خورشاهیان در گفتگو با هنرنیوز؛
تصویرگری در شعر بزرگسال ایران جایگاهی ندارد
15 فروردين 1391 ساعت 10:53
هادی خورشاهیان - شاعر- درباره وضعیت کنونی تصویرگری گفت: فقدان تصویرگری در کتب بزرگسال در پروسه نشر کتاب نهفته است.
وضعیت کنونی تصویرگری کودک و نوجوان مطلوب نیست. درباره تصویرگری بزرگسال وضع به شکلی متفاوت است. در واقع به تصویرگری کتاب بزرگسال در سده اخیر با بی مهری مواجه شده است.می توان گفت تصویرگری متون ارزشمند ادب فارسی همواره و در طول تاریخ پر فراز و نشیب پادشاهی در ایران همواره رونق داشته است و عدم توجه به این صنعت، به قیمت مرگ یک میراث نیاکانی تمام شده است. همین امر سبب شد تا در گفتاری کوتاه به بررسی نقاط ضعف تصویرگری و عدم شناخت مخاطبان از وجود تصویر و صنعت تصویرگری برای بزرگسالان و هم چنین مشکلات تصویرگری کودک و نوجوان بپردازیم. در این گفتگو هادی خورشاهیان؛ نویسنده کودک و نوجو
علت فراموشی سنت تصویرگری کتاب بزرگسالان را چه می دانید؟
تصویرگری در حوزه شعر بزرگسال تقریباً در ایران از جایگاهی برخوردار نیست. در ایران از ابتدا کتاب بزرگسال در تمامی جهان دارای تصویرسازی بود. در تمام طول تاریخ از کتاب مانی، تا تمامی متون کهن فارسی؛ به خصوص شاهنامه فردوسی، کلیله و دمنه، بهارستان جامی، آثار نظامی، سعدی جامعه التواریخ و دهها کتاب ارزشمند دیگر با تصویرگری و دهها تزئین دیگر چاپ میشد. اما اکنون کتابهای بزرگسال فاقد تصویرگری هستند. چرایی این موضوع در پروسه نشر کتاب نهفته است.
لطفا توضیح بیشتری بفرمایید؟
نویسنده کتاب یک مجموعه بزرگسال را در غالب شعر خلق میکند. این مجموعه خود سرشار از تصویر است به عبارت دیگر تخیل نهفته در اشعار به نحوی در ذهن مخاطب به تصویر بدل میشود. تصویرگر کتاب نیز خود، برداشت ذهنی خویش را به اشعار اضافه میکند. تصویرگری نیز پروسه زمانی را به پروسه تولید کتاب اضافه میکند. این در صورتی است که مخاطب به دنبال نوشته در کتاب است. حال ۲ نتیجه برای تصویرگری کتاب قابل تصور است. نخست آن که تصویرگر شعر را به تصویر بکشد و دیگر آن که خود به موازات شعر شاعر به تصویرگری بپردازد. به عبارت دیگر تصویرگری کتاب خود حرفی برای گفتن داشته باشد. هنرمندانی که به موازات شعر تصویرگری کنند در کشور ما کم تعداد هستند. با توجه به بیش از هزار عنوان کتاب که در کشور ما چاپ میشود؛ تصویرگری با این توانایی وجود ندارد. دوم آن که اگر تصویرگری اشعار را تصویرگری کند؛ و به دنبال بیان تصویری اشعار باشد؛ شاید هدف نویسنده برآورده نگردد. اشعار هر یک تصویری در خود نهفته دارند و حال تصویرگر از هر چند قطعهی شعری؛ یکی را تصویرسازی کند، اتفاقی رخ خواهد داد که مدنظر اغلب نویسندگان بزرگسال نیست. اما در انتها می توان گفت؛ محدود شدن تصویرگری به حوزه کودک یک پروسه اجتماعی است.
به عنوان یک نویسنده و شاعر محدود شدن تصویرگری به حوزه کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی می کنید؟
تحولات اجتماعی به مرور زمان سبب شده است تا فرهنگ عمومی به سمت محدود شدن کتاب به نوشته پیش رود؛ به عبارت دیگر کتاب تصویر نداشته باشد.
این موضوع؛ تصویرگری برای کتاب نوجوان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. در شرایطی که کتب بزرگسال فاقد تصویر است و نوجوان در استحاله از کودکی به بزرگسالی است واضح است؛ که تمایل شباهت به بزرگسال در تمامی حرکات او دیده میشود. او با توجه به عدم وجود تصویر در کتاب بزرگسال؛ چندان به دنبال کتابی نیست که دارای تصویرگری است. چرا که کتاب دارای تصویر را به کودک همانند می داند و شباهت به کودکی مدنظر او نیست. به همین دلیل نویسندگان با نوجوانان و به عبارتی گروه سنی ۱۲ تا ۱۷ سال مانند بزرگسال برخورد میکنند.
دلایل کم شدن تصویر کتاب ها چیست؟
البته کم شدن تصویرگری به کتاب محدود نمیشود. زندگی اجتماعی گذشته ایران سرشار از تصویر بوده است. در صورتی که، اکنون وضع بدین شکل نیست. در گذشته؛ مراسم مختلف در ایران سرشار از تصاویر مختلف و اجراهای نمایشی بود؛ در صورتی که اکنون وضع بدین منوال نیست. نمایش به چند سالن نمایشی محدود شده است و غالب مردم چندان علاقهای به دیدن آن ندارند. این تغییرات در یک پروسه زمانی اتفاق میافتد. همین امر سبب تبدیل نیاز و خواسته عموم از نوعی به نوع دیگر میشود. نباید انتظار داشت اگر روزی قهوهخانه محل تجمع مردم بود امروز هم همان مکان محل تجمع مردم باشد. ضرورتی ندارد که یک سنت به همان شکل حفظ شود؛ چرا که خواسته جامعه و زندگی اجتماعی به مرور زمان تغییر میکند.
در هر حال اکنون ماهیت کتاب و نیاز بشری دچار تحول شده است شاید اختصار و تحول جهان به سمت سرعت سبب میشود؛ تا کم کم تصویرگری جایگاه خود را در میان گروههای سنی بزرگسال از دست بدهد. شاید به تعبیری جای خالی تصویر دیگر در متون بزرگسال احساس نمیشود و دیگر این که به تعداد کتابهای منتشر شده در یکسال، تصویرگر در کشور ما وجود ندارد.
تصویرگری شاید به تعبیر شما دیگر جایگاهی در کتب بزرگسال ندارد. اما طرح جلد از چه جایگاهی برخوردار است. بسیاری از کتابهای حوزه ادبیات جلد مناسبی ندارند در صورتی که طرح جلد بستهبندی یک کتاب به حساب میآید. در مورد کم توجهی نویسندگان به طراحی جلد چه منطقی وجود دارد؟
البته طرح جلد حایز اهمیت است چرا که در انتقال احساسی کلی شعر مؤثر است. قرار نیست جلد طرح خاصی داشته باشد. شاید احساس خاص یک طراح برای جلد کافی است.
نکته این که بسیاری از ناشران برای خود یک یونیفرم ویژه لحاظ میکنند و با توجه به این شخصیت جلد به عنوان یک محصول از برند ویژه خود تبعیت میکند. البته با توجه به فرهنگ تصویری که از آن یاد شد در جامعه معاصر و در بین بزرگسالان طرح جلد چندان مد نظر نیست و کتاب به صرف نام نویسنده و گاهاً ناشر به فروش میرسد. روی جلد دیگر چندان دیده نمیشود. نام کتاب نام نویسنده و نام مترجم و تصویر جلد دیده میشود و عامل فروش به شمار میرود. اما شاید کمرنگترین عامل همان تصویر است و این به سبب تربیت بد چشمان مخاطب است.
ناشران عموماً به طرح جلد اهمیت نمیدهند. طبیعی است که وقتی اکثر طرحهای جلد کتاب نامطلوب است لاجرم مخاطب به دنبال عامل دیگری برای انتخاب کتاب میگردد. توجه مخاطب نیازمند توجه ناشر به کتاب و همچنین توجه طراحان است. به یقین بازار نقش مهم و مؤثری در تربیت فرهنگ مردم دارد. در هر حال این موضوع ریشه در فرهنگ و اجتماع دارد و برای تغییر این شرایط باید از فرهنگ مردم شروع کرد.
کد خبر: 38876
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcb0wbf.rhbwzpiuur.html