در کتاب «شاید فراموشات کنم»؛
زندگی زن و مردی که ۲۱ بچه را به فرزندخواندگی قبول کردند
خبرگزاری مهر , 1 اسفند 1390 ساعت 11:34
«شاید فراموشات کنم» داستان واقعی زن و مردی که ۲۱ بچه را به فرزندخواندگی قبول کردند، منتشر شد.
این کتاب داستان واقعی زندگی ماشاءالله آذرفر رئیس اتحادیه کامیونداران در دوران پیش از انقلاب است.
آذرفرو همسرش که بچهدار نمیشدند ۲۱ دختر و پسر را از استانهای مختلف به فرزندی قبول کرده و مانند یک پدر و مادر خوب از این بچهها مراقبت کردند. در این خانه بزرگ که پس از انقلاب مصادره و بیمارستان شد، این بچهها با پدر و مادرشان زندگی میکردند، صبح زود بیدار میشدند، ورزش دسته جمعی میکردند، آنگاه همگی به مدرسه میرفتند و عصر که برمیگشتند گاه با صلح و صفا و گاه در منازعه و رقابت به نوشتن درس و مشقهای خود مینشستند.
و اما داستان کتاب توسط یکی از همین بچهها با نام حسن رحیم پور که سال ۱۳۳۰ به دنیا آمده است، روایت میشود.
آغاز داستان از بازگشت او از سربازی و دیدار مادر است و او اندک اندک وارد زندگی همه برادر و خواهرهای شده و حکایت تک تک بچهها و سرنوشت آنها را بیان میکند. همین طور حکایت سکینه خانم که مستخدم خانه و یاور بچهها بوده است.
مادر، سکینه خانم، درویش علی، منوچهر، یوسف - سهراب، شهریار - ایرج، شاهین، مشمحمد، ارمغان، شهید غلامحسین عبداللهی، داریوس، شهبا - جهانگیر، غزاله- ناهید، خورشید- حسین و ... نام برخی از فصلهای کتاب است.
این کتاب با حمایت بنیاد ادبیات داستانی ایران و توسط انتشارات آرما در شهر اصفهان منتشر شده است.
«شاید فراموشات کنم» اثری است که در حوزه زندگینامه داستانی میگنجد و بیش از ۴۰۰ صفحه دارد. کتاب حاضر در شمارگان ۳ هزار نسخه و قیمت ۷ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر: 37534
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcbasbf.rhbzfpiuur.html