هنر نیوز - عباس غفاری: تماشاگر ضلع چهارم«لارنس راهب مردی که حرف نمی زند» است

گزارش هنرنیوز از جلسه نقد وبررسی نمایش«لارنس راهب مردی که حرف نمی زند»؛

عباس غفاری: تماشاگر ضلع چهارم«لارنس راهب مردی که حرف نمی زند» است

عباس غفاری کارگردان «لارنس راهب مردی که حرف نمی زند» گفت: نمایش یک رابطه سه نفره از نمایشنامه نویس، بازیگر و کارگردان است که در حین اجرا تماشاگر هم به عنوان ضلع چهارم به این نمایش می پیوندد.
جلسه نقد وبررسی نمایش«لارنس راهب مردی که حرف نمی زند» روز گذشته 2 خرداد ماه در سالن کنفرانس مجموعه تئاتر شهر با حضور عباس غفاری کارگردان، محمد چرمشیر نویسنده و افشین هاشمی بازیگر نمایش برگزار شد.
در ابتدای این جلسه محمد غفاری کارگردان نمایش گفت: سال گذشته از طرف گروه لیو برای شرکت در جشنواره مونوگ دعوت شدم که قراربراین شد تا چرمشیر متنی عاشقانه براساس داستان رومئو و ژولیت و یا مرغ دریایی برای اجرا در این جشنواره بنویسد. زمانی که متن برای جشنواره حاضر شد و آن را خواندم غافلگیر شدم چون نمایشنامه نه براساس دو نمایشنامه مذکور بود و نه براساس طرح خودم وتنها تولیدی بود از چرمشیر.
وی تاکید کرد: این نمایشنامه یکی از سخت ترین نمایشنامه های چرمشیر است اما محمد دست مرا در شیوه اجرا باز گذاشت. اجرا نمایش «لارنس راهب مردی که حرف نمی زند» یک رابطه سه نفره ودر اصل مثلثی است از نمایشنامه نویس، بازیگر وکارگردان و در ادامه ضلع چهارمی به نمایش اضافه می شود و آن مخاطب است و کار تبدیل به یک مربع می شودیعنی یک رابطه 4 نفره.
وی افزود: اگر لحظه ای یکی از این 4 ضلع از بین بروند نمایش شکست می خورد و در واقع این 4 ضلع هستند که نمایش را می سازند اما در حقیقت ما نگران شکست نیستیم نگرانی ما از این است که مبادا این شکست باعث توقف این نوع تجربه اجرایی شود و اساسا هدفمان از این نوع اجرا شریک کردن تماشاگر در این تجربه است.
غفاری اشاره کرد: افشین هاشمی در این کار بسیار وظیفه سختی را به عهده دارد چرا که هم باید حواسش به متن باشد وهم سوالات تماشاگران را پاسخ دهد واینکه بلافاصله به متن برگردد و ادامه متن را اجرا کند که این نشانه تمرکز بالای افشین هاشمی است.
این کارگردان ادامه داد: این نمایشنامه یکی از سخت ترین آثار چرمشیر است که براساس مهندسی متن پیش می رود و تماشاگر را باخود همراه می سازد.
در ادامه محمد چرمشیر نویسنده اثر گفت: من نویسنده هستم وتلاشم این است تا ذهنیاتم را در قالب یک متن پیاده کنم و در این جلسه می توانم در مورد روند نوشتن این نمایشنامه صحبت کنم اما ترجیح می دهم که همه ماجرا را توضیح ندهم.
وی خاطر نشان کرد: ما علاقه داریم تجربه های جدیدی را در تئاتر انجام دهیم، تجربه ای که من دوست دارم این است که از شکل نظری آنچه در تئاتر می خوانیم دور شویم و بگذاریم شکل عملی خیلی چیزها به وجود آید. متاسفانه اکثر ما جماعت گفتگوگری هستیم.
چرمشیر تاکیدکرد: نمایش «لارنس راهب مردی که حرف نمی زند» تجربه ای بود که بازیگر قصه را به گونه ای برای تماشاگر تعریف می کند تا تماشاگر را وارد کار کند و باید او را به سمتی ببرد که سوالاتی در ذهن مخاطب به وجود آید که اتفاقا جواب سوالات در متن وجود دارد و بازیگر براساس متن جواب سوال ایجاد شده در ذهن مخاطب را می دهد و اساسا نویسنده به یش خواست خودش متن را این چنین نوشته تا تماشاگر درگیر نمایش شود.
این نویسنده افزود: قبل از اینکه متن «لارنس راهب مردی که حرف نمی زند» نوشته شود سوالهای فرضی تماشاگران نوشته شده و متن براساس سوال های فرضی نوشته شده شکل گرفته است.در اصل ما کارمان ایجاد تجربه و پیدا کردن راه های تجربه است وتنها زمانی که بخواهیم تجربه کنیم تئاتر ما پیشرفت خواهد کرد در غیر این صورت تئاتر ما چیزی است که الان شاهدش هستیم.
نویسنده نمایشنامه کبوتر ناگهانی در ادامه گفت: متاسفانه تماشاگر تئاتر اخلاق تئاتر دیدن را فراموش کرده است. زمانی تماشاگر به تماشای تئاتر می رفت تا چیزهایی را کشف کند و در مورد نمایش فکر می کرد اما امروز مخاطب درک فهمیدن و لذت بردن را از خود گرفته است و این وظیفه ما است که در کنار تمام کارهایی که برای پیشرفت تئاتر انجام می دهیم باید تماشاگر را نیز برای دیدن تئاتر تربیت کنیم.
وی در پایان صحبت هایش خاطرنشان کرد: چندان موافق این نوع جلسات گفتمانی نیستم و از آن دوری می کنم چرا که ما افرادی هستیم با سلایق و دانش های متعدد و زمانی که دانش افراد در این جلسات تمام می شود وارد سلایق می شوند که مایل نیستم کار به حیطه سلیقه کشیده شود.
افشین هاشمی در پایان این جلسه افزود: در سالهایی که شاید تازه وارد تئاتر و کار در این حوزه شده بودم متن ها را براساس شرایطی و زیر نظر کارگردان تغییر می دادم اما الان به این نتیجه رسیده ام که نویسنده برای خلق این اثر بسیار زحمت کشیده وحتما دلایلی برای نوشته اش دارد به همین خاطر به نوشته اش اعتماد می کنم مگر برحسب ضرورت قسمت هایی از متن تغییر می کند اما در این کار مشارکت تماشاگر باعث می شود که قسمت هایی از کار با تغییرات اندکی اجرا شود در غیر این صورت تمام متن را بدن تغییر حفظ می کنم.