این دختر جوان خودش زندگیاش را تباه کرد
خبرآنلاین , 19 تير 1391 ساعت 16:54
«این را فهمیدم که آن هایی که مثل من، ازدواج را پایان کار و عقد را زنجیر محکمی برای استحکام زندگیشان می دانند، راهی بس اشتباه را طی می کنند. محبتی که با تعهد و غل و زنجیر به چهار میخ کشیده شود، عشق نیست.»
چاپ چهل و دوم رمان «دالان بهشت» نوشته نازی صفوی از سوی انتشارات ققنوس با قیمت ۹۵۰۰ تومان منتشر شد.
داستان کتاب «دالان بهشت» درباره دختری به نام مهناز حدودا ۱۷-۱۶ ساله و بزرگ شده خانواده ای مذهبی، سنتی و از نظر درآمدی خوب است. پدرش حاجی بازاری و با برادرش امیر و علی و پدر و مادرش و مادربزرگش(خانوم جون) زندگی می کنند. اصطلاحا لای پر قو بزرگ شده و اصلا سختی زندگی را نچشیده و کاملا بی تجربه است. در همسایگیشان خانواده ای زندگی می کند که از لحاط فرهنگی مانند آنها هستند در واقع این دو خانواده از قدیم با هم دوست هستند. یکی از پسران این خانواده از مهناز خواستگاری می کند و چون پسر خوب و سر براهی است با هم عقد می کنند؛ تا دوسال در عقد هم می مانند تا هر دو درسشان را بخوانند و بعد زندگی مشترک خود را آغاز کنند. مهناز کم تجربه و کم سن و سال برای ازدواج؛ اصلا نمی داند ازدواج و زندگی مشترک یعنی چه! برای همین در طول نامزدی به خاطر درک نکردن و حماقتش با محمد(شوهرش) به مشکل بر می خورد و خودش به دست خودش زندگی اش را تباه می کند و ۸ سال تاوان این خامی و حماقتش را میدهد ولی بعد از آن اتفاقات جالبی پیش می آید.
کد خبر: 43230
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcbg5ba.rhbffpiuur.html