احمد آریامنش مبدع خطوط کرشمه و سفیر در گفتگو با هنرنیوز؛
آثار من تعبیر شخصیام از حقیقت هستی است
29 فروردين 1391 ساعت 14:02
احمد آریامنش؛ مدرس دانشگاه و هنرمند خوشنویس درباره توجه به مفهوم در آثار خود گفت:آثار من تعبیر شخصیام از حقیقت هستی است.
آریامنش در پاسخ به این موضوع در مواجهه با هنر نقاشیخط و یا به طور کلی تر خوشنویسی این سوال مطرح است؛ که چرا می نویسیم؟ به عبارت دیگر نیرویی که سبب می شود تا قلم در دست بگیریم و بنویسیم جیست؟ به عبارتی چه عاملی سبب خلق هنری و ارتباط موثر هنرمند با رنگ است؛ گفت: پاسخ من به این پرسش در دلبستگی هنرمند به فضاهای معنوی می دانم. در واقع نیاز درونی هنرمند به معنویت و زیبایی حاصل از آن دلیل من برای آفرینش هنری است. از سوی دیگر خلق هنری ابزاری برای بیان درونیات فردی است. وسیله ای برای بیان تمامی حرف های ناگفته هنرمند، به دنیای پیرامون. وسیله ای که می توان به کمک آن تمامی آنچه را نمی توان به زبان آورد؛گفت.
این استاد خوشنویس در پاسخ به این سوال که؛ بیان هنری را در ارتباط با هنر نقاشیخط چگونه توصیف می کنید؛ گفت: گاه خلق هنری ابزاری برای فریادهای درونی هنرمند است و خلق هنری ازین رو حائز ارزش است؛ که احساسی از سبکبالی را پس از بیان هنری به هنرمند القا می کند. گاه در زندگی به دنبال هم پنداری برای درد دل می گردیم. اینجاست که هنر سنگ صبور من خواهد بود. گوش شنوایی که تمام اندیشهات را در خود غرق میکند. هنگامی که هر احساس و اندیشه بر من غلبه کند؛ تنها سنگ صبور من قلم است. گاه حتی هنگام در دست گرفتن قلم چیزی نمی نویسم؛ اما همین اندازه که قلم را بر بوم میگذارم و بی هدف بر آن نقش میزنم؛ آرام تر خواهم شد و این احساس وقتی که ایده مشخصی در ذهن دارم؛ دو چندان خواهد شد. در نهایت آثار من حاصل ایده های درونی و ناگفته های ذهنی من است. خلق یک اثر هنری؛ به یک جایگاه برای سخنرانی مانند است. شیوه بیان شاعر؛ اشعار اوست و شیوه بیان هنرمند اثر هنری او. یک نویسنده با اثرش سخن می گوید. در اثر خوشنویسی این اتفاق چندان مرسوم نیست. خوشنویس؛ درگیر زوایا و دوایر حروف و کلمات است. حتی در روزگار معاصر؛ بسیاری از اساتید خوشنویسی کلام را نمیخوانند؛ اما به فرم ها توجه دارند؛ این نکته که به کدام نکات توجه شده و دوایر چگونه بر صفحه نقش بسته اند. در واقع بحث بر سر خوشنویسی تا امروز؛ نگرشی فرم گرایانه بوده است و در بیان خوشنویس در اغلب موارد؛ به محتوای مکتوب توجهی مبذول نمی گردد.
او ادامه داد: در بیان خوشنویسی؛ نوشتار در اسارت فرم است. همین امر در مورد نقاشیخط نیز صدق میکند. در واقع ایجاد ریتم هدف طراح است. کما اینکه اگر این خصلت در اثر هنری کمرنگ باشد؛ اثر هنری نا موفق خوانده می شود. در واقع خوشنویسی در گیر ظواهر؛ و به عبارت دیگر، صورتگرایی است. در واقع کسی به هدف خوشنویس از متن منتخب او توجه نمی کند.
آریامنش افزود: این مشکل در مورد سینما اتفاق نمیافتد. در واقع هنرمند در سینما؛ در اولین اقدام خود، به دنبال متن مناسب است و معمولاً هنرمند سینماگر موفق، متن مناسب خود را پرورش داده و به اثر هنری بدل کرده است. نمونه بارز این موضوع؛ فیلم موفق اصغر فرهادی است. به عبارت دیگر متن مناسب و موفق به یک اثر سینمایی موفق بدل میشود و این عنصر حتی بیش از بازیگران حائز اهمیت و ارزش است. اما این اتفاق در عالم نقاشیخط به عنوان اثری کاملاً ایرانی؛ کمتر مورد توجه قرار گرفته است و کانون توجه خوشنویسان صورت نوشتار است.
این مدرس دانشگاه درباره معنای متعالی در اثر هنری گفت: زیبایی تنها ارزش یک اثر خوشنویسی نیست؛ چرا که مهم ترین ابزار انتقال مفاهیم ، در اختیار اوست. انتخاب نوشتار از سوی هنرمند؛ هدف زیبایی شناسانه را به همراه معنای نهفته در آن طلب میکند. ازین رو همواره به دنبال خلق یک اثر مناسب برای نگاشتن بوده و هستم.
آریامنش درباره آثار خود و نقد های گاه به گاه اساتید در ارزشگذاری بر اثر هنری گفت: مدعی به خلق آثار بی اشکال؛ نیستم. چراکه انسان موجودی رو به تکامل است. پس فضای ذهنی او هر روز دچار تحول و دگرگونی می شود.
وی ادامه داد: چه بسا چندی بعد، آثار دوره های قبلی خود را مقبول نمیدانم. چراکه انسان؛ موجودی رو به تکامل است. در این مسیر تجربه به نحو درست؛ حائز اهمیت است. این ویژگی انسان روبه تکامل است. قضاوت نهایی به مخاطب واگذار خواهد شد.
آریامنش درباره تنوع فضایی در آثار خود گفت: معتقدم؛ یک اثر؛ حتی در صورت مطلوب واقع شدن از سوی مخاطب؛ نباید تکرار شود. یک مجموعه واحد؛ در میان آثار من، تعدادی معادل انگشتان یک دست دارد و این، به علت گذر از یک فرم، برای دستیابی به فضایی تازه است.
این استاد خوشنویس ادامه داد: معمولاً آثار هر مجموعه هنری من از ۱۰۰۰ اثر متجاوز نیست. احساس من در مورد اثرهنری این است که؛ نمیتوان اثر هرنی را متعدد خلف کرد؛ چراکه سبب توقف و رکود، در اثر هنرمند میگردد.
آریامنش در توصیف خصوصیت وجه تمایز هنرمند در مقایسه با دیگر مخلوقات؛ گفت: به باور من هنرمند برای ایستادن خلق نشده است. هنرمند به سان رودی می مان د که همواره در حال گذر از اندیشههای آنی خویش است. انسان ها به دو دسته قابل تقسیماند. انسانهایی که علاقمند به ثباتاند و انسانهایی که برای گذشتن از یکنواختی خلق شده اند. به باور من؛ هنرمند؛ در گذر است و هرگز در یک موقعیت و یا شیوه خاص محدود نمیگردد. به عبارت دیگرپغ هنرمند به دنبال خلق هنری است و خلق هنری در تازگی ناشی از تغییر، نهفته است.ماندگاری در یک حس و یک شخصیت، با سیالیت نهفته در هنر، دچار تناقض است. هنر واقعیتی سیال و روان است. در واقع تحول در نهاد اثر هنری نهفته است و هنرمند باید همچون اثر خویش در سیر هنرورزی، از قید ها آزاد و از ثبات در نوع اجرا فاصله بگیرد. گذر از بند ها و قفسها غایت هنر است. هنر همچون رودی میماند که هنرمند موظف به گذر در مسیر آن است. ایستادن انسان در مسیر رود همانگونه او را در ماسه ها گرفتار میکند که هنرمند از برداشت و پرداخت ثابت هنری.
او اظهار کرد: کمتر هنرمند سینماگری را می توان دید که در هر اثری دارای یک شخصیت باشد. غالب این دسته از هنرمندان بسیار هوشمند و محبوب هستند؛ چراکه درگیر یک فرم و یک نقش ویژه نیستند. نمونه های این موضوع را در سینما به سهولت می توان دید. اما غالب هنرمندان در این حوزه؛ پس از یافتن یک نقش ویژه؛ نقش های دیگر را فراموش کزذه و همان تم شخصیتی را تا پایان عمر بازیگری شان ادامه می دهند. این موضوع در نقاشی، خوشنویسی، مجسمهسازی و سایر هنرها دیده می شود.
وی درباره ویژگی متمایز هنرمند گفت: هنرمند همواره در گذار است. در واقع باید از یافته ها گذر کرد؛ تا به یافتههای دیگر دست یافت. در واقع کار هنرمند؛ گذر از یافته ها و کشف و رمز؛ برای یافتن دیگر پدیده هاست.
آریامنش اضافه کرد: همین امر سبب می شود؛ تا هنرمند هر روز سیر تکامل خود را پله پله طی کند. و یافته هایی تازه تر را به کار بندد و به جایگاه والاتری دست یابد. این امر سبب میشود تا مخطب هر روز، جهان را از پنجرههای تازه ای که هنرمند به سویش باز کرده است؛ بنگرد.
آریامنش در توصیف هنرمند گفت: کسی که هر روز دریچه ای به روی مخاطب میگشاید؛ در واقع هر روز مخاطب خود را به ضیافتی تازه فرا می خواند و او را از لذت های تازه ناشی از بصیرت، بهرمند می کند. حال میتولان از منظری دیگر به این موضوع نگریست. هنرمند؛ کاشف زیبایی های هستی و تفسیرگر نعمت هایی روحانی خداوند است. به عبارتی هنرمند آئینه ای در مقابل زیبایی های خداوند میگذارد و آن ها را نمایان میکند. هنرمند تصویرگر و مفسر زیبایی نهفته در حقیقت هستی برای مخاطبان خویش است و اثر هنری جلوه خداوند. این نهایت توان یک انسان برای شناخت خالق خویش است. به عبارتی هر هنرمند در حد توان خود؛ درکی از زیبایی ازلی را برای مخاطب بیان میکند. هنر برداشت شخصی هنرمند است از زیبایی مطلق. در مورد تمامی آثار هنری این امر صادق است.
او در پایان گفت: در آثار من نیز این امر قابل استناد است. آثار من تعبیر شخصیام از حقیقت هستی است. حقیقتی که به کمال است؛ اما هرگز قابل بیان در نهایت کمال خود نیست. به تعبیر دیگر بیان کاملی از آن، ممکن نیست. خصوصیت بارز آثار خود را صداقت نهفته در آنها می دانم. به عبارت دیگر در دامنه وسیع آثار من؛ صداقت در بیان احساس؛ از خصوصیات مهم بیان هنری است. در تمامی دوران خلق اثر هنری سعی در بیان صادقانه عواطف خویش دارم و تصور من این است که آثارم صادق اند و احساس درونیام را به شکلی خالص بیان میکنند.
مینا عبدی
کد خبر: 39532
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcb5sbf.rhb9fpiuur.html