هنر نیوز - «دعوت به پروانه كشي» در رمان محمدرضا آريانفر

«دعوت به پروانه كشي» در رمان محمدرضا آريانفر

در رمان آريانفر كه «سايه و مه» نام دارد، پدري‌ دل در‌گرو نامزد پسرش بسته و از ازدواج پسر، ممانعت مي‌كند. در رمان «دعوت به پروانه كشي» مردي كه تازگي از بند عراق آزاد شده، همسرش را درحالي مي‌يابد كه با برادرش ازدواج كرده.
به گزارش هنرنیوز،محمدرضا آريانفر(نويسنده و نمايشنامه‌نويس) در گفتگو با ايلنا از انتشار آخرين رمانش با نام «سايه و مه» خبرداد و افزود: اين رمان كه دو جلدي‌ست، چند ماهي‌ست كه ازسوي انتشارات افراز روانه اداره كتاب شده است و منتظر مجوز آن هستيم.
وي در مورد اين رمان گفت: «سايه و مه» داستان يك خانواده در تهران است. پسر بزرگ خانواده در شرف فارغ‌التحصيل شدن است و مادرش درصدد است تا پسر را به ازدواج با دختري راضي كند. اين درحالي است كه پدر خانواده كه تاجر فرش است با اين ازدواج مخالفت مي‌كند و در اواخر داستان متوجه خواهيم شد كه دليل مخالفت پدر، دلدادگي خودش به آن دختر بوده است.
آريانفر كه رمان ديگري را تحت عنوان «دعوت به مراسم پروانه كشي» را در دست نگارش دارد، اظهار داشت: مدتي است نوشتن رمان تازه‌ام را آغاز كرده‌ام و تا به امروز فصل نخست آن را به اتمام رسانده‌ام اما به دليل نوشتن و بازنويسي چند نمايشنامه، نگارش اين رمان متوقف مانده است.
وي ادامه داد: در «دعوت به پروانه كشي» از نوعي رئاليسم جادويي يا فراواقع سود جسته‌ايم كه در آن تمام اشياء حضور فيزيكي پيدا مي‌كنند و در روند داستاني كار، نقش دارند. اين رمان قصه سرنوشت دختري‌ست كه گرفتار يك نوع اختلافات درون خانوادگي‌ست.
آريانفر اضافه كرد: قهرمان مرد رمان كه از اسارت در عراق بازمي‌گردد؛ متوجه مي‌شود همسرش با برادرش ازدواج كرده و با ديدن اين صحنه به سختي شوكه مي‌شود. داستان اينگونه روايت مي‌كند كه در گذشته، زن (مادر دختر) براساس يك سنت قديمي در خوزستان به نام «فصل» با مرد (پدر دختر) ازدواج كرده بوده و علاقه‌اي به او نداشته است. تا اينكه وقتي مرد در جنگ تحميلي‌ اسير مي‌شود، زن طلاق غيابي گرفته و با برادر شوهر سابقش كه دل در عشق او بسته، ازدواج مي‌كند.
وي در مورد انتشار ديگر آثارش نيز گفت: چندين نمايشنامه و داستان كه از گذشته نوشته بودم، را به ناشر سپرده‌ام و طي مذاكرات انجام شده قرار است اين آثار در ليست انتشار انتشارات قرار گيرد. تعدادي از اين آثار عبارتند از، نمايشنامه «مويه كور» و «غاگ» و داستان‌هاي «بانو و خواب دور حر»، «اقليم غبار» كه خود چهار قصه به هم پيوسته است و «روزي كه زمين ديگر خواب نديد».
اين نمايشنامه‌نويس كه هفته گذشته از او «كمان ارغواني» به كارگرداني مرتضي طباطبائي در تالار اصفهان روي صحنه رفته است، چندين نمايشنامه جديد نوشته اشت. او در اين مورد توضيح داد: نمايشنامه «وقتي كه كوه، كوه كوه كوچك مي‌شود» كه براساس سوره توبه نوشته شده را اخيراً به حوزه هنري اصفهان واگذار كرده‌ام. نمايشنامه‌اي ديگر با نام «ابراهيم و آتش» نيز كه نگارش آن مدت‌ها پيش به اتمام رسيده، آماده اجراست اما هنوز تيم بازيگري مناسبي براي آن پيدا نكرده‌ايم. همچنين نمايشنامه «و آن ستاره خواب چندم زمين است» را به حسن بابايي بازيگر و كارگردان تئاتر سپرده‌ام و او براي اين نمايشنامه در سال جاري و در تهران وقت اجرا گرفته است.