این بار «بیتالمقدس» شیراز را نشانه رفتهاند؛ گذرهایش را ،همان محلههایی که روایتگر سیر تاریخی معماری ایلخانی تا کنوناند، حالا جایی که زمانی مردم مناسک حج را در آن تمرین میکردند، نظارهگر عریانی تاریخ شده است.
به گزارش هنرنیوز؛ نمیدانم چرا هر وقت قرار است خبری از تخریب بافت شیراز بنویسم به یاد این حرف آقو همساده میافتم که میگفت:
« آقو یه ضربالمثلی شیرازی هست که چیزی نمیگه فقط زل میزنه تو چشات!» حالا حکایت بافت تاریخی شیراز است که چیزی نمیگوید و فقط زل میزند در چشم مسوولانی که هربار به سراغشان میروی کی، کجا، چرا، چگونه، ما که بیاطلاعیم، ما که نبودیم، ما که موافقت نکردیم ورد زبانشان است و گویی مریخیها راه بافت تاریخی شیراز را پیدا کردهاند و هر چند وقت یکبار شبیهخونی بر پیکر آن میزنند و هویت و فرهنگش را به یغما میبرند و به جایش تلی خاک بر جای میگذارد و العجب که دستان معجزه گری هستند که به محض تلی از خاک شدن خانههای تاریخی شیراز ظرف چند ساعت برایتان چنان آن محل را آسفالت میکنند که ژاپنیها و آمریکاییها نیز به گرد پایشان نمیرسند!
اما این تخریبها آن هم در بافتی که ثبت ملی و تعیین حریم شده است و انداختن آن به گردن دستان پشت پردهای که هیچ کس آنها را نمیشناسد، تو را به یاد دیالوگ دیگری از آقوی همساده نیز میاندازند، آنجا که میگوید:
« آقو یکبار ما رو دزدیده بودند یک تیکه از انگشتمو فرستادند به عنوان مدرک برای بابام ، بابام پیغام داد: مدارک بیشتری برای اثبات میخوام!» حالا هر روز یک خبر از این تخریبها در رسانهها منتشر میشود، بارها و بارها کارشناسان در رثای پرپر شدن این بافت سخنها میگویند و تخریب آن را مصداق اعمال داعش و عربستان سعودی میدانند و نامهها امضا میکنند اما گوشی شنوا در شیراز نیست و هنوز به دنبال مدارک بیشتری برای اثبات اهمیت بافت تاریخی هستند؟!
این بار خبر میرسد که «بیتالمقدس » شیراز را در قلب بافت تاریخی نشانه گرفتهاند. همان منطقهای که چهار محلهی «لبآب»، «دوازده امام»، محله «بیات»، بازار «مرغ» و گذر «اسکندریه» به آن متصل میشد، و همگی میرسیدند به حیاط مسجد عتیق همان مکانی که از آن با القابی چون «دارالمصحف»، «خدای خانه»، «کعبه ثانی»، «بیت المقدس» یا «دروازهزمان» یاد میشود.
آنچه بیش از همه بر اهمیت این محلهها در معماری میافزاید سلسله مراتبی است که براساس آن از گذرهای باریک و کوچک به یک بنای عظیم و با شکوه مذهبی میرسید. به «مسجدعتیق شیراز» همان مکان مقدسی که شیرازیها از همان اوائل ساختش( این مسجد در دوره بیست ساله سلطنت عمر و لیث صفاری در سال ۲۸۱هـ. ق ساخته شده است) در آن مناسک حج را تمرین میکردند و برایش بنایی به نام « خدای خانه» ساختند.
این بنای فاخر برای کتابت قرآن توسط کاتبان و حافظان قرآن با دستانی هنرمند در سال ۷۵۲ هجری قمری در زمان شاه شیخ ابواسحاق اینجو ساخته شده است. افزون بر این « خدای خانه » کاربرد دیگری هم داشته است. هرگاه مردم میخواستند از یک محلهای به محله دیگر بروند باید از«خدایْ خانه» عبور میکردند، تا همه چیز تحت کنترل «والی» منطقه باشد. موقعیت استراتژیک سیاسی – اجتماعی این بنای باشکوه مذهبی در کنار محلهها و گذرهای ذکر شده تا بدانجا بود که در دهههای اخیر یعنی در اوائل انقلاب نیز از این مکان برای رهبری حرکات مردمی، استفاده میشد.
اما آنچه امروز دردناک است، تخریب خانههای محله بخش شرقی «خدایْ خانه» یعنی «لبآب» است. حدود ۱۵ الی ۲۰ خانه تخریب شدند تا مسجد عتیق تبدیل به تک بنا شود!تا دیگر کسی نتواند قصه یاین گذرها از دوره ایلخانی تا کنون را با دیدن این خانهها روایت کند.
حدود دو هفتهای است که کاملاً تخریب شدهاند و یکی دو روز پیش هم آخرین بقایای خانهها را همچون آوار برکف زمین ریختهاند. چرا کسی متوجه نشده است ؟ همان قصه تکراری! درب خانهها را بستهاند، پی و دیوارههای اصلی ساختمان را تخریب کردند و پایین ریختند و در یک نیمه شب هم دیوارههای حریم بین خانه و گذر را پایین میآورند تا عریان شود آن همه ... و البته تا صبح نخالهها منتقل میشوند تا زمین بایر دهن کجی کند به «بیتالمقدس» شیراز و او آرام آرام اشک بریزد بر آنچه به سر او و گذرها میآید.
هر چند کالبد بناهای قرار گرفته در محله « لب آب» و محلهای دیگر قدیمی مربوط به دوره قاجار است اما شهرسازی و نظام ساختاری متعلق به دوره ایلخانی است و سیر تاریخی معماری شهری شیراز را از روی همین محله میتوان جستجو کرد. محلههایی که ساختارشان را از دوره ایلخانی حفظ کردند اما در طول زمان و بر اثر حوادث گوناگون مرمت، احیا و باززندهسازی شدند تا امروز شاهد آخرین نسل آنها یعنی خانههای قاجاری باشیم اما با تخریبهای اخیر اینک از این سیر معماری تنها یک تک بنا باقی مانده، « خدای خانه»!
از سویی هر چند تخریبهای صورت گرفته در شیراز در مدت یکسال اخیر بیشتر مشمول طرح توسعه حرم بود و تخریب محلهی تاریخی «اسکندریه» شیراز در ضلع شرقی حرم شاهچراغ (ع) را در بر میگرفت. اما تخریبهای صورت گرفته کنونی نمیتواند ربطی به این منطقه داشته باشد چون اگر هم بخواهند این مناطق را به هم متصل کنند چیزی حدود ۴۰ سال زمان نیاز است تا تخریبهای محلهی اسکندریه را به مسجد عتیق شیراز پیوند بزنند. آیا افزون بر تخریبهای صورت گرفته برای طرح توسعه حرم اینک باید شاهد تخریبهای در طرح ۵۷ هکتاری بود؟!
آقوی همساده! بافت تاریخی شیراز داغون داغون است؛ له له! مدیریت شهری اینبار درباره تخریبها چه خواهد گفت و چه بهانهای خواهد آورد؟ و این که آیا متولیان میراث فرهنگی و شاهچراغ از این تخریبها بیخبرند؟ کسی نمیداند
!فقط به قول خودت که میگویی:« روزهای خوب هم از راه میاد ولی دادیم چین بسازه ارزون دربیاد کاکو»، روزهای خوب شیراز هم فرا خواهد رسید آقوی همساده! اما با پاساژ و مجتمع تجاری و تفریحی آن هم بر روی مردار بافت تاریخی شیراز و تنها دارنده معماری شیعه دوره زندیه به بعد!!!