گفتگو با دنزل واشنگتن
هالیوود بیدین» دیگر چه صیغهای است؟
9 بهمن 1386 ساعت 14:11
منبع: ماهنامه زندگی مثبت
دنزل واشنگتن دو بار موفق به دریافت جایزه اسکار شده و حالا برای بازی در هر فیلم، 20 میلیون دلار دستمزد میگیرد. پس دیگر دلیلی ندارد جواب هر تلفنی را بدهد. اما هنوز هم بین خانواده و هر چیز دیگری، خانواده را ترجیح میدهد. درست به همین دلیل است که وسط مصاحبه، با دیدن نام پسرش که روی گوشی همراه او افتاده، حرف خود را نیمهکاره میگذارد و خیلی باافتخار میگوید: «ببخشید، پسرم است. باید جواب بدهم.» ثمره ازدواج 25 ساله او با «پائولتا» 4 فرزند است که بزرگترینشان، جاندیوید، 23 سال دارد.
دنزل واشنگتن آدم پرمشغلهای است: ظرف 29 سال گذشته در 37 فیلم بازی کرده، فیلمهایی مانند «فیلادلفیا»، «روز تمرین» و «افتخار» که هر سه جایزه اسکار بهترین فیلم را کسب کردهاند. او علاوه بر کسب دو اسکار برای بازی در فیلمهای «روز تمرین» و «افتخار»، به خاطر بازی در سه فیلم دیگر، از جمله بازی در نقش مالکوم ایکس ـ رهبر فقید جامعه سیاهپوستان امریکا ـ نامزد دریافت این جایزه بوده است.
با اینکه واشنگتن بیشتر ترجیح میدهد در نقش آدمهای خوب ظاهر شود، در فیلم ماقبل آخر خود، «گانگستر امریکایی»، نقش یک آدم واقعا بد را ایفا کرده است. شاید به همین خاطر است که بلافاصله بعد از اتمام آن کار، کارگردانی فیلم «مناظرهکنندگان بزرگ» را به عهده گرفت و خودش نیز در آن بازی کرد تا جبران مافات کرده باشد. این فیلم از اول سال میلادی تازه روی پرده رفته است و در بارهی یک تیم مناظرهکننده سیاهپوست است که تحت نظر یک استاد (با بازی واشنگتن) موفق میشوند به دانشگاه هاروارد راه پیدا کنند. داستان فیلم به دهه 30 میلادی برمیگردد.
• در مقام یک هنرپیشه چه نقاط مثبتی داری؟
من خودم را تجزیهتحلیل نمیکنم. خودم را و کارم را در معرض قضاوت دیگران قرار میدهم. سعی میکنم کار را ساده بگیرم. من فقط به سفر معنوی خود ادامه میدهم.
• پس اهل معنویت هستی؟
قطعا.
• معنویت از چه نوعی؟
معنویت دینی.
• یک آدم اهل دین و اهل معنویت در هالیوود بیدین چه کار میکند؟
وایسا، وایسا. این که گفتی خیلی کلی است. یعنی چه «هالیوود بیدین؟» این دیگر چه صیغهای است؟ اول اینکه، هالیوود برای من صرفا بخشی از لسآنجلس است، نه یک نوع مکتب فکری. وقتی داری میگویی هالیوود بیدین، من هم شامل آن میشوم؟ یعنی از نظر تو هر کسی که به نوعی در هالیوود مشغول است، دین و ایمان ندارد؟ مثل این میماند که من بگویم هر کسی فلان مجله را میخواند بیدین و ایمان است. من از این جور حرفها و سوالات خوشم نمیآید. قبول؟
• باشد، باشد. قبول است.
کلیگویی کردن و تعمیم دادن چیزی به دیگران، کار آسانی است. بگذار دقیق حرف بزنیم. خیلی راحت میگوییم «هالیوود بیدین»، بعد هم این طور فرض میکنیم که این حرف درست است. اصلا هم درست نیست. این حرف در مورد همه کسانی که در هالیوود هستند صدق نمیکند.
• بالاخره چیزهایی در هالیوود هست که باعث میشود مردم در بارهاش این گونه فکر کنند.
این چیزهایی که تو میگویی میتواند هر جایی جز هالیوود هم رخ بدهد. فقط که مختص هالیوود نیست.
• بگذریم. آیا این معنویتی که به آن اعتقاد داری، در انتخاب نقشهایی که بازی میکنی تاثیر دارد؟
من سعی میکنم این معنویت را در هر کاری که میکنم دخالت بدهم. حتی در همین گفتگو. این معنویت، هویت من است. هر جا که میروم همراهم است. چیزی است به مراتب بزرگتر از انتخاب نقش برای بازی در یک فیلم، حتی فیلمی مثل همین «گانگستر امریکایی». وقتی به دیدن فرانک لوکاس (سلطان مواد مخدر که فیلم بر اساس زندگی واقعی او ساخته شده) رفتم، به من گفت «برو این نقش را بازی کن که قطعا اسکار میگیری.» در دلم گفتم «اسکار؟ من هدفم از بازی در این فیلم چیزی دیگری است.» برایم عبرتآموز بود که او برای خلافهایی که مرتکب شد به زندان رفت، و حالا هم هنوز دارد با جسمش تاوان پس میدهد. دوست داشتم حتما به این داستان اشاره کنم. من معتقدم که ما تقاص کارهایی را که میکنیم، پس میدهیم.
• چه شد که تصمیم گرفتی «مناظرهکنندگان بزرگ» را جلوی دوربین ببری؟
چون حکایت آدم کوچکی بود که جلوی کلهگندهها قد علم کرد.
• این دومین تجربه کارگردانی تو بود. چه جذابیتی دارد این کار؟
من دوست دارم شاهد بازی خوب دیگران، مخصوصا جوانترها باشم. از کشف استعدادهای جوان و انتقال تجربهام به آنها لذت میبرم. از حس همکاری و تعاون خوشم میآید. به علاوه، به روزی فکر میکنم که دیگر از بازیگری بازنشسته شدهام. دوست دارم مثل کلینت ایستوود باشم. او پیوسته از کاری به کار دیگر پریده است.
• پدرت کشیش بود. چه نوع مردی بود؟
یک مرد به تمام معنی. یک دیندار واقعی. مردی سختکوش، مثبت، بیادعا و سرشار از معنویت.
• با او صمیمیتر بودی یا مادرت؟
به نظرم بیشتر پسرها با مادرشان صمیمیتر هستند. پدرم هم مثل این روزهای من، از صبح تا شب گرفتار کار بود. در سه جای مختلف کار میکرد. ما او را زیاد نمیدیدیم.
• در کودکی به چه کسانی به چشم قهرمان نگاه میکردی؟
چنین آدمهایی در زندگی من زیاد نبودند. ولی چرا، یکی بود: گیل سایرز. او یک بار آمد و یکی از بازیهایم را در تیم بسکتبال دانشگاه دید. من با همان شمارهای بازی میکردم که او بازی میکرد. دوست داشتم گیل سایرز باشم. یک روز یک نفر آمد و گفت «گیل سایرز شنیده که تو در تلویزیون از او یاد کردهای. برایت سلام رسانده.» با شنیدن این حرف نزدیک بود از هوش بروم.
• به دیدنش رفتی؟ چطور بود؟
معلوم است که رفتم. طوری رفتار میکرد که انگار من از او سر هستم. خیلی رسمی و مودب. تازه مشهور شده بودم که به دیدن جیمی استوارت هم رفتم. این دیدار البته فوقالعاده بود.
• آیا به این دو به چشم الگو نگاه میکردی؟
به نظر من الگوی آدم یعنی همان مشاور یا راهنمای او، یعنی کسی که هر روز او را میبینی و از او یاد میگیری. من از بیلی توماس و باب استون زیاد یاد کردهام. اولی یکی از کارکنان باشگاهی بود که در کودکی میرفتم و دومی، معلم انگلیسی و بازیگریام بود. این دو نفر شاخصترین الگوهایم بودند. کسانی که از آنها چیزهای زیادی یاد گرفتم.
• مثلا چه چیزی؟
این دو نفر به من اعتماد به نفس دادند. راستی، چارلز وایت را از قلم انداختم. او هم در همان باشگاه کار میکرد. یادم میآید که میگفت «اگر از مغزت استفاده کنی، میتوانی هر کاری بکنی.» این حرفها همیشه یاد آدم میماند. من آن موقع 10 ساله بودم ولی هرگز این حرف را فراموش نکردهام. حرف، همین حرفهای ساده در نوجوانان نفوذ بسیاری دارد. شاید به خاطر همین است که دوست دارم با این گروه سنی کار کنم.
• آیا هیچ پروژهای هست که به عنوان بزرگترین رویای سینمایی خودت به آن نگاه کنی؟
نه. البته داستانهایی هست که دوست دارم در قالب فیلم آنها را بازگو کنم، ولی زندگی خوبی دارم و بزرگترین رویا و پروژه زندگیام، بچههایم هستند، خانوادهام است.
• سبک فرزندداری تو و همسرت چگونه است؟
اگر خودت بچه داشته باشی، میدانی که هیچ سبک خاصی برای این کار وجود ندارد. نحوه تربیت فرزندان ترکیبی است از چیزهایی که من و همسرم از والدینمان آموختهایم. البته آموزههای دینی، نظم و ترتیب، فعالیتهای ورزشی و تحصیلات عالیه جای خودش را دارد. همسرم در تربیت بچهها سنگ تمام گذاشته است و پیوسته سعی داشته تا برای بچهها زمینه یک زندگی کاملا طبیعی را فراهم کند.
• به نظرت فرزند کسی مثل دنزل واشنگتن بودن، کمی سخت نیست؟ اینکه فرزند بخواهد موفقیتهای پدر را تکرار کند؟
خب، آنها که تجربه متفاوتی نداشتهاند. از وقتی پسر بزرگم 14 ساله شد، هر از گاهی با او از اشتباهات خودم حرف زدهام بلکه بفهمد پدرش چندان هم بینقص و موفق نبوده است. میخواستم بداند آن آینهای که از من در ذهن خود دارد چقدر میتواند لک باشد.
• این دومین سالی است که پسرت برای تیم «رمز» بازی میکند. از اینکه شاهد شکلگیری و رشد او هستی چه حسی داری؟
اینکه میتوانم در این میدان پرخطر راهنمایش باشم، لذتبخش است. برای خودش مردی شده، بسیار مسئولانه رفتار میکند، درآمدی دارد، مستقل شده است. ولی هنوز خیلی جای کار دارد. دخترم دارد کالج را تمام میکند. دوقلوهایم رانندگی یاد گرفتهاند و پشت ماشین مینشینند. خودم هم باورم نمیشود.
• پس حالا اوضاع برای تو و همسرت حسابی فرق کرده است؟
هنوز این دوتای آخری با ما زندگی میکنند. خیلی زیاد هم دوست و آشنا با خودشان به خانه میآورند. تابستان گذشته که اینجا را کرده بودند هتل. آنها هنوز از با ما بودن خوشحالند که به نظرم معنیاش این است که کار من و همسرم خوب بوده است.
• قطعا همین طور است. امسال بیست و پنجمین سالگرد ازدواجتان است، نه؟
بله، سالگرد ازدواجمان نزدیک است.
• راز بقای این ازدواج بلندمدت چیست؟
رازش این است: «هر کاری زنت میگوید، انجام بده.»
• بعد از 15 یا 20 سال، چه بر سر یک رابطه زناشویی میآید؟ عوض میشود؟
همه چیز عوض میشود. فقط رابطه زناشویی نیست که دچار تغییر میشود. هر چیزی عوض میشود، حتی بعد از 15 یا 20 روز، چه برسد به 20 سال. حفظ دوستی، احترام متقابل، درک کامل نسبت به وظایفی که به عهده داریم و تعهد دوطرفهمان کمک کرده تا این رابطه حفظ شود.
• و در دوران سختی؟
ایمان. و البته نظم. باید روی رابطه زناشویی کار کرد.
• اگر میتوانستی چیزی را در رابطه با امریکا عوض کنی، چه آرزویی میکردی؟
آرزو میکردم که بتوانم بیشتر از یک چیز را عوض کنم! هر عملی عواقب خودش را دارد. چه میگویند؟ اثر دومینویی؟ شاید من با بردهداری شروع میکردم.
• آیا هرگز طعم تبعیض را چشیدهای؟
البته، البته. ولی من آدم مثبتی هستم و نمیگذارم که این جور چیزها مرا تحت تاثیر قرار بدهد.
• فکر میکنی آدم موفقی هستی؟
معنی این کلمه را نمیفهمم. من از وضعیت فعلی خودم راضیام. اما موفقیت برای هر کسی معنی خاصی دارد. برای من موفقیت یعنی همین آرامش درونی که دارم.
• با شهرت چطور کنار میآیی؟
شهرت روی من اثری نداشته است. نوع نگاهی که به خدا دارم باعث شده تا همیشه افتاده و فروتن باشم. به من یک سری تواناییهایی ارزانی شده و من به این قضیه این طور نگاه میکنم: با آنچه به تو ارزانی شده چه کار کردهای؟ دست چه کسی را گرفتهای و بلند کردهای؟
• به چه چیزی خیلی افتخار میکنی؟
خدا، خانواده و کار. قبل از اینکه بچهدار شویم، کارم برایم حکم زندگی را داشت. ولی حالا کار فقط وسیلهای است برای تامین معاش. زندگی من خانوادهام است. پس من به این سه تا افتخار میکنم، البته به ترتیب: خدا، خانواده و کار.
• دوست داری بعدها تو را چهطور به خاطر بیاورند؟
چنان گرم زندگیام که به چنین چیزی اصلا فکر نمیکنم.
• آخرین فیلمی که دیدی؟
همان فیلمی بود که خیلی دوستش دارم: «زندگی دیگران». و «مونیخ». ولی راستش زیاد فیلمباز نیستم.
• در حال حاضر چه کتابی در دست داری؟
کتاب؟ وقتش را ندارم.
• روی آی ـ پادت چه داری؟
همه چیز: لنی کراوتیس، جیمز براون، بیتلز، رولینگ استونز و . . . . بیشتر از 5000 ترانه روی آی-پاد دارم.
• آخرین تعطیلاتی که به تو حسابی چسبیده باشد؟
رفتیم مدیترانه. عاشق این هستم که روی آب باشم. حداقل یک ماه در سال را روی آب میگذرانم. در ایتالیا میشود روی قایق باشی و شهرهای باستانی و زیبا را تماشا کنی.
• شعار موردعلاقه؟
آنچه را که باید انجام بدهی، انجام بده تا بتوانی آنچه را میخواهی انجام بدهی.
دنزل واشنگتن در یک نگاه
نام کامل: دنزل هیز واشنگتن جونیور
متولد: 28 دسامبر 1954، نیویورک
اسامی مستعار: دی، واشنگتوزل
پیشه: بازیگر، کارگردان
تحصیلات: فارغ التحصیل نمایش و خبرنگاری در مقطع کارشناسی (دانشگاه فوردهام1977)
سابقه ورزشی: عضویت در تیم بسکتبال دانشگاه فوردهام
مهمترین جوایز:
اسکار بهترین هنرپیشه مرد نقش مکمل در فیلم افتخار (1989)
اسکار برای بهترین هنرپیشه مرد نقش اول در فیلم روز تمرین (1996)
گلدن گلاب برای بهترین هنرپیشه مرد نقش مکمل در فیلم افتخار (1990)
گلدن گلاب برای بهترین هنرپیشه مرد نقش اول در فیلم تندباد (2000)
کد خبر: 621
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdccasqe82bqi.la2.html