دوسالانه کاریکاتور تهران که مدتها بود با بهانههای رنگین به تاخیر میافتاد؛ چند روز قبل گشایش یافت و آثار هنرمندان 89 کشور دنیا پس از نزدیک به دوسال انتظار به روی دیوار رفت.
دو سالانهای که انتظار میرفت برای برگزاری به موقع آن با وجود موانع و مشکلات تراشیده شده دولتی تلاش بیشتری شود! اما به هر حال این دوسالانه با وجود تمام مشکلات، ویژگیهای منحصر به فردی داشت که نمیتوان از آنها چشم پوشید.
نخستین ویژگی ممتاز دوسالانه کاریکاتور، انتخاب یکی از جذابترین و پر حاشیهترین موضوعات زندگی توده مردم، به عنوان موضوع منتخب کارتون موضوعی بود. این موضوع از آنجا جالب توجه و ارزنده به نظر میرسد که باورهای خرافی توده مردم از زبان نیشدار کاریکاتور دستمایه خلق مجموعه ارزشمندی از کارتونهای موضوعی شد و جالبتر آنکه این موضوع به تحقیق و پژوهشی مدون و مستند از باورهای خرافی و عامیانه در مواجهه با عناصر مشترک میان فرهنگهای مختلف بدل شد.
باورهایی چون نحسی عدد سیزده؛ رفع چشم زخم توسط مهرههای آبی رنگ، کف بینی و اعتقاد به فال، بد یمنی گربه و خوش شانسی از یافتن شبدر چهارپر و نعل اسب، از اشتراکات فکری میان مردم جوامع گوناگون است و ازین رو دوسالانه کاریکاتور شباهتهای خرافی مردم نقاط مختلف دنیا را به خوبی نشان داد. از سوی دیگر، میتوان به این حقیقت اشاره کرد که در تمام این کاریکاتورها با خرافه به عنوان موضوعی مذموم برخورد شده و ازین رو کاریکاتور بنا به وظیفه خود، چون رسانهای هشدار دهنده عمل میکند.
خصوصیت بارز دیگر که در آثار دوسالانه دهم کاریکاتور که میتوان آن را به وضوح در آثار دید، توجه به بیان مشابه این موضوعات است. در واقع بارها با سوژه هایی مشابه که اثر بدشانسی را در شکست در جنگ یا نابودی کشتی تایتانیک نشان می دهد؛ مواجه میشویم. این شباهت در بیان بد شانسیهای بزرگ آن هم در میان هنرمندانی که به ظاهر تفاوت بارزی با یکدیگر دارند؛ چنان جلب توجه میکند که گویی آنها برای خلق آثارشان در یک جا گرد آمدهاند.
یکی از یرجسته ترین این خرافهها کف بینی است. این اعتقاد بارها در کار هنرمندان کارتونیست مورد اشاره قرار گرفته است. یکی از این آثار تابلوییست که توسط اشمارین استانسیلاف تصویر شده و نگرانی زنی را از طالعبینی نشان می دهد. گویی اتفاقات بیان شده از سوی زن فالگیر در همین لحظه در حال وقوع است. اثر دیگری با همین موضوع سربازی را نشان میدهد که مقابل یک فالگیر نشسته و به جای دستش که در جنگ قطع شده؛ پایش را مقابل فالگیر گذاشته. این تجسم هوشمندانه از تاکید بر اعتقاد توده مردم به فالبینی در اثر دیگری از سید حسن عالی نژاد، فردی را نشان میدهد که قهوه اش از میان فنجان چون مشتی بیرون آمده و گردنش را گرفته است.
اما در بخش آزاد نیز آثاری دیده می شود که به واقع نمایانگر نگاه تیزبین کارتونیست در درک واقعیات جامعه است. هنرمند در یکی از تابلوها به نمایش مرد ثروتمندی مبادرت کرده که آپارتمانی بلند ساخته و پنجرههای شهر را یکی یکی ازخانهها جدا میکند و روی ساختمان خود می گذارد. در اثر دیگر دستی یک چنگال را مقابل تنها روزنه دیوار گذاشته و پشت این چنگال مردی دست خود را به سوی تکه نانی که در پشت چنگال افتاده دراز کرده. این نمایش تا بدان حد تلخ است که هر بیننده را مقابل خود به ایستادن وادار میکند. اتفاقی که در جهان معاصر ما بارها شاهد آن بودهایم، حال با چنین صراحتی بیان می شود.
اثر دیگر زنی را نشان می دهد که از قبر بیرون آمده و کراوات فرزندش را گره میزند. این تجسم که نمایش ظریف دلسوزی های مادرانه است، شاید نمادی از این حقیقت باشد که مادر حتی پس از مرگ نیز فرزندش را از یاد نمیبرد. به هر روی یک نکته غیر قابل انکار در کاریکاتور وجود دارد و آن این است که کاریکاتوریست بیان کننده دردهای یک جامعه است. دردهایی که گاه هرگز کسی مبادرت به درمان آنها نمیکند.
یادداشت: مینا عبدی