نگاهی به موانع و مشکلات تصویرگری ایران؛
فرهنگ، هنر و سنت در خطر نابودی!
29 شهريور 1390 ساعت 13:06
تصویرگری ایران در حوزه کودک و نوجوان با مسائل و مشکلات بسیاری روبروست. در این سلسله یادداشتها تلاش داریم مشکلات و موانعی که تصویرگری ایران را مورد تهدید و آسیب جدی قرار میدهند را از نظر بگذرانیم.
تا به حال از خود پرسیدهاید که کتابهایی که در دست کودکان ماست توسط چه کسانی و با چه مشکلاتی به چاپ میرسند؟ اگر از کتابفروشیهای کودک و نوجوان گذری کوتاه داشته باشید با یک سوال رو در رو میشوید و آن این است: چرا تصویرگری ایرانی از کیفیت لازم بصری برخوردار نیست؟ این سوالی است که در مواجهه با کتابهای تصویرسازی شده در رده سنی کودک با آن مواجه میشویم.
این امر به چندین عامل باز میگردد. یکی از مهمترین عوامل آن بازار کاری برای تصویرگران حرفهایست.بسیاری از ناشران از رابطههای فردی برای تصویرسازی کتاب و سفارش آن استفاده میکنند. این بدان معناست که تصویرگر آشنایی قبلی با ناشر داشته باشد تا بتواند ازو سفارش کار دریافت کند. حاکم بودن چنین رابطههایی بر بازار کاری تصویرسازی معضلی است که شاید اساس آن در ریشههای فرهنگی ماست.
دیگر مشکل پیش روی تصویرگران ایران آن است که از توجیه کردن سفارش دهنده حذر می کنند. این مشکل اساسی هنرمند در توضیح دلایل بصری و قانع کردن سفارشدهنده خود آسیبی است که تصویرگر را از انجام اثر حرفهای که مجبور است در توجیه آن مباحثه کند باز میدارد. در نتیجه اثری که توسط تصویرگر تولید میشود تنها نقشی برای رنگین کردن کتاب است و از ارزشهای هنری بهرمند نیست.
مشکل دیگر این است که تصویرگران حرفه ای به علت فاصله گرفتن از فضای حرفهای بازار را به دست تصویرگران غیر حرفهای میسپارند و ازین رو سبب میشوند آنها بازار را قبضه کنند. این کناره گیری از بازار آفتی مخرب محسوب میشود که تصویرگری ایران را با مشکلات عمده مواجه میکند.
یکی ازین مشکلات عدم تناسب کار حرفه ای و دستمزد و دیگری فرهنگسازی اشتباه در این عرصه است.
اما آسیبی که بسیار مخرب به نظر میرسد انفصال تصویرگر از فضای فکری مخاطب است. وقتی تصویرگر کودک هیچ رابطه ذهنی و نزدیکی فکری با مخاطب خود نداشته باشد نمیتواند از سلایق او آگاهی یابد و در نتیجه اثرش مورد توجه مخاطب اصلی یعنی کودک قرار نمیگیرد. طبعاً ناشر بازار فروش و سلیقه مخاطب خود را میشناسد و در نتیجه ترجیح میدهد با تصویرگری همکاری داشته باشد که اثرش مورد توجه کودک قرار گیرد. این تفاوت را در انیمیشن ها و شخصیتهای کارتونی کمپانی والت دیزنی به وضوح مشاهده میکنیم. برای تصویرگران والت دیزنی یک اصل مهم راهنماست و آن نکتهای است که آن را از نظر گذراندیم؛ شناخت مخاطب. اگر در طراحی شخصیت های کارتونی این کمپانی دقیقتر شویم در خواهیم یافت که این شخصیتها از خصوصیات و آبستره( انتزاع )ی برخوردارند که مورد علاقه مخاطبان آنها در سراسر جهان است. توجه به جزئیاتی نظیر حالت چهره، مو، جزئیات لباس، زیور آلات، گل سر و حتی طرح کفشها که برای تصویرگر ایرانی چندان مد نظر نیست. اغراقهایی در اندازه و ابعاد آناتومی و چهره که مطلوب مخاطب خاص آنها یعنی کودک است. کودک از اغراق لذت میبرد اما شناخت جایگاه این اغراق بسیار مهم است. کودک از جزئیات لذت میبرد اما همین جزئیات می توانند برای او خسته کننده باشند. بر خلاف علم ما کودکان از دقت بالایی برخوردارند. این امر بسیار روشن است. علت علاقه شناخت او از محیط پیرامون است. او رنگها را خوب میشناسد و تناسب رنگها را به خوبی تشخیص میدهد. او از تنوع رنگها لذت میبرد و آن را مطلوب میداند. اما تصویرگران ایرانی از رعایت بسیاری از این نکات حذر میکنند. تصویرسازی کتب در ایران از تنوع رنگی مطلوبی برخوردار نیستند. طیف رنگی در تصویرگری ایران تنها به صورت خالص و در حالت اشباع استفاده میشود در حالی که کودک رنگهای روشن و گاهی تیرهشده را در طبیعت پیرامون خود میبیند. واضح است که تصویرگری داخلی به این علت که از دادن این آگاهی به کودک دوری میجوید، فاقد زیباییهای خواست اوست و ازین رو کودک تصویرسازی خارجی را بر تصویرگری ایرانی ترجیح می دهد. این در حالی است که کودک باید با اصول و مبانی فرهنگی جامعه خود رشد کند و مادامی که تصویرگری و کتب از بخشیدن این رشد فرهنگی به کودک امساک ورزند، فرهنگ دچار خطر میگردد و در ذهن مخاطب کم اثر می گردد.
مينا عبدي
کد خبر: 32242
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcciiq1.2bqi08laa2.html