منشور تربيتي علي(ع) در سي و يكمين نامه نهج‌البلاغه

30 بهمن 1389 ساعت 10:39


چاپ نخست كتاب «انديشه سياسي ـ تربيتي علوي در نامه‌هاي نهج‌البلاغه (نامه 31)» (جلد سوم) نوشته آيت‌الله دكتر احمد بهشتي از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد. اين اثر، انديشه‌هاي سياسي ـ تربيتي علوي در نامه‌هاي نهج‌البلاغه را به تفصيل بررسي مي‌كند.
به گزارش هنرنیوز به نقل از ايبنا، نامه 31 نهج‌البلاغه، متن وصيت‌نامه‌اي است كه به قلم مبارك امام علي(ع) صادر شده و مخاطب آن، امام حسن مجتبي(ع) و به قولي محمدبن حنفيه است. اين وصيت‌نامه از مفصل‌ترين وصيت‌نامه‌هاي امام علي(ع) و از مشهورترين آن‌هاست و به حق بايد آن را منشور تربيتي ناميد، چرا كه جامع‌ترين و كامل‌ترين الگوها را ترسيم كرده و مربيان و متربيان جهان را از آدم تا خاتم و از خاتم تا انقراض بني‌آدم، به كار آيد.
در نهج‌البلاغه اميرالمومنين(ع) يك دوره كامل مباحث فلسفي و كلامي مطرح است. بحث‌هاي هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي نهج‌البلاغه بسيار فراگير و گسترده است. از همين‌رو، در عصر ما كتاب‌هاي فراواني در اين‌باره تاليف شده و دانشجويان الهيات، پايان‌نامه‌هاي متعددي نوشته‌اند. در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه نهج‌البلاغه، نه كتاب فلسفي و نه كتاب كلامي و نه كتاب مربوط به يكي از شاخه‌هاي علمي و نه در حوزه يكي از فلسفه‌هاي مضاف است و در عين اين كه همه آنها هست، هيچ يك از آنها نيست، بلكه بهتر است بگوييم: نهج‌البلاغه، نهج‌البلاغه است، چنان كه درباره معبود راستين گوينده و نويسنده نهج‌البلاغه مي‌گوييم: همه چيز هست و هيچ يك از چيزها نيست، بلكه او خداست و هيچ نامي جز نام خدايي برازنده او نيست.
آيت‌الله دكتر احمد بهشتي در پيش‌گفتار مجلد سوم مي‌نويسد: «خداي را سپاس‌گزارم كه توفيق را به عنوان بهترين رفيق، به نگارنده عطا كرد كه شرح نامه 31 نهج‌البلاغه را به ارادتمندان و شيفتگان و عاشقان مولاي پرهيزكاران به عنوان جلد سوم كتاب "انديشه سياسي ـ ‌تربيتي علوي" تقديم كنم. هرچند وعده‌اي كه در مقدمه جلد اول داده شده بود به دلايلي تحقق نيافت.
با انتشار اين جلد، و جلد پنجم كه به همت دوستان پرتلاش بوستان كتاب، مخصوصا مدير متعهد آن، جناب آقاي شمس ـ‌‌ادام‌الله توفيقاته‌‌ـ و يار پرتلاششان، جناب آقاي اشرفي ـ‌‌حفظه‌الله تعالي‌ـ در آستان انتشار است، مي‌رويم به سمت انتشار جلد ششم كه اگر اين جلد را "منشور تربيتي امام علي(ع)" ناميده‌ايم، بايد آن جلد را "منشور سياسي و كشورداري" آن حضرت بناميم؛ چرا كه اگر نامه 31 توصيه‌هايي است از يك پدر كارآزموده، كه بر قله والاي فرهيختگي نشسته، به فرزندي كه پيماينده راه همان قله والاست، نامه 53 توصيه‌هاي است از يك سياستمدار معصوم، و يك زمامدار بلندنظر، به يكي از همكاران شفيق، و همياران رفيق، به نام مالك اشتر كه بايد با آن منشور، رهسپار كشور باستاني مصر شود و شهد شيرين عدالت علوي را در كام مردم بريزد.
نگارنده در برابر انديشه‌هاي بلند علوي، همواره احساس عجز مي‌كند، و اگر نبود تاييدات مقام اعظم ولايت، و عنايات صاحب اورنگ امامت، همين اندازه هم -‌كه چون قطره‌اي است از درياي بيكران دانش باب مدينه علم پيامبر اعظم(ص)‌ـ‌ ممكن نبود.
پدران و مادران واقعي و مربياني كه به آينده نسل نوخاسته چشم دوخته‌اند، و فرزنداني كه مي‌خواهند تحقق بخش آرمان‌هاي اسلاف صالح خود باشند، از مطالعه متن و شرح نامه 31 بي‌نياز نيستند؛ چرا كه بارها در لابه‌لاي كتاب، تذكر داده‌ايم كه نامه 31 را بايد به عنوان وصيت يك پدر نوعي به يك فرزند نوعي مطالعه كنيم، نه به عنوان وصيت يك پدر شخصي به يك فرزند شخصي؛ چرا كه در صورت اول، فايده آن، نوعي و عمومي است و وصيتي است ماندگار براي همه قرون و اعصار و امصار، و همواره به زبان روز با همگان به ويژه دو نسلي كه يكي جايگزين ديگري مي‌شود، سخن مي‌گويد؛ حال آن‌كه در صورت دوم، بايد با نگاه تاريخي ـ‌‌و به عنوان چيزي كه نزديك چهارده قرن از كتابت آن مي‌گذارد، و ارتباطي با ديگران ندارد‌ـ به آن نگريست. قطعا مخاطب نامه، همه نونهالان امت، بلكه نوخاستگان بشريت است. تو گويي برنامه‌اي تربيتي است براي همه مربيان و متربيان در همه روزگاران.
متاسفانه با همه تلاش‌هايي كه فرهيختگان در راه معرفي نهج‌البلاغه انجام داده‌اند، اين كتاب هم‌چنان در جهان اسلام غريب است؛ همان طوري كه امام علي(ع) هم غريب است. هرگامي كه ناشران و مولفان در راه معرفي نهج‌البلاغه بردارند، خدمتي است به دانش و انجام وظيفه‌اي است در برابر دومين شخصيت برجسته و وارسته عالم است.»
نام زيباي نهج‌البلاغه، با نام گردآورنده آن ـ‌سيدرضي‌ـ با هم گره خورده است. گرچه عمرش طولاني نبود، اما بسيار پربركت بود. او كتاب‌هاي ديگري هم نوشت و در آنها مراتب فضل خود را نشان داد، به ويژه كتاب «المجازات‌النبويه» كه از مقام والاي وي در ادبيات حكايت مي‌كند و كتاب «حقايق‌التنزيل» كه برخي از اهل نظر، آن را بهترين تفسير تا زمان مولف شمرده و گفته‌اند از تفسير «تبيان» شيخ‌الطائفه بزرگ‌تر و نيكوتر و نافع‌تر و مفيدتر بوده است. محدث نوري در «مستدرك‌الوسائل» گزارش كرده است كه جلد پنجم آن را كه از اول سوره آل‌عمران تا ميانه‌هاي سوره نساء است، مشاهده كرده است. او در حقيقت، آيات مشكله را مطرح مي‌كند و ضمن دفع اشكال از آن آيه، آيات متعددي هم تفسير مي‌كند.
سيدرضي كه در سال 406 در سن 47 سالگي دار فاني را وداع گفت، با توجه به نبوغ ادبي و نيز احاطه‌اي كه به معارف اسلامي داشت از لابه‌لاي خطبه‌ها، نامه‌ها و كلمات كوتاه حكيمانه‌اي كه از امام علي(ع) به يادگار مانده بود، آن چه را جذاب‌تر و شيواتر و دل‌نشين‌تر و پربارتر يافت، گزينش كرد و كتاب هميشه ماندگار نهج‌البلاغه را فراهم آورد.
او خود در مقدمه نهج‌البلاغه توضيح مي‌دهد كه چگونه در عنفوان جواني و دوران نشاط زندگاني، انگيزه گردآوري ناب‌ترين سخنان علوي در نهادش زبانه مي‌زند و چگونه از بوته عدم به ديار هستي و از قوه به فعل مي‌رسد.
آري نهج‌البلاغه كتابي است كه دين و دنيا را به هم پيوسته و دنيا و آخرت را در هم ادغام كرده، تا اهالي اين كره خاكي بدانند كه نه دين‌داران حق دارند دنيا را يله و رها كنند و نه دنيامداران از دين خدا بي‌نيازند و نه شيفتگان زرق و برق اين عالم خاكي از سفر به آخرت معافند و نه كاروانيان آخرت مي‌توانند دنيا را نايدده بگيرند؛ بلكه دنيا خانه عبور و آخرت خانه قرار و استقرار است و انسان معتدل و كمال‌جو، چاره‌اي ندارد كه از دنيا براي آخرت توشه برگيرد و اين جا را جاي كشت و آن‌جا را جاي درو بشناسد و به اين نظام غير قابل تغيير الهي پاي‌بند باشد.
سيدرضي تمام سخنان امير كلام را بر سه محور يافت: خطبه‌ها، نامه‌ها و حكمت‌ها؛ از اين‌رو خطبه‌هاي اعجاب‌انگير امام را در بخش اول و نامه‌هاي دلاويز را در بخش دوم و سخنان كوتاه و حكمت‌آميز را در بخش سوم نهج‌البلاغه قرار داد. وي در همه مراحل موفق شد كه بهاي سخنان امام علي را در بازار فصاحت و در برابر ديدگان بهت‌زده صرافان بلاغت آشكار كند و محاسن و فضائل بي‌شمار و بي‌حد و حصر را كه در زواياي آن نهفته است به نمايش گذارد و بر همگان ثابت كند كه او در اين ميدان پهناور، يكه‌تاز و ممتاز است. او بر قله‌اي گام نهاده كه ديگران در نيمه راه آن به نفس‌زدن افتاده و از وصول به آن وامانده‌اند. ديگران هر چه باشند، قطره‌اند و او درياي خروشان و اقيانوس بي‌كران.
سيدرضي مدعي نيست كه در كتاب نهج‌البلاغه در همه اقطار كلام علوي سير و سفر كرده و هيچ چيزي را از دست نداده است؛ او بر اين باور است كه آن چه به دستش نيامده، ممكن است بيش از آن باشد كه به دستش رسيده و آنچه در كمند نگارش او نيفتاده، بيش از آن باشد كه در كتابش گرد آمده است.
او از كوشش و تلاش خود راضي و خشنود است. به خصوص كه خود را مديون الطاف الهي و راه‌گشايي‌هاي او مي‌داند. وي كتابش را نهج‌البلاغه ناميد؛ زيرا توجه داشت كه درهاي بلاغت را بر روي افراد مستعد مي‌گشايد و راه رسيدن به قله سخن را براي تكاپوگران هموار مي‌سازد.
او به خوبي آگاهي داشت كه نهج‌البلاغه هم عالمان را به كار آيد و هم متعلمان را. هم مطلوب زاهدان دنياگريز است و هم آنهايي كه دنيا را مزرعه آخرت و اين جهان را گذرگاه آن جهان مي‌شناسند. نهج‌البلاغه كتابي متنوع است؛ همان گونه كه قرآن هم متنوع است. در اين كتاب، مطالبي عالي و عميق درباره توحيد و عدل و تنزيه خداوند از شباهت به خلق آمده است كه فيلسوفان برجسته و متكلمان فرهيخته را به تعظيم وامي‌دارد. در اين مرحله و مقطع كلامي، نهج‌البلاغه عطش تشنگان را فرو مي‌نشاند و بيماران را درمان مي‌كند و شبهات را از دل‌ها مي‌زدايد.
چاپ نخست كتاب «انديشه سياسي ـ تربيتي علوي در نامه‌هاي نهج‌البلاغه (نامه 31)» (جلد سوم) در شمارگان 2000 نسخه، 644 صفحه و بهاي 95000 ريال راهي بازار نشر شد.


کد خبر: 23981

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdccsoqi.2bq148laa2.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com