مختاباد: بیشتر وقت هنرمند ایرانی صرف کنار زدن موانع میشود
13 مرداد 1389 ساعت 12:14
سیدعبدالحسین مختاباد خواننده آواز سنتی معتقد است در کشور ما مخاطبان و هنرمندان در دو جزیره جداگانه هستند و بین هنرمند و جامعه ارتباط تنگاتنگی برای دریافت سلایق و نیازها وجود ندارد.
به گزارش هنر نيوز به نقل از خبر آنلاين،مختاباد از سال 70 با تصنیف «تمنای وصال» شناخته شد و در طول این سالها سعی کرده موسیقی سنتی و اصیل ایرانی را اصولی و علمی دنبال کند. او از سال 70 گروه موسیقی رودکی را با تعدادی از نوازندگان جوان تشکیل داد.
مختاباد مدتی به خاطر تحصیل در رشته موسیقی از عرصه موسیقی ایران دور بود، اما پس از تحصیل در دانشگاه اوتاوای کانادا و کسب دکترای آهنگسازی و اجرا از دانشگاه گلداسمیت لندن از دو سال قبل دوباره گروه رودکی را فعال کرد و در ایران و دیگر کشورها کنسرتهایی اجرا کرد. او و گروه رودکی قرار است 14 و 15 مرداد به همراه گروه چهل دف در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران کنسرت موسیقی سنتی برگزار کند.
این هنرمند کنار گذاشته شدن موسیقی ایرانی در رسانه تصویری را بزرگترین جفایی میداند که در عصر ارتباطات تصویری به موسیقی ایرانی رفته و معتقد است در کشور ما مخاطبان و هنرمندان در دو جزیره جداگانه هستند و بین هنرمند و جامعه ارتباط تنگاتنگی برای دریافت سلایق و نیازها وجود ندارد.
با عبدالحسین مختاباد درباره اوضاع و احوال موسیقی ایرانی امروز و شرایط آن در ادوار گذشته صحبت کردیم.
خیلیها معتقدند اینروزها موسیقی ایرانی نسبت به موسیقی پاپ طرفداران کمتری دارد. شما با این مسأله موافقید؟
بله، به خاطر اینکه موسیقی ایرانی در طول این سالها رسانهای نشده است و برای موسیقی ایرانی و موسیقیدان ایرانی تبلیغ آنچنانی صورت نگرفته و نمیگیرد. دنیای امروز، دنیای تصویر و ارتباطات است. شما بهترین حرفها و آثار را هم داشته باشید تا وقتی رسانهایشان نکنید، در این انبوه اطلاعات و اخبار قطعا کسی آنها را نخواهد شنید. در طول سه دهه بعد از انقلاب مهمترین ضربهای که به موسیقی ایرانی خورده همین بوده که موسیقی ایرانی در رسانه تصویری به طور جدی کنار گذاشته شده است.
این بزرگترین جفایی بود که در عصر ارتباطات تصویری به موسیقی ایرانی رفته است. شما ببینید از دهه 80 میلادی به بعد موسیقی پاپ و جاز دچار بحران شده بود، ولی با حضور تصویر و ایجاد ویدئوکلیپهای مختلف و حتی ساختن فیلمنامه برای آثار موسیقی جاز و پاپ این نوع موسیقی را دوباره به گوش و ذهن مردم برگرداندند، ولی در طول سالهای گذشته هیچ کنسرت موسیقی از تلویزیون ما پخش نشده و هیچ گزارش و خبر رسمی از فعالیتهای موسیقایی در رادیو و تلویزیون منتشر نشده است. یکی از مهمترین علتهایی که موسیقی ایرانی در بین نسل جوان کمتر طرفدار دارد هم همین قطع ارتباطات تصویری مخاطب و هنرمند است. موسیقی و موسیقیدان ایرانی سه دهه را در تحریم مطلق تصویری گذرانده است، بنابراین نه در ایران و نه در خارج از ایران، هیچ رسانهای برای تبلیغ ندارد و این تحریم ضربات جبرانناپذیری را به موسیقی ایرانی وارد کرده است.
این مهجور ماندن به ذات موسیقی ایرانی مربوط نمیشود؟ موسیقی ایرانی در طی این سالها چقدر توانسته پویا باشد و برای نسل تازه تولد و عطف داشته باشد؟
موسیقی ایرانی در ذاتش پویاست و پشتوانه عظیم تاریخی دارد. علت اصلی وضعیت امروز موسیقی اصیل ایرانی ساختار فرهنگی جامعه است. یک بخش موسیقی من مجری موسیقی هستم، بخش دیگر آن جامعه است که باید امکانات و فضا را فراهم کند. در جامعهای که 70 میلیون نفر جمعیت دارد، هفت سالن رسمی مختص کنسرتهای موسیقی در کل کشور نداریم، موسیقی یا باید به کنسرت منجر شود و موسیقیدان در طول سال درگیر باشند و جامعه از او بخواهد تا به نوآوری و خلاقیت برسد یا اقتصاد موسیقی در جریان باشد که بتواند نوآوریها را به جلو هدایت کند و هنرمند را به تولید آثار جدید وادارد.
از هر زاویه که نگاه کنید، موسیقیدان در جامعه ما با استقبال قابل درک روبهرو نیست. ما در جامعهای هستیم که غیر از تهران در هیچ جای دیگر نباید کنسرت برگزار کنیم و اگر بخواهیم کنسرت بگذاریم باید ماهها در صف انتظار مجوز باشیم. در حالیکه موسیقیدان باید در طول سال 50 کنسرت داشته باشد، نه اینکه هر دو، سه سال یکبار یک کنسرت بگذارد. گرچه با تمام این کمبودها نسل جوانی که در موسیقی ایرانی فعال هستند. نگاهشان، ریتمها و فضاهایی که در موسیقی ایرانی ایجاد میکنند، فضاهای نو و بکری است. باید بگویم با همه این محدودیتها موسیقی ایرانی خوب توانسته خودش را نشان بدهد.
در نواها و ردیفهای موسیقی ایرانی؛ چه آوازی و چه موسیقایی، در هر دوره توجه هنرمندان موسیقی به بعضی از دستگاههای خاص معطوف میشود و هر از چند گاهی بخشی از دستگاهها و مایهها بیشتر مورد توجه هنرمندان و خوانندگان قرار میگیرد. علت چیست؟ آیا مخاطب این طور میپسندد؟ اوضاع و احوال جامعه این انتخابها را تعیین میکند یا یک جور مد در جامعه موسیقی کشور وجود دارد؟
یکی از علتهای اصلی این است که وجه تبلیغات در موسیقی خیلی مهم است. وقتی یک ملودی در دستگاهی خوب مینشیند و نتیجه خوبی حاصل میشود، موزیسینها جذب آن فضای ملودیک و شعری میشوند. البته بحث سلیقه هم خیلی مهم است، ولی در مورد خواست مخاطب باید بگویم ما در یک جامعه آماری زندگی نمیکنیم که هنرمند بر اساس ارتباطات آماری با مخاطبانشان کار کنند.
متأسفانه در کشور ما مخاطبان و هنرمندان در دو جزیره جداگانه هستند و بین هنرمند و جامعه ارتباط تنگاتنگی برای دریافت سلایق و نیازها وجود ندارد. شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هم بر هنرمند تأثیر میگذارد و بر همین اساس آثاری را ارائه میدهد. در مورد اشعار و موسیقی باکلام هم همینطور هست. ما در شرایطی نیستیم که بگوییم یک هنرمند در موسیقی ایران جایگاهی دارد که میتواند جریانساز باشد.
در چنین شرایطی جریانسازی کار سختی است چون نه فضا برای موسیقیدان وجود دارد و نه امکانات مورد نیاز او که بخواهد دست به خلاقیت بزند و جریانساز باشد. مضاف بر اینکه ما در عصری زندگی میکنیم که اقتصاد همهچیز را تعیین میکند یعنی یک اثر از نظر عدهای زمانی موفق است که خوب بفروشد حالا ممکن است این اثر از نظر هنری هیچ ارزشی نداشته باشد. و به عکس اثری وجود داشته باشد که بر اساس ضوابط هنری و حتی تحقیقات هنرمند و ارتباط دو سویه جامعه انجام شود ولی هیچ تحول آنچنانی در ذهن و جان مردم ایجاد نکند و شما بتوانید از کنارش به آسانی بگذرید. ما در عصر انبوه منابع شنیداری زندگی میکنیم و رسیدن به شرایط ایدهآل در موسیقی برای هیچکس ممکن نخواهد بود. در این عصر هر هنرمند و خوانندهای قبیلهای دارد که آن قبیله با او حرکت میکنند.
شما به بحث «هنر برای هنر» معتقدید؟
الان فضا، فضای دیگری است و عصر مباحث «هنر برای هنر» و «هنر برای مردم» گذشته و فضاها تغییر کرده است. امروز از آن فضاهای ایدهآلیسیتی که در ذهن هنرمند میخواست نقش ببندد و هنرمند در گوشهای باشد، عبور کردهایم. باید گفت نگاههای ایدهآلیستی که در زمینه هنر وجود داشته تقریبا در اواخر قرن بیستم جزو تئوریهای مرده است.
شما فرمودید مدتهاست هنرمندان موسیقی جریانساز نشدهاند. من فراتر میروم و میگویم مدتهاست هنرمندان هیچرشته هنری در ایران جریانساز نشده اند. این به خاطر بیتوجهی هنرمندان به جامعه و شرایط جامعه است و اینکه به مبحث «هنر برای هنر» اعتقاد دارند، یا اینکه صرفا به خاطر شرایط جامعه است؟
هر دو وجه ماجرا صادق است. شاید بتوان گفت یک نوع حالت بیحسی در جامعه هنری ما ایجاد شده است. شاید این مطلب در غرب هم وجود داشته باشد و بسیاری از هنرمندان برجسته و توانمندی که در دانشگاهای بزرگ تدریس و کار میکنند برای کسی شناخته شده نیستند، اما خواننده 17، 18 سالهای برای خواندن یک ترانه مبلغ زیادی قرارداد ببندد. ما ممکن است فکر کنیم آن استاد دانشگاه به «هنر برای هنر» پایبند است و آن خواننده به «هنر برای مردم» فکر میکند، ولی این درست نیست، چون فضاها تغییر کرده است.
در جامعه ما شرایطی استثنائی داریم؛ ما در جامعهای زندگی میکنیم که هنر از مکروهات است و این صدمههای جبرانناپذیری را بر پیکره هنر و هنرمند وارد میکند. هنرمندی که در ایران زندگی میکند درگیر مسائلی است که برای هنرمندی که در کشورهای غربی و پیشرفته زندگی میکند اصلا مسأله نیست. ما در جامعهمان دچار درگیریها و مشکلاتی هستیم که معمولا از سوی جریانات سیاسی بر جامعه هنری تحمیل میشود. بیشتر وقت یک هنرمند در جامعه ایران صرف کنار زدن موانع سر راهش میشود. بنابراین نمیشود گفت هنرمندی که اثر خوبی دارد، ولی در گوشهای نشسته به مردمش فکر نمیکند و هنرمندی که در کنسرتش 100هزار نفر شرکت میکند طرفدار مردم است. امروزه آن چیزی که وارد هنر شده اقتصاد است و هنری موفق است که اقتصاد آن را حمایت کند، تجاری باشد و رسانهها آن را پوشش دهند.
به نظر شما اگر تاریخ موسیقی در کشورمان را بررسی کنیم، کدام دورهها نقاط عطف و اوج در موسیقی اصیل ایرانی است؟
منابع تاریخی در موسیقی همه کشورها وجود دارد، اما در مورد کشور ما استثناء جدی وجود دارد. موسیقی یک چیز تعریف شده است یعنی ملودی. یعنی شما وقتی بخواهید موسیقی عصر باروک را در تاریخ موسیقی غرب بشناسید، بلافاصله اثری از باخ، هندل یا ویوالدی را به شما میدهند تا بشنوید. یا سرودهای گریگوریک قبل از دوره رنسانس ملودیهایش موجود است. شما وقتی بخواهید موسیقی را بشناسید، باید ملودیها را بررسی کنید.
ما در ارتباط با موسیقی ایرانی این انقطاع تاریخی داریم، یعنی قبل از میرزا عبداله ما هیچ صدای موسیقی نداریم، فقط داستانها و قصههایی است که در کتابها نوشته شده و همه مسائلی که عنوان میشود بر اساس حدسیات است نه اسناد موسیقایی؛ سند موسیقایی صدا و نت است. ما قبلا در موسیقی ایرانی نت داشتیم، ولی به خاطر فشارهای مذهبی فعالیتهای موسیقی همیشه محدود بوده است. شما اگر به تاریخ نگاه کنید، میبینید که در عصر صفویه موسیقیدانها مجبور شدند از ایران کوچ کنند و کسی حق نداشت دست به ساز بزند.
فشار آنقدر زیاد بود که بسیاری از موسیقیدانهای ایرانی به هندوستان کوچ کردند و برابر دادههای تاریخی خیلی از ملودیهایی که در موسیقی هندوستان وجود دارد، متعلق به ایران است و شما به عنوان یک ایرانی وقتی موسیقی هندی میشنوید، فضا و ریتم آن برایتان آشناست. البته در همان عصر، هنر این فضای سختگیرانه مذهبی را دور میزند و از طریق معماری و نقاشی و ... خودش را بر آن تفکران خشک مذهبی تحمیل میکند. این شکستها و گسلهای تاریخی در موسیقی باعث میشود پشتوانه تاریخی قابل درک از موسیقی ایرانی برای موسیقیدان امروزی نداشته باشیم.
و به این ترتیب نمونههایی از موسیقی ادوار گذشته ایران زمین برای انتقال و معرفی به نسلهای آینده نداشته باشیم.
دقیقا همینطور است، ما نمونه ملموس نداریم. فرض کنید دیوان نظامی گنجهای را باز میکنید و داستان نکیسا، نوازنده معروف دربار خسروپرویز را میخوانید که نوایی زده که حاضران از هوش رفتند، اما ما نمیدانیم این نوا چیست. در حالی که وقتی من میخواهم بدانم مثلا موسیقی غربی در 600 سال قبل چه بوده، نت آن را به من میدهند و میگویند این بوده است، ولی ما نمیدانیم نکیسا چه آهنگی نواخته، فقط میدانیم موسیقی در آن دوران وجود داشته است. به شهادت دیوان اشعار حافظ، مولانا و دیگر شاعران و نویسندگان قطعا موسیقی در تمام ادوار تاریخ ایران زمین وجود داشته، ولی ما انقطاع ملودیک داریم. یعنی از 100 به قبل را تنها بر مبنای حدسیات بررسی میکنیم.
الان چطور؟ آیا میتوان امیدوار بود نسل آینده نشانههایی از موسیقی امروز داشته باشند؟
در طول این سالها نسلی که در موسیقی این مملکت حضور داشتند واقعا خوب کار کردند و این فرایند تاریخی در تاریخ موسیقی ایران قطعا خواهد ماند. همانطور که تلاشهایی بیشائبه موسیقیدانها در 100 سال پیش با آن همه محدودیتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی امروزه ما به وجود آدمهایی مثل درویش خان، عارف قزوینی و میرزاعبدالله افتخار میکنیم. اینها در شرایطی چراغ موسیقی ما را روشن نگه داشتند که هیچ چیز وجود نداشت. قطعا موسیقی این عصر هم برای نسل بعدی خواهد ماند. چون تلاش بیشائبهای در طول این سالها برای موسیقی انجام شده است.
گفت وگو ازپیروزه روحانیون
کد خبر: 14665
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcbs0b8.rhba0piuur.html