تحلیلی بر تغییر مدیریت مرکز هنرهای تجسمی؛

کلید دفتر هنرهای تجسمی در دست سرنوشت نا معلوم

12 ارديبهشت 1391 ساعت 12:24

خبر تغییر رئیس مرکز هنرهای تجسمی؛ داغ تربن خبر این روزهای هنر کشور است. به همین سبب دلایل و پیامدهای احتمالی برکناری شالویی از مدیریت مرکز هنرهای تجسمی را بررسی می کنیم.



چندی پیش زمزمه هایی مبنی بر تغییر رئیس مرکز هنرهای تجسمی شنیده می شد. قصه از همان جایی شروع شد؛ که جشنواره فجر پایان گرفت. برگزار کنندگان خبر از اهدا جایزه ۵۰ سکه ای به برگزیدگان داده بودند. پرداخت ۵۰ سکه تمام بهار آزادی، آن هم در ۹ رشته هنرهای تجسمی فجر ودر آن بازار بی ثبات سکه؛ کمی عجولانه می‌نمود؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در آئین گشایش بخش بیداری اسلامی؛ در سخنی کنایه آمیز، شرط اعطای سکه را شناخته شدن هنرمندی دانست که اثرش شایستگی دریافت ۵۰ سکه بهار آزادی را داشته باشد. این سخن به شکلی آگاهانه و با معنی عنوان شد و به باور بسیاری؛ این کار، توپ را در زمین هنرمندان انداختن بود. اما پایان ماجرا این جا هم نبود. در آئین پایانی جشنواره فجر؛ متنی قرائت شد و در آن عنوان شد؛ که هیچ یک از هنرمندان این کشور؛ شایسته دریافت ۵۰ سکه بهار آزادی شناخته نشدند. به یقین شنیدن چنین جملاتی آن هم به شکلی تلویحی برای هنرمندان قابل پذیرش نبود. حال حکایت وعده درشت مسؤلان برای اعطای ۵۰ سکه طلا، و عدم پرداخت آن به بهانه عدم لیاقت آن ها از نظر داوران؛ به گلوله آتشی بدل شده بود و در دامن وزارت ارشاد افتاده بود. همان شب؛ چند هنرمند ازپذیرفتن هدیه هاشان سر با زدند و قصه بالاگرفت. در این میان داغ ۵۰ سکه بهار آزادی به عدم خرید اثر هنری از سوی دولت اضافهشد و ماجرا پر سرو صدا تر شد. حال این که مقصر چه فرد یا افرادی بودند؛ بحثی جداست. اماهمین نکته بهانه ای برای تغییر در ریاست مرکز هنرهای تجسمی شد.

از سوی دیگر؛ در یک سال گذشته اتفاقات بسیاری برهنرهای تجسمی کشور گذشته است. برگزاری بینالهای هنری با فاصله ای اندک؛ قول برگزاری دوسالانه تصویرگری پس از ۱۰ سال انتظار؛ و اضافه شدن ۲ جشنواره هنرهای تجسمی جوانان و کودکان در دوره اخیر ریاست مرکز هنرهای تجسمی، تا حدودی هنرمندان را به بهبود وضعیت هنرهای تجسمی خوشبین کرده بود و به تعبیری؛ شاید زخم هنر ایران را اندکی التیام بخشیده بود.

از سوی دیگر در شرایطی که یک سال از عمر دولت دهم باقی مانده و عملاً هر بار با تغییر دولت، رویکردی تازه به مدیریت های کلان کشوری تزریق می گردد و مدیران زیردست و بالادست؛ تغییر می کنند؛ تغییر نا به هنگام رئیس مرکز هنرهای تجسمی، هنر ایران را در رکود دوساله فرو می برد. در توضیح این امر می توان گفت؛ که هر مدیر برای شناخت درست و درک کافی از شرایط خود؛ زمانی معادل یک سال را سپری می کند. با توجه به تغییر نزدیک به یقین رئیس مرکز هنرهای تجسمی، به عنوان یکی از پست های مهم مدیریتی؛ و سیر دوباره این روند یعنی سپری شدن دوباره یک سال برای شناخت کافی یک مدیر؛ هنرهای تجسمی را در یک رکود دو ساله فرو می برد.

سوال مهم این جاست؛ که در واقع؛ تغییر مدیریت درمرکز هنرهای تجسمی؛ آن هم در شرایطی که برنامه سال جاری به طور تقریبی و با تقویم زمانی نسبتاً مشخص؛ معین گردیده؛ چه کسی بر اجرای تقویم مشخص زمانی، شایسته تر ازمدیر قبلی است.

نکته دیگر آن که؛ چه زمانی برای مدیر تازه کافی خواهد بود تا بتواند بر سیر امور مسلط شود؛ و نگذارد تا مدیریت جدید؛ با عدم اشراف کافی بر امور خواسته یا ناخواسته، زخمی بر زخم هنرمندان تجسمی بیفزاید.

موضوع اصلی این جاست؛ که در شرایط کنونی؛ و با توجه به برنامه های مشخص شده؛ تغییر مدیران تجسمی چه نفعی به حال هنرمندان و جامعه هنرهای تجسمی دارد.


کد خبر: 40125

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcbs8ba.rhbg5piuur.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com