گپ و گفتی با جمشید جهانزاده؛
بارانهای گچساران مثل بارانهای «صد سال تنهایی» است
3 فروردين 1394 ساعت 17:08
جمشید جهانزاده می گوید: هیچ تعطیلات نوروزی نبوده که من به گچساران نرفته باشم
به گزارش هنرنیوز؛ اهل گچساران است به قول خودش قبلاً اهل خوزستان بوده، حالا اهل کهگیلویه و بویراحمد. از شمال ایران تا جنوبش از آب و هوای گرم و خشک تا سرد و بهاری، چهار فصل ایران را در چهار گوشهاش تجربه کرده است.جمشيد جهانزاده متولد ۱۳۳۰ در شهرستان گچساران و ليسانس بازيگري و كارگرداني از دانشكده هنرهای دراماتيك را است. او همچنين کارشناس ارشد رشته پژوهش هنر است. جهان زاده در زمينه هاي مختلف از جمله بازيگری، كارگردانی، نويسندگی و مدير توليد بطور مستمر فعال بوده است.
در سفر بیشتر از چه جاهایی دیدن میکنید؟
حتماً آثار باستانی را میبینیم. شوش و دانیال، تخت جمشید، قلعه پرتغالیها، معبد چغازنبیل را دیدهام، در کرمانشاه معبد آناهیتا کنگاور را دیدهام، در انتهای تنگ چوگان در شهرستان کازرون در دهانهی غار شاپور مجسمه ۷ متری شاپور را دیدهام.
چرا به گچساران بام نفتی ایران میگویند؟
بیشترین تولید نفت ایران در گچساران است. در دنیا مقام دارد. چون بزرگترین شهر نفتی ایران است.
گچساران در مسیر قشلاق عشایر هم هست ؟
بله، عشایر ییلاق را نزدیک بهار به سمت فارس میروند و زمستان برای قشلاق به گچساران میآیند. تا اواخر فروردین که گچساران هوای خوبی دارد عشایراینجا اقامت دارند، بعد از آن هوا به سمت گرمی میرود و راهی کوچ میشوند.
تا یادم نرفته بهترین زمان برای سفر به گچساران اواخر اسفند و اوایل فرودین ماه است. طبیعت و آب و هوای در این وقت سال در گچساران بینظیر است. هیچ تعطیلات نوروزی نبوده که من به گچساران نرفته باشم. هیچ وقت هم در این فاصله کار قبول نمیکنم تا سیزده بدر در کنار آشنایان و برادران و خواهران با خانواده خوش هستیم.
گچساران زمستانها برف میبارد؟
نه، اما بارانهای جنوب مثل بارانهایی که در کتاب «صدسال تنهایی » میبارد روزها ادامه دارد. باران با شدت و دانههای درشت خیلی تماشایی است. در عرض چند لحظه جوی آب راه میافتد. آنجا باران خیز است. برف زیاد نمیآید اما مرکز کهگیلویه یعنی یاسوج و سی سخت برف خیز است.
جاهای دیدنی گچساران کجاست؟
با فاصله کمی از گچسارن مقبره خواهر امام رضا بی بی حکمیه وجود دارد که از تمام کشورهای عربی زوار دارد و در تعطیلات نوروز به این امامزاده میروند. دو راهی کازرون به گچساران هم معبد آناهیتا هست و یک غار بسیار بزرگ که باید ۳- ۴ ساعت بالا رفت تا در دهانه یک غار بزرگ مجسمه شاپور به ارتفاع ۶-۷ متر را در دهانه این غار دید و به این موضوع فکر کرد که آیا این مجسمه را ساختهاند و به آنجا بردهاند یا نه در همین غار ساخته شده است اما در کل حس عجیبی به آدم منتقل میکند. گور دخمهها، جندیشاپور، سی سخت، تنگه تامرادی و جاده کوهستانی یاسوج نظیر است. روستای مارین هم در ۳۵ کیلومتری گچساران است.
روستای مارین چه جاذبههایی دارد؟
مارین روستایی زیبا در ۳۵ کیلومتری شمال شهر گچساران است. روستای مارین با داشتن آب و هوای مساعد و مناظر دیدنی مکان مناسبی برای گردشگران و مسافران در تابستان و فصل گرما است. شرایط آب و هوایی، نوع معماری و بافت تاریخی و زیبای این روستا باعث شده تا مردم و گردشگران از آن به عنوان ماسوله دوم در جنوب یاد کنند. جوشش چشمههای مارین از دل زمین که خواص معدنی نیز دارند همچنین وجود باغستانهای زیبا و انبوه گردشگاهی بکر در کنار روستای مارین بوجود آورده است. درختان چنار با در کنار درختان انگور، انجیر، انار، هلو، زردآلو و خانههای زیبای پلکانی و قدیمی در شیبهای تند مناظر زیبایی را پیش روی گردشگران گذاشته است. امامزاده بی بی حمیده خاتون(س) از نوادگان امام موسی کاظم(ع) هم محل زیارت است.
حومه گچساران آبشار هم دارد؟
آبشار زیبای کیوان لیشتر با گیاهان مثل پونه محلی و جنگلهایی با درختان سوزنی زیبا همچنین دو امامزاده به نامهای سید محمد و امامزاده میرعزیز و طبیعت زیبای مظفرآباد لیشتر که در ایام عید خانوادههای زیادی جهت گردش به این طبیعت زیبا میآیند
شبهای زمستان کودکی هایتان چگونه میگذشت؟
از پنجم و ششم دبستان به تهران آمدیم چون شاگرد اول شدم .بورس تحصیلی داشتم. در تهران هم در پانسیون بودم، بعد از آن در دانشگاه قبول شدم. سربازی هم در تهران رفتم و اینجا ماندگار شدم.
من در حقیقت از شبهای گچساران به جز شبهای نوروز بیشتر خاطرات کودکی را به یاد دارم که آنجا خشکه سرما زیاد بود و برادرانم را به یاد میآورم که همگی کوچک بودیم و بغل هم میخوابیدیم و پتو را تا سرمیکشیدیم و صدای باران و خندههای آخر شب به قولی با اینا زمستونو سر میکنم.
از غذاهای گچساران بگویید؟
غذایی بود که با سبوس گندم دست میکردند، البته من دوست نداشتم و یک غذایی که جنوبیها زیاد درست میکنند به نام دال عدس که عدس را میپختند و با پیاز داغ میریختند روی پلو و این یکی را خیلی دوست داشتم. قلیه ماهی هم که در حقیقت مثل آبگوشت است از دیگر غذاهای دوست داشتنی بود. ماهی را در روغن تفت میدادند و با سبزیجاتی مثل جعفری و گشنیز و تمرهندی که دو روز خیس کردند همراه با سیر فراوان میپزند که همه جنوبیها از جمله من خیلی دوست دارم.
کد خبر: 53284
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcba5bs.rhbfwpiuur.html