نگاهی به فیلم «همه چیز از دست رفته»؛
پیرمرد و دریا
19 اسفند 1392 ساعت 12:47
اگر در این موقعیت باشید و تمام جهان علیه شما باشد چیزی که می توانید با آن خود را بشناسید تلاشتان برای نگه داشتن سر خود بالای آب است.
مردی که تنها در حال سفر در اقیانوس هند است از خواب بیدار می شود و قایق بادبانی خود را بر اثر برخورد یک کانتینر پر از کفش، که احتمالا از کشتی ای باری سقوط کرده، سوراخ شده می بیند. تجهیزات مخابراتی او از کار می افتد و ملوان پیر ناخواسته در مسیر طوفان قرار می گیرد، پیرمرد تلاش فزاینده ای را برای زنده ماندن آغاز می کند.
«جی .سی چندور» ایده ساخت این فیلم را قبل از «مارجین کال/دستور نهایی» که یک نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد در سر می پروراند. اتکا به غریزه و قدرت و عزم درونی در هر دو فیلم عمومیت دارد ولی هرچقدر دستور نهایی متکی بر کلمات و روابط است همه چیز از دست رفته متکی بر عناصر طبیعت در حال حرکت است. دستور نهایی چندین شخصیت دارد اما چندور در همه چیز از دست رفته با قرار دادن یک شخصیت در فیلمنامه تقریبا ۳۰ صفحه ای اش و چند خط مونولوگ مسیر دیگری را پیموده است.
«کاپیتان فیلیپس»، «جاذبه» و همه چیز از دست رفته از فیلمهای مهم سالی که گذشت هستند، جدال با شرایط و محیط تم آنها را تشکیل می دهد و این تم اینجا به شکل انسان در برابر طبیعت نمود پیدا می کند. این فیلم را به شکلی می توان با جاذبه اثر «آلفونسو کوران» مقایسه کرد جاذبه یک اتفاق را چندین بار تکرار می کند و هربار احساس ترس و تاسف شدیدی را در ما بر می انگیزد ولی این فیلم بر خلاف جاذبه کم کم به تماشاگر احساس تکراری بودن و کسل کنندگی می دهد. از طرفی ردفورد بر خلاف «ساندرا بولاک» در جاذبه به عجز ولابه دست نمی زند. غیر از یک نامه خداحافظی که آن را در یک بطری می کند و کلمات نامفهوم و مقطعی که به هنگام دیدن کشتی ها بیان می کند چیز زیادی از او نمی شنویم.
این اثر ناخودآگاه «زندگی پای» را هم به ذهن متبادر می سازد. برخلاف زندگی پای که در آن ببر و دیگر عناصر حواس پرتی های تئاتری فراهم ایجاد می کردند همه چیز از دست رفته روی تجربه نزدیک مردی سرگردان در دریا تمرکز کرده، در مبارزه ای برای زنده ماندن و پر از جزئیات، جزئیاتی که برای خیلی ها بی معنی اند. مثلا اینکه چرا ملوان نزدیک طوفان صورت خود را اصلاح می کند و جالب تر اینکه چرا صورت او در طول ۸ روز آینده همچنان اصلاح شده به نظر می رسد؟
بی شک ردفورد شاهکار بازیگری خود را در این فیلم روکرده است. او احساسات و افکار بی شمار خود را با کمترین کلمات و با عملکرد فیزیکی خود در مرتبه ای بالاتر منتقل کند. او با چشمانش افکار خود، ناراحتی، ناامیدی، ناتوانی و تنهایی را بیان می کند. گفته شده ردفورد تمام فیلم را خودش بازی کرده و در هیچ یک از سکانسهای فیلم بدل یا جایگزینی نداشته و واقعا در سن ۷۷ سالگی به خوبی از عهده این امر برآمده است و به نظر می رسد فیلم بیشتر ادای دینی به این بازیگر بزرگ باشد.
«فرانک جی.دی مارکو» تصویربردار فیلم به طرز ماهرانه ای اطراف ردفورد مانور می دهد و فیلمبرداری روی دستش هرگز از کنترل خارج نمی شود. «پیتر زوکارینی» تصویربردار زیر آب هم که در تولید زندگی پای نقش داشته در این فیلم هم هنر نمایی می کند. تدوین «پیت بی آدریو» هم در حفظ ریتم ۱۰۵ دقیقه ای فیلم بسیار موثر است. اگر چه تصویربرداری با استفاده از چند مخزن بزرگ آب اجرا شده اما بخشهایی از فیلم در آبهای آزاد و به شکل عمده در اقیانوس آرام و کارائیب تصویربرداری شده و با تکنولوژی بصری F/X بین دریا و آسمان یکپارچه سازی صورت گرفته است.
هرکسی مدت زمانی را در دریایی باز و روی یک قایق کوچک صرف کرده باشد دقت و شدت عمل فیلم را ستایش خواهد کرد. اگر در این موقعیت باشید و تمام جهان علیه شما باشد چیزی که می توانید با آن خود را بشناسید تلاشتان برای نگه داشتن سر خود بالای آب است. این را هم اضافه کنم که سکانس پایانی برای تماشاگر ایرانی به شدت یادآور سکانسی مشابه در کویر «خیلی دور، خیلی نزدیک» اثر «رضا میرکریمی» است. فیلمها دارند شبیه هم می شوند ولی خیلی دوست درام بدانم چندور کار میرکریمی را دیده یا نه.
ی/پ
کد خبر: 69990
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdccxoqe.2bqoo8laa2.html