به بهانه درگذشت زنده یاد احمد اسفندیاری نگاهی به اثرگذاری این هنرمند فقید در نقاشی نوگرای ایران می اندازیم.
محمود جوادی پور نامیست که کمتر کسی آن را نشنیده است. هر آنکس که از پیشگامان هنر نوگرای ایران نامی شنیده، با نام این هنرمند فقید نیز آشناست. مردی که برای نخستین بار نمایشگاه نقاشی را در ایران بدعت گذاشت.
این هنرمند بنام که یکی از نخستین دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود، نقشی اثربخش در شکل دهی به بسیاری از بنیانها در هنر نقاشی شد که تا کنون تمامی نقاشان از آبشخور آن سیراب می شوند و در دامان مکتبش مشق می کنند.
می توان گفت محمود جوادی پور و هنرمندان هم سالش یعنی حسین کاظمی، جلیل ضیاء پور و احمد اسفندیاری جریانی را شکل دادند که به اعتقاد بسیاری از هنرشناسان نقاشی ایران را از سکون و رکود آن سال ها به در آورد و به آینده آن شکل داد.
شاید تمام لحظاتی که محمود جوادی پور از آن ها سخن گفت بعد ها شیوه کاری اش را جهت دادند. لحظاتی را که هوشنگ سیهون، آندره گدار(رئیس موزة ایران باستان)، علی محمد حیدریان و خانم امین فر بالای سر او ایستادند و مبهوت به صحنه نقش شده از ایستگاه اتوبوس بر کاغذ نگریستند، این را به خوبی می دانستند که روزی محمود جوادی پور به یکی از بزرگان هنر نقاشی ایران بدل خواهد شد.
به هر روی حقیقت این است که پیشگامان هنر نقاشی نوگرای ایران قالب های قانون مدار و طبیعتگرای معاصر خود را شکستند و به آسانی از آن شیوه عدول کردند و به رقابت با بزرگانی چون کمال الملک و شاگردانش پرداختند. همانگونه که جریان سالم هنر در یک اجتماع ایجاب می کند، با ظهور این هنرمندان که بعدها منتقدین آنها را «هنرمندان جنبش هنر نوگرای ایران» نامیدند؛ سکون و یکنواختی از دامان هنر ایران رخت بر بست و تقابل و رقابت میان دو جریان قدرتمند زمانه شکل گرفت.
محمود جوادی پور آثار این هنرمندان از قراردادهای نقاشی آن زمان فاصله گرفت و راهی نو را برای ابراز روح یک هنرمند، به مردم نشان داد. گرچه این حرکت در آغاز کار با دشواری و حتی مقاومت از سوی مردم روبرو شد، اما به واقع می توان گفت، زمان نشان داد که هنر نقاشی نوگرای ایران، پیروز میدان بود و نبض آینده را در دست گرفت. در آثار این هنرمندان برخورد متفاوتی از جریان غالب بر دوران آغازین کاریشان را شاهد هستیم، نوعی سادگی توأم با تامل.
احمد اسفندیاری جریان بزرگی که به دست این هنرمندان شکل گرفت و پیش از آن معمول نبود؛ برقراری نمایشگاه نقاشیست که می توان آن را «شکست بنیان های پوشیدگی هنرمند و آثارش از اجتماع» دانست.
اوایل سال 1328 این رخداد یعنی نمایش آثار نقاشان نوگرای ایران شکل گرفت. بهاری که «محمود جوادیپور» به همراه حسین کاظمی، احمد اسفندیاری و مهدی ویشکایی آثارشان را در انجمن فرهنگی ایران و فرانسه به نمایش گذاردند. این رخداد گامی موثر در زمینه گسترش هنر بود. گامی که نظیرش را هنرمندانی مجسمهساز نظیر «سید علی اکبر صنعتی» در گوشهای دیگر از پایتخت انجام دادند. در روزگاری که مسولان فرهنگی ایران نقبی به حمایت از بداعت این نومایگان هنرپرور نمیدادند؛ کارداران فرهنگی سفارت فرانسه یک گام دیگر در شکوفایی هنرمندان بزرگ ایرانی برداشتند و آثار آنان را به نمایش گذاردند.
هوشنگ کاظمی کاظمی با تعداد 5 پرتره 5 منظره وچند کمپوزیسیون، اسفندیاری با 15 تابلوی منظره و طبیعت بی جان، ویشکایی با تعداد5 پرتره، 5 منظره و طبیعت بی جان و «محمود جوادیپور» با 9 پرتره و 24 منظره از گرگان در نمایشگاه شرکت کردند. فروش آثار هنرمندان در آن روزگار اتفاقی فرخنده برای نقاشان نوگرای ایرانی بود و می توان آن را گامی بلند در هنر ایرانی برشمرد. شاید این گام نقاشان نوگرای ایرانی به معنای آشتی مردم مرفه آن روزگار با هنر خلاقه آنها بود. گام دوم در اعتلای هنر نقاشی مدرن ایران را شاید بتوان برپایی مکانی به نام آپادانا دانست. جایی که «محمود جوادیپور» در خاطرات خود آن را کاشانه هنرهای زیبا می خواند. مکانی در نبش شرقی خیابان بهار واقع در خیابان انقلاب محلی به صورت تشکیلاتی منظم برای برپایی نمایشگاه، گردهم آیی هنرمندان و فعالیت های هنری دیگر یکی از ماندگارترین بداعت او و دوستان نزدیکش بود که به هنر ایران رونق داد. کاشانه ای که نشان و پوسترش به دست محمود جوادی پور شکل گرفت.
به هر روی باید گفت که نقاشان نوگرای ایران پنجره ای را به هنر ایران گشودند که به گام بلندی در جهت اعتلای هنر ایرانی بدل شد. در واقع آنها هنر ایران را به همان تجربیاتی نزدیک کردند که معاصرین غربیشان به شکلی دیگر آن را تجربه می کردند.
در انتهای کلام میتوان گفت، بهای گران هنر نقاشان نوگرای ایران را تاریخ بر مردم روشن خواهد کرد.
مینا عبدی