رييس هيأت مديرة جامعة باستانشناسي ايران خبر داد:
عدم تسویه دستمزدهای کاوش سد سیمره
27 شهريور 1393 ساعت 15:39
محمد تقی عطایی گفت: کاوشهای نجات بخشی اکنون یک دو دهه است که به یکی از پیچیدهترین موضوعات باستانشناسی ایران بدل شده است. این نوع خاص از فعالیتهای باستانشناسی در همه جای جهان مرسوم است اما در ایران به دلیل وجود برهمکنش همزمان چندین عامل از جمله تحمیلی بودن آن، وابستگی مالی و لجستیکی آن، محدودیت زمانی و عدم تخصص پذیری در آن، معضلاتی را پدید آورده است.
محمد تقی عطایی در نخستین نشست از سلسه نشستهای جامعه باستانشناسی ایران با عنوان «اولويتها و ضرورتهاي باستانشناسي ايران » که عصر پنجشنبه ۲۰ شهریور در باغ نگارستان برگزار شد دربارهی «اهداف و ضرورتهای شکلگیری جامعۀ باستانشناسی ایران» سخن گفت.
وی با اشاره به این که باستانشناسی به عنوان هسته شکلگیری سازمان میراث فرهنگی فعلی در حال حاضر از جایگاه و شأن واقعی خود در این سازمان فاصله زیادی گرفته است، افزود: باستانشناسی از زمان شکلگیری خود در ایران با مشکلات عدیدهای مواجه بوده است. فردگرایی و نیز بیتوجهی به تخصصپذیری، چه در دانشگاه و چه در مرکز باستانشناسی سابق و سازمان میراث فرهنگی فعلی، از مهمترین مشکلات بوده است.
ناشفاف بودن مناسبات حرفهای
این باستانشناس مشکلات دیگر را ناشفاف بودن مناسبات حرفهای در سازمان میراث فرهنگی و همچنین در گروههای آموزشی باستانشناسی در دانشگاهها، روابط میان استادان دانشگاه با دانشجویان، روابط سازمان میراث فرهنگی با پژوهشگران و مجریان مستقل نیز دانست.
عطایی با تأکید بر این که گسترش فعالیتهای باستانشناسی از نظر کمّی و کیفی بر پیچیدگیهای ساختاری موجود افزوده است، گفت: با وجود این مشکلات ساختاری به سختی میتوان به توسعه و پیشرفت باستانشناسی ایران و کسب جایگاهی شایسته برای آن در ابعاد اجرایی دست یافت. به عبارت دیگر تا این موانع و مشکلات به درستی چاره جویی نشود و به صورت اصولی حل نشوند، نمیتوان امیدی به پیشرفت آن داشت.
او یادآور شد: ناآشنایی و بیگانگی افکار عمومی و حتی نخبگان جامعه ما با مقوله باستانشناسی و تلقی سطحی از آن به عنوان عتیقهجویی و گنجیابی ناشی از همین جایگاه متزلزل آن است.
او در عین حال متذکر شد: هرگاه فرد یا افراد توانمندی در نظام اداری یا دانشگاهی ایران پا به عرصه نهاده و توانستهاند در سطوح مدیریتی ارتقا یابند، اوضاع به سرعت به نفع باستانشناسی دگرگون شده است. عزتالله نگهبان، فیروز باقرزاده و مسعود آذرنوش از جمله مدیرانی بودهاند که در دوره مدیریت آنها وضع باستانشناسی ایران و اوضاع باستانشناسان ایرانی رو به بهبود گذاشت و دوران درخشانی پدید آمد.
این دانشجوی دکتری در مونیخ آلمان بیان کرد:امروز به تجربه ثابت شده که اتکا به تواناییهای افراد لایق بدون بوجود آمدن شرایط رشد ثابت و پایدار برای باستانشناسی چندان مفید فایده نبوده است. بعد از برکناری این مدیران لایق، شاهد آن بودهایم که شرایط معکوسی حاکم شده و به افول بیش از پیش باستانشناسی انجامیده است.
سیاسیترین نهادهای اجرایی دولت
وی اضافه کرد:با اغماض میتوان گفت که باستانشناسی ایران از بُعد علمی توانسته خود را کجدار و مریز تا به امروز حفظ کند و حتی ارتقا دهد، اما بیتردید از بُعد صنفی رشدی نداشته است. طی دو دولت نهم و دهم مدیران نامرتبط و غیر متخصص بر تمام سطوح مدیریتی سازمان میراث فرهنگی گماشته شدند. اینان نه تنها خود را از نظر و مشاوره متخصصان بینیاز دیدند بلکه سازمان میراث فرهنگی را به یکی از سیاسیترین نهادهای اجرایی دولت بدل کردند. در این میان البته بیشترین آسیب را باستانشناسی متحمل شد. از این روی در شرایط حاضر دیگر نمیتوان و نباید به ظهور افراد توانمند دل خوش نمود. لازم است خانواده باستانشناسی ایران به فکر راه حلهای اصولیتری باشد.
ابزار خاص، تجربههای اندوخته
وی اولویت مسائل صنفی و حیثیت باستانشناسی بر موقعیتهای شغلی و فردی در باستانشناسی ایران را یکی از پیشنهادها برای برون رفت از وضعیت رکود فعلی دانست.
عطایی خاطرنشان کرد: چنانکه مسائل صنفی باستانشناسی در اولویت قرار گیرد و همه اعضای خانواده باستانشناسی آنها را مقدم بر موقعیت شغلی و فردی خود در نظر بگیرند و نسبت به مسائلی که بر اوج و حضیض آن موثر است، هشیار باشند و از حقوق صنفی خود دفاع نمایند در نهایت به نفع تک تک اعضای خانواده باستانشناسی ایران منجر خواهد شد.
وی با بیان این که پاسداری از منافع جمعی و حقوق صنفی با کنشهای فردی امکان پذیر نبوده و لازم است تا اکثریت باستانشناسان نسبت به آن، حساسیتهای لازم را در نظر داشته باشند، اضافه کرد: نیل به این اهداف نیازمند ابزارهای خاصی است و به نظر میرسد با توجه به تجربههای اندوخته شده، ایجاد تشکل و نهادهایی که مورد قبول جمع کثیری از باستانشناسان باشد لازمه این امر است.
عدم برنامهریزی اصولی برای صرف بودجه
او اظهار کرد:در دو دهه اخیر به تعداد گروههای باستانشناسی در دانشگاههای مختلف دولتی و آزاد افزوده شده و تعداد فارغ التحصیلان این رشته در مقاطع مختلف به نحوی چشمگیر افزایش یافته است. سرمایهگذاریهای دولتی در بخش فعالیتهای باستانشناسی به انحای مختلف عموما رو به رشد بوده که خود موجب افزایش بیسابقه تعداد کاوشها و بررسیهای باستانشناسی در ایران شده است.
این باستانشناس عدم برنامهریزی اصولی برای صرف بودجه در بخشهای مختلف، عدم تخصص پذیری و نبود طرحهای پرسشمحور را از جمله دلایلی دانست که باعث بروز وضعیتی نامطلوب شده است.
او این پرسش را مطرح کرد که چطور میتوان حتی از این وضعیت ناخوشایند و ناخواسته به نفع باستانشناسی ایران بهره برد و نیروهای متفرق موجود را در راستای ایجاد تحولات مثبت شکل داد؟
کار گروهی صیانت از حقوق صنفی
به گفتهی عطایی یکی از بهترین گزینهها برای ایفای نقش به منظور صیانت از حقوق صنفی باستانشناسان در عرصه میراث فرهنگی، کار گروهی است.
وی معتقد است: باستانشناسان علیرغم داشتن اختلاف عقاید و سلیقههای مختلف وگاه متضاد برای بقا و پیشرفت صنف و حرفه خود چارهای جز همکاری با یکدیگر ندارند. اندیشه کار گروهی و ایجاد تشکّل در باستانشناسی ایران سابقهای بهنسبه طولانی دارد؛ اما این مهم کمتر صورت عملی به خود گرفته است.
او ادامه داد:تحولات پرشتاب و غالبا نامحسوس دو دهه گذشته در شکل گیری این اندیشه بیتاثیر نبوده است. از نیمه دهه هفتاد خورشیدی دو اتفاق مهم در باستانشناسی ایران روی داده است: علاقه به تخصص گرایی در میان دانشجویان و دانش آموختگان این رشته و دیگری مشارکت پژوهشگران مستقل و آزاد در فعالیتهای باستانشناسی. بر خلاف گذشته که باستانشناسان علاقه به کار فردی داشتند، طی این مدت علاقه به کار جمعی هم در قالب گروههای کوچک بالا گرفت و حلقههایی در میان دانشگاهیان و پژوهشگران آزاد و مستقل پدید آمد.
از انتقال تا اتحاد
عطایی تشریح کرد:سپس با استفاده از امکاناتی که اینترنت در دسترس همگان قرار میداد گروههای بزرگتری شکل گرفت که البته بیشتر به صورت فردی اداره میشدند. بعد از طرح فاجعه بار انتقال سازمان میراث فرهنگی به شیراز و اصفهان، جمعی از پژوهشگران باستانشناسی به فکر تاسیس نهادی افتادند تا جوابگوی مسائل پیش روی باستانشناسان در دو مقوله علمی و صنفی باشد و سعی کند تا با اتکا به خرد جمعی مشکلات را چاره جویی نماید.
رییس هیأت مدیره باستانشناسی ایران اضافه کرد:به نظر میرسد که نخستین و ضروریترین شرط تاسیس نهادی فراگیر، پویا و ماندگار در استقلال آن است. به عبارت دیگر چنین تشکلهایی نباید وابسته به مراکز دولتی یا دانشگاهی باشند. تجربه نشان داده است که هرگاه موقعیت این مراکز تصمیم ساز به خطر افتاده، توانستهاند با اعمال نفوذ یا فشار از حرکت و پیشرفت طبیعی چنین تشکلهایی جلوگیری به عمل آورند. بنابراین مستقل بودن و مستقل ماندن چنین نهادهای از ضروریات است.
وی با اشاره به این که شرط مهم دیگر ساختار دموکراتیک چنین نهادهایی است، توضیح داد: اعضا باید بتوانند در چهارچوبی مدون و روشن امکان انتخاب شدن و انتخاب کردن را داشته باشند و از این طریق در جابجایی مدیران و تداوم فعالیت آن نهاد به طور مستقیم دخالت نمایند.
«جامعۀ باستانشناسی ایران»
عطایی اعلام کرد: نتیجه ماهها بحث در مورد ساختار چنین نهادی در نهایت منجر به تدوین اساسنامهای شد که ساختار چنین نهاد علمی-صنفی در آن تشریح شده بود. سپس این نهاد با نام «جامعۀ باستانشناسی ایران» به طور رسمی در ۶ آبان ۱۳۹۰ با انتخاب هفت عضو هیات مدیره نخست کار خود را آغاز نمود.
وی درباره این نهاد علمی- صنفی توضیح داد: جامعۀ باستانشناسی ایران آنچنان که در اساسنامه آن نیز قید شده «نهادی فرهنگی (غیرسیاسی)، غیردولتی، غیرانتفاعی (غیرتجاری) و مستقل است و دامنه فعالیتهای آن در چارچوب موضوعات مرتبط با باستانشناسی ایران تعریف میشود. هدف عمده آن ارتقای دانش باستانشناسی و باستانشناسان ایرانی همراه با پویایی، همگرایی و تلاش برای تحکیم موقعیت آن در جامعه ایران است». این نهاد در دو حوزه علمی و صنفی به فعالیت میپردازد.
رييس هيأت مديرة جامعة باستانشناسی ايران دربارهی ساختار این جامعۀ اظهار کرد: به گونهای این ساختار طراحی شده که اعضا بتوانند بنا به تشخیص خود مهمترین رویدادهای علمی را با دیگر اعضا به اشتراک بگذارند. در کنار این داد و ستد علمی، روابط عمومی جامعۀ باستانشناسی ایران نیز به طور مستمر مهمترین اخبار عرصه میراث فرهنگی و باستانشناسی را در دو سطح ملی و جهانی بازتاب میدهد.
انتشار مجله، تأسیس گروه علمی
وی ادامه داد: برای تقویت توان علمی اعضای جامعۀ باستانشناسی ایران میتوان از دو طریق اقدام کرد. اول انتشار مجلۀ جامعۀ باستانشناسی ایران و دیگر تاسیس گروههای علمی به منظور تبادل اطلاعات تخصصی.
عدم تسلط به یکی از زبانهای بینالمللی
عطایی دربارهی مجله جامعه باستانشناسی ایران گفت: در اینکه باستانشناسی ایران به لحاظ علمی دچار ضعفهای عمدهای است کمتر محل مناقشه است. مهمترین این ضعفها ضعف در تحلیل دادههای باستانشناختی، ضعفهای روششناختی، ضعف در استفاده از فناوریهای نوین و کارا، عدم تسلط به یکی از زبانهای بینالمللی در مرحلۀ ارائه، ناپختگیها و پایین بودن کیفیت ارائه نتایج فعالیتهای باستانشناسی، عدم رعایت استانداردهای اولیه و شناخته شده.
ضعف تحلیلی، ضعف روششناختی
این باستانشناس با اشاره به این که از میان موارد ذکر شده دو مورد از اهمیت اساسی و بنیادی برخوردارند، تشریح کرد: در مورد ضعف در تحلیل و ضعفهای روششناختی باید گفت با وجود ضعفهای روششناختی، خوشبختانه بسیاری از باستانشناسان و دانشجویان باستانشناسی در ایران -اگر نه همه- به اهمیت روشهای درست، استراتژیها و نقش فناوریهای نوین در تحقیقات علمی آگاهی دارند و شمار زیادی را میتوان دید که علاوه بر آگاهیهای نظری لازم، به خوبی از روشها و فناوریهای جدید بهره میبرند و در طرحهای میدانی خود بکار میگیرند. آنچه پس از دههها همچنان باستانشناسی ایران از آن رنج میبرد، بیشتر و بطور عمده ضعفهای تحلیلی است.
وی با عنوان این که رفع ضعفهای تحلیلی نیاز به برنامهریزی و هدفگذاری دارد، اضافه کرد: در کنار دانشگاهها و مراکز پژوهشی موجود در ایران، جامعۀ باستانشناسی ایران نیز به شکلهای مختلف از جمله با انتشار «مجلۀ جامعۀ باستانشناسی ایران» میتواند نقش خوبی از این نظر بازی کند و منشا تحول و تغییر در ارتقای بنیۀ تحلیلی باستانشناسی ایران باشد.
مشکلات قالبی و ساختاری
عطایی تصریح کرد:منظور از ضعفهای تحلیلی در باستانشناسی ایران عبارت از این است که انتشارات باستانشناسان ایرانی اغلب همچنان توصیفی هستند یا در حد تفاسیر اولیۀ برگرفته از یافتهها باقی میمانند. مواردی که در آنها تحلیلهای باستانشناختی (با حفظ ارتباط با یافتهها و دادههای اولیه) رو به سوی تفاسیر عالی داشته باشند بسیار اندک و نادر هستند. معمولاً تحلیلها وارد حوزههایی ورای باستانشناسی نیز نمیشود.
رييس هيأت مديرة جامعة باستانشناسی ايران ادامه داد: به طور خلاصه میتوان گفت گذر از توصیف دادهها و به کارگیری یا طرح تئوریهای کوچک مقیاس، میانجی، و کلان در باستانشناسی ایران نادر است. تلاشهای اندکی که در این جهت صورت میگیرد، غالباً برداشتی ناقص، تقلیدگونه، و یا بازگویی/بازخوانی است، یا اینکه تحلیلها به قدری از دادههای اولیه و یافتههای ملموس باستانشناختی فاصله میگیرد که به مشکلات قالبی و ساختاری دچار میشود.
تاکید بر جنبههای انسانشناختی
به گفته او باستانشناسی ایران نیازمند برساختن ابزارهای مفهومی و امکانات نظری یا تئوریک است. به نظر میرسد، نزدیکترین هدف و امیدوارکنندهترین مسیر برای نشریۀ «جامعه» تقویت و تاکید بر جنبههای انسانشناختی در باستانشناسی باشد.
وی یادآور شد: تقویت باستانشناسی انسانشناختی باید فارغ از حوزههای منطقهای و دورهبندیها و گرایشهای خاص تئوریک و ایدئولوژیک باشد. آنچه از باستانشناسی انسانشناختی مدنظر است به معنای عامِ علمی است و نه جنبۀ خاصی از آن. بنابراین مجلۀ جامعۀ باستان-شناسی ایران بدون اینکه از داشتههای خود و میراث آکادمیک موجود چشم پوشی کند و بدون اینکه از موضوعاتی که بطور سنتی در باستانشناسی ایران مورد توجه و علاقه بودهاند غافل شود یا نگاهی حذفی به آنها داشته باشد، تلاش میکند با افزودن یک بُعد جدید و خاص به باستانشناسی ایران مسیر و جریانی نو در باستانشناسی ایران ایجاد کند.
وی اظهار کرد:نشریهای با رویکرد باستانشناسی انسانشناختی میتواند نقش متفاوتی از سایر نشریاتی که تاکنون در ایران منتشر شدهاند ایفا نماید. منظور این نیست که کسی در ایران از این مسائل آگاهی ندارد و یا باستانشناسی انسانشناختی باید در ایران معرفی شود. آنچه مدنظر است تاکید و تبدیل باستانشناسی انسانساختی به یک برنامه و دغدغۀ جدی است با این امید که مسیر و جریانی علمی در کشور ایجاد شود که شاخصۀ اصلی آن تاکید بر انسانشناسی در باستانشناسی باشد.
عطایی گفت:مجلۀ «جامعه» با قرار دادن یک بخش ویژه/موضوعی برای مقالات تحلیلی و جنبههای انسانشناختی در هر شماره و با سرمایهگذاری خاص (هم کمی و هم کیفی) بر آن بخش میتواند با روشهای ترغیب و تشویق و ایجاد گفتمان جدید، گامهایی عملی در این رابطه بردارد بدین منظور جامعۀ باستانشناسی ایران اقدام به انتشار مجلۀ جامعۀ باستانشناسی ایران بصورت دو زبانه (فارسی-انگلیسی) خواهد کرد که سالانه و بصورت الکترونیکی بر روی وبسایت آن منتشر میشود.
آسیبشناسی عدم پویایی
وی درباره گروههای علمی توضیح داد: جامعه باستانشناسی ایران با تشکیل گروههای علمی مجازی نیز سعی در ارتقاء علمی اعضا داشته است. گروههای علمی طیف بسیار متنوعی از دوران پارینه سنگی تا باستانشناسی معاصر و از باستان زمینشناسی تا باستانشناسی چشم انداز را دربرمی گیرد. اعضا با توجه به علاقه و گرایشهای فردی به یکی یا چندین گروه علمی میپیوندند. با تمام این اوصاف و با پیوستن بخش قابل توجهی از اعضاء به گروههای علمی، عملکرد این گروههای علمی در حد انتظار نبوده و یکی از اولین اقدامات هیات مدیره در آیندهای نزدیک تلاش برای آسیبشناسی عدم پویایی این گروههای علمی خواهد بود.
کاوشهای نجات بخشی
وی اظهارکرد:در سه سال گذشته اهم توجه جامعۀ باستانشناسی ایران بر تحولات صنفی بوده و بیانیههای چندی را در همین زمینه منتشر کرده است. یکی از موارد مهم و چالش برانگیز صنفی در این زمینه، کاوشهای نجات بخشی است.
این باستان شناس تأکید کرد: کاوشهای نجات بخشی اکنون یک دو دهه است که به یکی از پیچیدهترین موضوعات باستانشناسی ایران بدل شده است. این نوع خاص از فعالیتهای باستانشناسی در همه جای جهان مرسوم است اما در ایران به دلیل وجود برهمکنش همزمان چندین عامل از جمله تحمیلی بودن آن، وابستگی مالی و لجستیکی آن، محدودیت زمانی و عدم تخصص پذیری در آن، معضلاتی را پدید آورده است.
ارتباط میان تخصص سرپرست هیات و دورههای فرهنگی
از میان عوامل برشمرده شده در بالا، آنچه اهمیت بسیار زیادی دارد بحث عدم تخصص پذیری این نوع خاص از فعالیتهای باستانشناسی است. یعنی در انتخاب و چینش هیاتها غالبا ارتباط میان تخصص سرپرست هیات و دوره یا دورههای فرهنگی محوطه هدف چندان روشن نیست.
عدم تسویه دستمزدها
وی افزود: از سوی دیگر وابستگی مالی این گونه طرحها غالبا باعث نارضایتیهای شدیدی شده است. به عنوان نمونه در چند ماه گذشته شماری از اعضای جامعه باستانشناسی ایران شکواییههای خود را از عدم تسویه دستمزدهای خود به شیوههای مختلفی ابراز کردهاند که به عنوان مصداق میتوان کاوشهای سد سیمره اشاره کرد.
کد خبر: 74741
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdccsmqm.2bq008laa2.html