همه چیز درباره لویی فردینان سلین

28 فروردين 1389 ساعت 13:07


 مهدی سحابی پیش از این، 2 رمان دیگر با نام‌های «مرگ قسطی» و «گروه دلقک‌ها» را نیز از همین نویسنده به فارسی برگردانده بود.

 سلین، نویسنده فرانسوی و به قولی از آخرین نویسندگان ادبیات کلاسیک جهان است. او سال 1894 در شهری نزدیک پاریس متولد شد و پیش از آن‌که شروع به نوشتن کند، پزشکی خواند و به این حرفه مشغول شد.

از اتفاقات مهم زندگی او که روی آثارش نیز بسیار تاثیر گذاشت، مقاله‌های او در اواسط جنگ جهانی دوم بود. نوشته‌هایی درباره یهودیان که او را به نژادپرستی محکوم می‌کرد البته این اتهام سوءتفاهمی بیش نبود.

آن‌گونه که بسیاری معتقدند سلین با مقالاتش قصد به تمسخر کشیدن نژادپرستی را داشته است. او به همین دلیل از فرانسه به آلمان مهاجرت کرد و این بار به خیانت علیه فرانسه متهم شد. در آلمان نیز به علت اهانت به هیتلر دستگیر و به جزیره‌ای در بالتیک تبعید شد.

سلین، 6 سال همراه با همسرش در دانمارک و به صورت پنهانی زندگی کرد و پس از آن 2 سال را نیز در زندان به سر برد. این دشواری‌ها تا سال 1952 ادامه داشت تا سرانجام از طرف دولت فرانسه تبرئه شد؛ اما می‌توان گفت آثار این همه تلخی بخوبی در تار و پود نوشته‌هایش آشکار است.

رمان زیبای«قصر به قصر» با واگویه‌هایی معترضانه از زبان پزشکی پیر آغاز می‌شود. او از همه چیز خسته و تاحدودی عصبانی است و سرگذشتش را با تلخی آزاردهنده و خشنی بیان می‌کند که در مقایسه با شیوه نگارش متداول همنسلانش، بسیار بی‌پروا و متفاوت است. در واقع همین نوع نگارش، او را به جایگاهی والا در ادبیات رسانده است.

سلین با همان کلام خشن، روراست و بی‌پرده‌ای که جامعه، سیاست و تمامیت جهان را به نقد می‌کشد از خود نیز انتقاد می‌کند و پیری و درماندگیش را به سخره می‌گیرد و بار‌ها تکرار می‌کند که «آنقدر پیر و بی‌حوصله و به قول خودش مترسک‌وار است که مشتری‌هایش حق دارند از او دوری کنند.»

او بیمارانش را مشتری خطاب می‌کند و با این کار، گویی خودش را هم فروشنده‌ای می‌خواند که کالایش، درمان بیماران است.

از فقر دامنگیر و بیرحمی‌ که سراسر زندگیش را فراگرفته می‌نالد و با نگاهی شکاک و تا حدی پارانویا گونه به زندگی پیرامونش می‌نگرد. جمله‌های ناتمام و پرش‌های حسی‌اش را می‌توان در طول رمان حس کرد و دریافت برای ادامه این مشقتی که نامش زندگی است، چه رنجی می‌کشد.

او نه تلاشی برای همراه ساختن خواننده با شخصیت اصلی داستانش دارد و نه نیازی به ترحم و دلسوزی او. سلین بدون ترس دنیای خودش را که خیلی هم دور از تصور نیست به تصویر می‌کشد.

دنیایی که در جهان داستانی او بسیار واقعگرایانه است و در جهان خارج از داستان، خواننده را به اندیشه وا می‌دارد. دنیایی که او می‌سازد همین جهانی است که ما در آن زندگی می‌کنیم و با همین قوانین هم اداره می‌شود، ولی سلین چنان موشکافانه در آن کاوش می‌کند و واقعیت دنیایش را بی‌محافظه‌کاری می‌نمایاند که انگار یک سیلی محکم است که او به صورت خواننده می‌زند و او را وامی‌دارد تا پایان داستانش پیش رود. هیچ‌کس از نگاه معترضانه او در امان نمی‌ماند.

از ناشران و دوستان نویسنده‌اش گرفته تا سیاستمداران وکارخانه‌داران و تاجران و... همه را می‌بیند، می‌کاود و کنار می‌گذارد. در این رمان نویسنده برای شخصیت‌هایش نام‌های مستعاری گذاشته که احتمالا برای خوانندگان همزبانش این نام‌ها تقریبا گویاست؛ اما در برگردان فارسی حتما باید به یادداشت‌های انتهای کتاب توجه کرد.

برای مثال استفاده از نام (راحت الحلقوم) به جای ژان پولان ـ نویسنده فرانسوی ـ یا شارلو لقبی که به ژنرال دوگل می‌دهد. سلین با انتخاب هر یک از این نام‌ها به شیوه‌ای کنایه‌وار، شخصیت مورد نظرش را به خواننده معرفی می‌کند.

از دیگر آثار این نویسنده توانا که بسیاری او را همپایه فاکنر، جویس و برجیس می‌دانند، «دسته دلقک‌ها»، (1944)‌ نمایش «افسانه‌ای برای وقتی دیگر»، «نورمانس»، نمایش «افسانه‌ای برای وقتی دیگر 2» (1954)‌، «باله‌هایی بدون موسیقی، بدون آدم، بدون هیچ چیز» (1957)‌، « شمال» (1960)‌ و «دسته دلقک‌ها 2» اشاره کرد که پس از مرگش در سال 1969 منتشر شد.

لویی فردینان سلین در سال 1961 جهان را بدرود گفت. او تا پایان عمرش در کنار نویسندگی همچنان پزشک بیماران فقیر بود و به درمان آنها ادامه داد.


کد خبر: 9705

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcc.xqoa2bqmpla82.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com