این پیرمرد زندگی بسیار سختی داشت و تمام واقعیت هم همین چیزی بود که به تصویر کشیده شد. من هم نمی خواستم عشق به حیات را نشان دهم چون در واقع عشقی در آن فضا وجود نداشت.

در ادامه عظیمی نیز با اشاره به مضمون فیلم اظهار داشت: من با مضمونی که شهنام صفاجو بیان کرد موافقم و معتقدم که باید امید داد و ما مجبوریم که امید داشته باشیم. باورپذیری که این فیلم دارد یکی از نکات قابل توجه آن است. این اثر هم یک روایت مستند است که قصد آزار مخاطب را ندارد. ضمن اینکه کمانچه نوازی که در این اثر شنیده می شود، وهم عجیبی را به وجود می آورد و به نظر می رسد کاملا با فیلم همخوانی دارد.

عظیمی همچنین افزود: ابتدا که من فیلم را دیدم به دلیل سیاه و سفید بودن آن حس کردم کاملا متظاهرانه است، ولی این موضوع هم با قصه فیلم ارتباط و همخوانی دارد. حتی نوشتار ظغال هم که به اشتباه اتفاق افتاده در کمال بی واسطه گی است و به نظرم این از نگاه آن پیرمرد می آید که حتی نمی داند زغال را چطور می نویسند.

در انتهای این نشست جلسه پرسش و پاسخ حضــــار با کارگردان مستند های «یک سطر واقعیت»، «بوی بنفشه»، «ظغال» و کارشناس برنامه برگزارشد و علاقه مندان نظراتشان را درباره این آثار بیان کردند. در پایان نیز هدیه‌ای به رسم یاد بود از طرف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به کارگردانان این آثار اهدا شد. ضمن اینکه در ابتدای این برنامه هم هدایایی به دو تن از تماشاگران دائمی شب ستاره ها (آقایان محمود کاظم زاده و علی عادلی) اهدا شده بود.


کد خبر: 52004

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcaywnm.49nuw15kk4.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com