نگاهی به فیلم «بی مصرفها ۲»؛

پیرمردها در آشپزخانه

25 آذر 1391 ساعت 13:58

«بارنی(استالونه)» و گروهش بعد از نجات یک تاجر چینی در نپال و روبرو شدن اتفاقی با دوستشان «ترنچ(آرنولد)» و آزاد کردن او درگیر ماموریتی دیگر در آلبانی می شوند.گروه باید به جستجوی صندوقی بروند که در یک هواپیمای سقوط کرده قرار دارد.


آنها با کمک «مگی(نان یو)» که تازه به گروه اضافه شده موفق به یافتن صندوق می شوند اما «جین ویلاین(ژان کلود وندام)» دلال اسلحه و جنایتکار بین المللی و گروهش با غافلگیر کردن آنها «بیلی(لیام همسورث)» یکی از یاران بارنی را گروگان می گیرد و صندوق را مطالبه می کند. «راس(جیسون استاتهام)» صندوق را تحویل می دهد ولی ویلاین، بیلی را می کشد. صندوق حاوی نقشه یک معدن متروکه است که در آن پنج تن پلوتونیوم بجای مانده از جنگ سرد ذخیره شده. بارنی و گروهش بعد از فرار کردن ویلان برای گفتن انتقام خون بیلی به جستجوی او بر می آیند و محل استقرار آنها را پیدا می کنند. آنها به دهکده ای می رسند که ویلاین ساکنان آنرا برای خارج کردن پلوتونیوم به بردگی گرفته است. این امر موجب می شود تا بارنی و گروهش با کمک به اعضای روستا انگیزه مضاعفی پیدا کنند. آنها به معدن حمله می برند ولی...

خشونت در سینمای آمریکا رایج و به عنوان یکی از مولفه های آن غالبا اساس سرگرمی و یکی از خصوصیات اخلاقی قهرمانان هالیوودی و عنصر جدایی ناپذیر این کاراکترها می باشد. در این یکی دو سال هالیوودی که سالها بود قهرمانهایش را غلاف کرده بود و جز «دواین جانسون» و «وین دیزل» بازیگران شناخته شده دیگری در ژانر اکشن و ماجراجویانه نداشت، دست به زنده کردن، جان بخشیدن و یا خلق قهرمانانی جدید زده است. در روزگاری که «انتقام جویان» گرد هم می آیند تا زمین را از دست موجودات فضایی نجات دهند پیرمردهای عضلانی هالیوود که دیگر دوره شان تمام شده دوست دارند خودی نشان بدهند. آنها هنوز «کلاسیک» عمل کنند و مانند گذشته مثل آب خوردن آدم می کشند تا دود از کنده بلند شود.

با «بی مصرفها ۲» دوباره به دهه ۸۰ و ۹۰ برمی گردیم، سالهایی که استالونه، آرنولد، وندام و ویلیس به تنهایی فاتح گیشه های سینماهای جهان بودند، مردانی که آمریکای قدرتمند را به باور همه می رساندند. اما اینجا دیگر هیچکس خودش نیست، استالونه ای که نمی تواند «رمبو» باشد، آرنولدی که نمی تواند «ترمیناتور» باشد، وندامی که در حد یکی دو حرکت پا «فرانکی» است،لاندگرنی که اصلا انگار نه انگار روزگاری «مجازاتگر» بوده و... 

استالونه که پلکهای افتاده اش را به زور باز نگه می دارد هنوز به دنبال انجام عملیات محیر العقول است(دقت کنید به صحنه ای که با یک موتور سیکلت بالگردی را سرنگون می کند). نهایت هنر «سیمون وست» به عنوان کارگردان و زوج «ریچارد ونک»- استالونه به عنوان نویسندگان این فیلم اضافه کردن لیام همسورث بازیگر فیلم «بازی های گرسنگی» به گروه است که مرگش عاملی می شود برای ایجاد پیرنگ که همان انتقام خواهی گروه است. «جت لی» هم که دقایق کمی در فیلم حضور دارد با ماهی تابه هایی که به دست می گیرد بیشتر «جکی چان» است تا خودش. آرنولد خسته از سیاست نیز در سکانسی با ادای دیالوگ «من برگشتم» بازگشت خودش به دنیای سینما را اعلام می کند. و اما «چاک نوریس»، او که هنوز صحنه های کتک خوردن اش از «بروس لی» در «کلوزیوم» با به یاد داریم در فیلم یک ابرقهرمان دست نیافتنی جلوه می کند که هر وقت نیاز است بدون اعلام قبلی از راه می رسد و چیزی جز شلیک کردن بلد نیست. وندام هم که آمادگی بدنی اش از بقیه بالاتر است و در اینجا نقش بدمن فیلم را بازی می کند از دستکمی بقیه ندارد. از نقات قوت و دیدنی فیلم می توان به بازی خوب و کل کل های «جیسون استاتهام» با استالونه اشاره کرد و اینکه بالاترین اکشن حرکات متعلق به اوست، مخصوصا سکانس مبارزه در کلیسا که بسیار خلاقانه از آب در آمده است. 

با رفتن کاراکتر «یین یانگ» با بازی جت لی یک شخصیت چینی دیگر به گروه اضافه می شود، نویسندگان با اضافه کردن نان یو در نقش «مگی» سعی دارند تا از این انتقاد که فیلمشان کاملا مردانه است جلوگیری کنند و بعلاوه زنان را هم به سالن سینما بکشانند. بد نیست بدانید این امر موجب شده تا استالونه به فکر ساخت نسخه زنانه بی مصرفها بیفتد. این نکته را هم مد نظر داشته باشید که فیلمهای امریکایی چند سالی است که در سینماهای چین به نمایش در می آید و استفاده از بازیگران چینی خود به خود جذابیتی را برای مردم این کشور نسبت به این محصولات به اصطلاح مشترک ایجاد می کند، چینی که تا سال ۲۰۲۲ بزرگترین بازار فیلم جهان خواهد شد. فیلمهایی که در این دو-سه سال در همکاری مشترک با چین ساخته شده اند سنگ های اول نفوذ هالیوود در چین است. 

این فیلم هنوز فضای سینمای روزهای جنگ سرد را تداعی می کند، شوروی هنوز بد و خطرناک است و مأمنی است برای تروریستهای بین المللی و پر از مزدور و جیره خوار. جالب اینجاست که این بار بی مصرفها علاوه بر گرفتن انتقام خون دوستشان مردم دهکده روسی را هم که به بردگی کشیده شده اند نجات می دهند. خلاصه اینکه فیلم حرفی برای گفتن ندارد ولی اگر دلتان هوای قدیم کرده و دوست دارید دز هیجان خونتان بالا برود می توانید به تماشای این فیلم بنشینید و ببینید که چطور جوانان دیروز و پیرمردهای امروز در آشپزخانه هالیوود گرد هم می آیند تا دشمنانشان را مثل سیب زمینی و گوجه فرنگی خرد و تکه تکه کنند.


کد خبر: 50926

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcb09bs.rhbg5piuur.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com