گذری بر اپرای آنسامبل تهران؛

برای خوب بودن بهانه نیاوریم!

25 اسفند 1391 ساعت 11:24

پنج شب پیاپی اپرای نمایشی «اسکیکی» اثر «جیاموکو پوچینی» با سرپرستی و کارگردانی هادی قضات در تالار وحدت به روی صحنه رفت. اجرای موفق اپرای آنسامبل تلنگری ست تا به هنرهای نمایشی و موسیقایی خود دوباره نگاه کنیم.



اپرای آنسامبل تهران که در روزهای گذشته و توسط هادی قضات در تالار وحدت به روی صحنه رفت؛ از جهت جذب مخاطب جالب توجه بود و ازین روی در یادداشتی کوتاه به برشمردن نقاط قوت و ضعف آن می‌نگریم. 

نخستین گام در شناخت یک اثر هنری، وقوف به چگونگی ساختار آن است. به یقین بنیان هر اثر نمایشی به پژوهش پیرامون شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، پوشاک، بافت معماری و حتی باورهای مردمیست که اثر هنری آن‌ها را به نمایش می‌گذارد. اپرای آنسامبل تهران، به سبب دقت و توجه به گونه پوشاک، فرهنگ، رفتار، و حتی قانون‌های حاکم بر جامعه سده هجدهم ایتالیا – جایی که داستان در آنجا اتفاق می‌افتد؛ حایز ارزش بسیار است. شاید نخستین نکته ای که برای مخاطب جلب توجه می‌کند؛ همین ویژگی‌های بصریست. 

دومین نکته‌ای که مخاطب را به اپرا جلب می‌کند؛ دکور است. طراحی دکور به سبب دقت به جزئیات، استفاده از پله و ساختن فضایی نزدیک به واقعیت، اثری موفق به شمار می‌رود. چراکه هنرمند توانست؛ با استفاده از جزئیات معماری، مخاطب خود را به فضا راه دهد و داستان را درست در یک اتاق فلورانسی تعریف کند. نکته‌ای که بخش زیادی از تئاتر‌های ایرانی در آن دچار ضعف هستند. نکته مهمی که یادکردن از آن ارزشمند به نظر می‌رسد، توجه قضات به مخاطبانش است. او در طراحی دکورش از هیچ زاویه پنهانی استفاده نکرده و به مخاطبش اجازه داده‌است که تمام نقاط صحنه را از هر جای سالن که نشسته است ببیند. شیب دیوارها، سقف و چیدمان درست و با فاصله لوازم صحنه همه از نقاط قوت کار اوست. 

نکته دیگر در کار قضات، بی توجهی به حاشیه‌های متعارف در جامعه و سیاست هنری ماست. او به باور بسیاری از مخاطبانش، کاری با لابی‌ها و گروه‌بندی های هنری ایران ندارد. او مهره‌های نمایشی اپرایش را از گوشه‌گوشه دنیا جمع کرده و تنها لیاقت و توان بازیگرانش را برای همکاری مد نظر قرار می‌دهد. در واقع قضات از مهم‌ترین آفت در فضای هنری ما یعنی حاکمیت احساسات و روابط شخصی در اثر هنری عاریست و یکی از دلایل موفقیتش همین خصلت است. 

خصوصیت دیگر که در کار قضات می‌توان آن را به وضوح دید توجهش به کار حرفه‌ایست. او تنها به کیفیت کارش فکر می‌کند و نه فهم مخاطب. البته نمی‌توان اپرا را با یک ارکستر کلاسیک یا تئاتر مقایسه کرد؛ چراکه این دو از نظر ساختاری قابل قیاس نیستند. اما از نظر فهم هنری و تحلیل محتوایی، می‌توان یک ایراد بزرگ بر کار کارگردان‌ها و رهبران ارکستر گرفت؛ آن‌ها به دنبال جلب مخاطب اند! اما غافل از آن‌که یک کار حرفه‌ای حتی اگر با دانش مردم هماهنگ نباشد؛ آن ها را جذب می‌کند. شاید آمدن قضات و ورود اپرا به صحنه تالار وحدت این حقیقت را ثابت کرد که فهم مخاطبان ما آنقدرها هم که می گویند پایین نیست! نکته‌ای که رهبران ارکستر یا کارگردانان تئاتر درباره علت پایین بودن کیفیت کاریشان عنوان می کنند؛ یعنی تنزل کیفیت برای استقبال مخاطب و نزدیک شدن به درک او. چراکه معتقدند مخاطب با آثار بسیار حرفه‌ای ارتباط برقرار نمی کند. 

در واقع ارائه یک کار کم کیفیت به بهانه این که مخاطب از کار حرفه ای درک درستی ندارد؛ بدترین تأیید بر این نکته است که هنرمندان ما توان اجرای حرفه‌ای ندارند. اجرای حرفه‌ای نه به معنای بازی کردن یا ساز زدن؛ بلکه به معنای ارائه کاری که هم مخاطب را به خود جلب کند و هم بتواند با او از هنر فاخر سخن بگوید. 

در نهایت، آن‌چه یک اثر هنری را جالب توجه و حایز ارزش می‌کند؛ تعادل، توازن و هماهنگی میان عناصر شکل دهنده آن است. موضوعی که قضات به کمال از آن بهره برده و در نهایت اثر حرفه‌ای اش توانست مخاطب غیر حرفه‌ای را به تالار وحدت بکشاند و در تالاری که مدت‌ها حاشیه‌های صندلی‌های خالی‌اش در اجراهای تئاتری زبانزد خاص و عام بود؛ حتی یک صندلی خالی هم نماند.

مینا عبدی


کد خبر: 55868

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcbwwbs.rhbs0piuur.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com