نگاهی بر ادبیات سفرنامهای اروپاییان؛
تنوری که تاریخ ایران در آن پخته شد
7 بهمن 1392 ساعت 12:08
ادبیات سفرنامهای، رخ نمود وضعیت اجتماعی و اندیشه ایرانیان از سده های میانه تا دوره معاصر است. در پژوهش های متعددی که بر روی سفرنامه های این دوره صورت گرفته است به فضای فکری نویسندگان این سفرنامه ها پرداخته شده است اما در باب ادبیات آنها کمتر نگارشی به عمل آمده است.
در این پژوهش، ادبیات سفرنامه ای، به ویژه انگیزه سیاحان ایتالیایی، از جمله پیترو دلاواله بررسی شده است. همچنین بررسی عوامل رونق سیاحت در نیمه دوم سده پانزدهم و اوایل سده شانزدهم میلادی كه موجب شكلگیری آثار سفرنامهای شد، از دیگر مباحث این نوشته است. اكتشافات جغرافیایی، با دو زایش مهم سیاسی در قالب پیدایش استعمار، و اقتصادی در قالب شكلگیری سرمایهداری در جهان، مؤلفه های مهم در حركت غرب به سوی شرق بوده است. در این شرایط، اهمیت سوقالجیشی ایران و خلیج فارس و علاقهمندی ایرانیان به اخذ دانش نظامی غرب، و نیز عوامل سیاسی ـ مذهبی دیگری، موجب توجه به ایران در بامداد پیدایش دولت صفوی گردید.
مقدمه
با تشكیل دولت صفوی و برقراری نظام متمركز در جغرافیای سیاسی سنتی ایران بعد از نه قرن و اندی از فروپاشی سیاسی، و ظهور ایران صفوی به عنوان قدرتی جدید در دنیای اسلامی، و به دنبال آن، صف آرایی سیاسی و عقیدتی در جهان اسلام، به ویژه میان ایران و عثمانی، ایران مورد توجه اروپاییانی قرار گرفت كه اندكی پیش از صفویه، در سال ۱۴۹۸م با دور زدن دماغه امیدنیك و گشایش راه جدید دریایی به شرق رسیده و در پی منافع سیاسی و تجاری خود بودند. در واقع، عصر گشایش راه اقیانوس اطلس و حركت غرب جدید به سوی شرق با اهدافی نوین بود. راه ادویه و كالاهای شرق به عنوان الهام بخش توسعه طلبی تجاری و یافتن سرزمینهایی در ماوراء بحار برای زیاده طلبی سیاسی، از عوامل این حركت نوین بود. از این رو، سیاحت و جهانگردی، به ویژه در شرق دور به عنوان موضوعی پرجاذبه در غرب مورد توجه قرار گرفت. البته این حركت تحت حمایت سیاسی ـ اقتصادی دولتهای جدید اروپایی بود. به همین دلیل، سیاحان گوناگون از طبقات مختلفی راهی شرق و ایران شدند و عصر صفوی شاهد توسعه ورود خارجیانی بود كه از خود یادداشتها و گزارشهایی برجای گذاشتهاند كه از آن میتوان تحت عنوان «ادبیات سفرنامهای» یاد كرد.
ادبیات سفرنامه ای
دوران صفویه، به همان اندازه كه دارای تحولات و اتفاقات سیاسی گوناگون بود، دارای مآخذ و اسناد تاریخی متنوعی نیز هست. در طبقهبندی منابع عصر صفوی، طبعاً متون اصلی تاریخی اهمیت فراوانی دارند. نویسندگان منابع اصلی صفوی، غالباً محرّرین و مورخان دربار صفوی بودند. طبیعی است موقعیت و مناصب دیوانی و سیاسی آنان، دسترسی شان را به اسناد و بایگانی های دولتی و آگاهی از ظرایف، تسهیل می كرد. هرچند نگرانی برای حفظ موقعیت، در نگارش احتیاطآمیز وقایع مؤثر بوده است، لكن ارزش و اعتبار تاریخی آن برای بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در این دوران غیر قابل انكار خواهد بود. علاوه بر این منابع بومی، منابع خارجی دیگری نیز وجود دارد؛ یعنی آثار سیاحان اروپایی و ماجراجویانی كه شرح كارهای خود را به رشته تحریر درآوردهاند. شكی نیست كه این «ادبیات سفرنامه ای» اهمیت زیادی دارد، هرچند در خصوص اهمیت آن نباید اغراق كرد. به هر حال، این منابع در كنار آثار نویسندگان ایرانی عهد صفویه، تصویری نسبتاً روشن از اوضاع اقتصادی ـ سیاسی و اجتماعی آن زمان ارائه میدهند.
با شكلگیری تحولاتی در مناسبات جهانی و روابط منطقه ای و حتی داخلی ایران، روابط ایران و اروپا دوران نوینی را شكل داد. از این رو، سیاحان متعددی از كشورهای مختلف اروپایی با اهداف متفاوت به ایران سفر كرده و هر كدام گزارشها، یادداشت ها و سفرنامه هایی از خود بهجا گذاشتند. این سیاحان از طبقات مختلفی بودند: ۱ . تجار و بازرگانان؛ ۲ . جهانگردان (دریانورد، ماجراجویان و...)؛ ۳ . سفیران و هیئت های رسمی سیاسی؛ ۴ . مبلغان مذهبی؛ ۵ . هنرمندان و دانشمندان سیاح.
این سیاحان كه با اهداف و علایق گوناگون سیاسی، تجاری، علمی و مذهبی به ایران سفر میكردند تابعیت ممالك مختلف را داشتند، از این رو سفرنامه های آنان به زبانهای پرتغالی، اسپانیولی، هلندی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، روسی و ایتالیایی نوشته شده است كه برخی از معروفترین این سفرنامهها به فارسی نیز ترجمه شده است.
۱ ـ ۱. علل نگارش
عوامل گوناگونی در رونق سیاحت در نیمه دوم قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی و در پی آن، پیدایش ادبیات سفرنامهای، مؤثر بودند. تحولات در نظام بینالملل و روابط جهانی، ویژگیهای ژئوپلتیك ایران و پیدایش اندیشه اصلاح (به ویژه در حوزه نظامی) در رویكرد به ایران در آغاز قرون جدید عوامل برتر بودند. لذا در این بخش به مهمترین عوامل سیاحت و سیاحتنویسی میپردازیم:
۱ ـ ۱ ـ ۱ . اكتشافات جغرافیایی و حركت غرب به سوی شرق:
تا نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی اقیانوس اطلس سدی در مقابل اكتشاف كنندگان بود. اما در این زمان، معبری برای سفرهای جدید شد. در قرن پانزدهم با ساخت كشتیهای پیشرفته و قطبنما امكان دریانوردی فراهم شد. پرتغالی ها اولین ملتی بودند كه از این تحولات جدید استفاده كردند. از این رو، اكتشاف كنندگان پرتغالی با عبور از دماغه امیدنیك به اقیانوس هند و خلیج فارس رسیدند. مهمترین هدف آنان تسلط بر تجارت شرق و مسیرهای بازرگانی (راه ادویه) و بهدست آوردن محصولات شرق و برقراری روابط تجاری مستقیم (قبلاً از طریق دولت شهرهای ایتالیا كالاهای شرق را به دست میآوردند) با آن بود. این گونه بود كه سواحل اقیانوس اطلس اهمیت فراوانی یافت و مركز ورود كالاهای شرق، بهویژه ادویه از هند شرقی شد. در واقع با گشایش راه اقیانوس اطلس، عصر اكتشافات جغرافیایی آغاز شد و توسعه روابط غرب و شرق و افزایش آمد و شد در این دوران، موجب مسافرتهای گوناگون به شرق و ایران شد.
بخشهای گوناگونی در اروپا از اكتشافات حمایت كردند و تشویق كننده حركت بودند، لذا اكتشاف كنندگان و سیاحان از طبقات گوناگونی بودند: بازرگانان برای دستیابی به شهرها و بازارهای جدید پیشقدم شدند؛ كلیسای پروتستان و حتی كاتولیك حمایت كردند و درصدد فرستادن مبلّغ به سرزمین های دستنخورده غرب و شرق بودند؛ جاه طلبی های دولتهای جدید اروپا (تلاش برای بهدست آوردن مستعمره)؛ تشویق طبقه متوسط برای رسیدن به ثروت و مكنت طبقه اشراف؛ كنجكاوی اروپاییان درباره خاورزمین، بهویژه مطالب تحریك آمیز ماركوپولو درباره خاور دور، و علاقه به كسب اطلاعات درباره مناطق و اقوام گوناگون بعد از رنسانس. از این رو، از همه این طبقات گوناگون در میان سیاحان عصر صفوی میبینیم.
بنابراین، تحولات در نظام بینالملل و روابط جهانی كه در پی گشایش اقیانوس اطلس و عصر اكتشاف شكل گرفت، در رونق جهانگردی و سیاحت، عاملی مهم بود و ایران نیز از این تحولات تأثیرات پایداری پذیرفت.
۱ ـ ۱ ـ ۲ . پیدایش استعمار و ضرورت آگاهی از شرق:
تشكیل امپراتوری های مستعمراتی در جهان۲و به اسارت كشیدن مردم آسیا و افریقا و امریكا از انگیزههای مهم سیاسی اكتشافات جغرافیایی بود. بنابراین با پیدایش استعمار و مستعمرات، ضرورت آگاهی از شرق شكل گرفت. در واقع، سفرنامه ها و سیاحان مأخذ اطلاعات اروپا از ایران شد، حتی به گونهای كه برخی از این سیاحتنامه ها، نهتنها گزارشی از جامعه ایران در این دوران ارائه دادند، بلكه به تحقیق در تاریخ و تمدن ایران از دورانهای اساطیری به بعد پرداختند و كوشیدند نظری های فراگیر در مورد خصوصیات ایران و ایرانیان ارائه دهند.
از بعد تئوریك، اكتشافات جغرافیایی مبانی نظری ایجاد استعمار و مستعمرات در جهان را در اختیار داشت. با سپری شدن قرون وسطی و ظهور ماكیاول، دورهای جدید در اندیشه سیاسی غربی آغاز شد. او نظریه «دولت ملی»۳ و ارتش ملی رامطرح كرد و موجب غروب نظریه «جامعه جهانی» و كامنولث مسیحی قرون وسطا شد. ماكیاول در كتاب پرنس ضمن آموزش شیوه حكومت كردن به شاهزاده مورد نظر خود، از چگونگی تشكیل شاهزادهنشینهای جدید سخن میگوید، و در واقع از انواع سرزمینهای جدید كه به حكومت شاهزاده در ایتالیا میپیوندد، و شیوه برخورد با فرهنگ و زبان و حكومت های آنان بحث می كند. به طور كلی او معتقد است كه استعمار سرزمینهای دیگر توسط شهریار و انتقال ثروتها و منابع آنان به كشور خود، چون این عمل برای مردم وی و به نفع آنان است، مشروع است.
۱ ـ ۱ ـ ۳ . پیدایش رقابت میان دولتهای اروپایی: در پی شكلگیری مرزهای سیاسی جدید در اروپا، بهویژه بعد از كنگره وستفالی، دولت های جدید اروپایی در جستوجوی منافع و امتیازات، به رقابت های سیاسی ـ اقتصادی پرداختند. هرچند این رقابت در دوره آغازین عمدتاً در اروپا بود، اما اندكی بعد شرق و دیگر بخشهای جهان عرصه این رقابتها گردید. بنابراین، اعزام هیئت سیاسی و سفیران و حتی فرستادن هیئتهای نظامی و بهره گیری از سلاح جدید آتشین مورد توجه قرار گرفت.
این رقابتها در ایران ابتدا در خلیجفارس میان پرتغالیها و انگلیسیها صورت گرفت و اندكی بعد كمپانیهای هند شرقی هلند و فرانسه نیز رقابتهای سختی را در خلیجفارس و ایران با رقبای اروپایی داشتند. اینان یادداشتها و گزارشهایی از ایران برجای گذاشتهاند كه بخشی از سفرنامههای دوره صفوی را تشكیل می دهد.
۱ ـ ۱ ـ ۴ . پیدایش سرمایه داری در قرن شانزدهم و تهاجم سرمایه و سرمایه داران و بورژوازی غرب:
با گشایش راه های جدید دریایی، اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی اروپا دگرگون شد. این دگرگونی ها و كشف راههای جدید دریایی از عوامل مهم انقلاب بازرگانی۶ در اروپا بود كه به پیدایش سرمایهداری تجاری انجامید و این سرمایهداری تجاری از اوایل قرن نوزدهم به بعد به سرمایهداری صنعتی تبدیل شد.
پس از گشوده شدن شرق، اولین گروهی كه در سواحل دریاهای شرق مستقر شدند، بازرگانانی بودند كه نیتجه تجارت جهانی بعد از گشایش اقیانوس اطلس به شمار میآمدند، و اندكی بعد سرمایه داری یا كاپیتالیزم در میان این گروه متولد شد. مرحله دوم، تهاجم سرمایه و سرمایه داری، در دوران شكلگیری تفكر انباشت ثروت و سرمایه های انبوه، در قرن هفدهم و هجدهم میلادی در قالب كمپانی های هند شرقی است كه در واقع، دوره اوج كاپیتالیزم تجاری در اروپاست. مرحله سوم، دوران جایگزینی دولتها بهجای كمپانیها در قرن نوزدهم میلادی است.
یادداشتهای این سوداگران و دفاتر و كارگزاران كمپانیهای هند شرقی، بخش مهمی از ادبیات سفرنامه ای این دوران را تشكیل می دهد.
۱ ـ ۱ ـ ۵ . اهمیت سوق الجیشی ایران و خلیج فارس:
قرار گرفتن ایران در مسیر راهها و كانون های مهم موجب توجه به ایران و آمد و شد گسترده به ایران گردید. راه ادویه، كه شاهراه اقتصادی جهان به شمار می آمد، از جغرافیای سیاسی ایران میگذشت و ایرانیها در تنگه هرمز، نقش ترانزیت كالا بین شرق دور و اروپا را برعهده داشتند. خلیج فارس و هرمز، نه تنها از جهت اقتصادی، یعنی واقع شدن در مسیر راه ادویه اهمیت داشتند، بلكه به سبب نزدیكی و دسترسی به دریای مدیترانه، اقیانوس هند، دریای سرخ، تنگه های عدن، بسفور، داردانل مورد توجه قرار گرفتند. از این رو اولین دولت استعمارگر اروپایی، یعنی پرتغالی ها، هرمز را تصرف كردند و حاكمیت دولت پرتغال بر هرمز برقرار شد. اهمیت سیاسی خلیج فارس و هرمز موجب ظهور تئوریهای سیاسی میان استعمارگران پرتغالی گردید.
آلفونسودالبوكرك، در اوایل قرن شانزدهم میلادی، یعنی در دورانی كه هنوز امپریالیسم متولد نشده بود، تئوری امپریالیستی ارائه داد كه تقریباً تا قرن بیستم میلادی به آن توجه میشد. او مدعی شد كه هر كشوری بر سه نقطه تسلط داشته باشد، یعنی عدن در دریای سرخ، هرمز در خلیجفارس، و مالاكا در اقیانوس هند، نهتنها اقتصاد جهان، بلكه سیاست جهان را در اختیار خواهد داشت. لذا اهمیت سوقالجیشی و ارتباطی ایران موجب آمد و شد سیاحان به ایران گردید به طوری كه سیاحانی كه به انگیزه سیاحت در سرزمینهای دیگر به حركت درآمدند از ایران نیز دیدن كردند. بهطور مثال، آرام اولئاریوس از روسیه به ایران سفر كرد و حتی دلاواله كه علاقه به مشرقزمین او را به سیاحت كشانید، به دلیل جایگاه مهم ایران در شرق، مدتی در ایران به سر برد و از هند و تركیه نیز دیدن كرد.
۱ ـ ۱ ـ ۶ . علاقه ایرانیان به استفاده از دانش نظامی غرب و جلب توجه به اروپا بعد از چالدران: بعد از شكست چالدران و آشكار شدن ضعف نظامی ایران، رویكرد به دانش نظامی غرب شكل گرفت و از هیئتهای اروپایی در ایران، بهویژه دوره شاهعباس اول، استقبال شگفتانگیزی صورت گرفت.
از سوی دیگر، نخستین گروه تماس ایران و غرب در این دوران، نمایندگانی بودند كه از سوی دربار ایران برای آشنایی با غرب و جلب همكاریهای فنی و جنگی به اروپا فرستاده شدند. بهطور مثال، محمدرضا بیك بهعنوان نماینده دربار ایران به فرانسه رفت تا همكاریهای نظامی فرانسویان را جلب كند. هرچند او سفرنامهای ندارد، اما فردی بهنام هربرت او را تصویر میكشد.۸
بنابراین، برخی از این سیاحان كه اثری از خود برجای نگذاشتهاند به دنبال اندیشه اصلاح نظامی ایران، از سوی دربار مورد توجه قرار گرفتند كه نمونه آن برادران شرلی هستند كه در زمینه آشنایی ایرانیان با سلاحهای آتشین اقداماتی انجام دادند.
۱ ـ ۱ ـ ۷ . انگیزه شهرتطلبی: برخی از سیاحان به دنبال شهرتطلبی به نگارش سفرنامههای خود پرداختند و سیاحت را برگزیدند. در اروپا، علاقه به دانستن مسائل آسیا بهشدت وجود داشت و این امر از دلایل سیاسی و تجاری نشئت میگرفت.
۱ ـ ۱ ـ ۸ . مسئله عثمانی: تضادهای مشترك ایرانیان و اروپاییان با دولت عثمانی از عوامل مهم فرستادن نمایندگان و آمد و شدهای سیاسی و نظامی در دوره صفویه بود. این امر از جمله عوامل مهم رویكرد ایرانیان به غرب، و در واقع برای یافتن متحدی نیرومند در برابر تهاجمات عثمانی به شمار میآمد.
این بینش در میان اروپاییان نیز در توجه به ایران بهخوبی دیده میشود، بهطوری كه پیترو دلاواله هدف از مسافرت به ایران را ستیز با عثمانی بیان میكند. بنابراین، مسئله عثمانی از جمله عوامل فرستادن نمایندگانی است كه برخی از آنان شرح سفر خود را در قالب سیاحتنامهها در اختیار ما قرار میدهند.
۱ ـ ۱ ـ ۹ . هیئتهای مذهبی: گروههایی كه بعد از تحولات جدید در اروپای قرن شانزدهم میلادی به انگیزههای مذهبی به ایران آمدند از فرقههای گوناگون مسیحی بودند. این مبلغان در دوره صفویه با فرمانی از شاه صفوی، اجازه تبلیغ و فعالیت مذهبی را در ایران یافتند و سپس در عصر افشاریه و زندیه نیز همچنان به فعالیتهای خود ادامه دادند. علاوه بر فعالیتهای مذهبی، گروههایی از آنان با اهداف سیاسی دولتهای اروپایی به ایران آمدند و به توسعه نفوذ سیاسی دولتهای خود كمك كردند.۹ بهطور مثال، آنتونیو گووها، كشیش اگوستینی، در رأس هیئتی سیاسی به ایران آمد و گذشته از تبلیغ مسیحیت، دو منظور دیگر نیز داشت: یكی آنكه بنیان منافع پرتغال را كه به علت تصرف بحرین به دست ایرانیان كاهش پیدا كرده بود، استحكام بخشد و دیگر آنكه شاهعباس را از عقد قرارداد بازرگانی با انگلستان بازدارد. نمونه دیگر، پررافائل دومان،۱۰ كشیش فرانسوی استكه سالها در اصفهان به سر برد. پررافائل وقتی متوجه شد كه كولبر، وزیر دارایی فرانسه برای عملی ساختن طرحهای سیاسی و تجاری دولت فرانسه در مشرقزمین به اطلاعات دست اول نیاز دارد، نتیجه سالیان دراز تحقیق و مطالعه خود را درباره ایران و ایرانیان بهصورت كتابی درآورد و به كولبر تقدیم كرد. وی این كتاب را كه اثری تحقیقی است وضع ایران در سال ۱۶۶۰ نام نهاد. به هر حال، بدین گونه نیز بخشی از سیاحتنامهها گرد آمد.
۱ ـ ۲. ویژگیها
در تقسیمبندی منابع تاریخی، سفرنامهها جزء منابع جغرافیایی بهحساب آمدهاند.۱۱ این دسته از منابع به دو گروه خارجی و داخلی تقسیم میشوند: سفرنامههای داخلی، مانند سفرنامه ابنبطوطه، حاج سیاح و...؛ سفرنامههای خارجی، مانند سفرنامههای شاردن، تاورنیه، كروسینسكی و... .
مهمترین ویژگیهای سفرنامههای خارجی عبارت است از:
۱. شامل گزارشهای عینی با برداشتهای كاملاً آنی است. در واقع، جامعه را به تصویر میكشد. در سفرنامه، قضاوت وجود دارد، و چون یك معیار در تقسیم منابع به داخلی و خارجی، معیار فرهنگی است، لذا سیاح از منظر فرهنگی متفاوتی به جامعه مینگرد و مقایسه میكند و در مقایسه، تعمق وجود دارد و بر این اساس، قضاوت میكند.
۲. توجه به احوال اجتماعی و ظرایفی دارند كه از دید ایرانیان قابل توجه نبوده است، از این رو عمدتاً ارزش اجتماعی دارند تا سیاسی.
۳. مظاهر زندگی و اخلاق و روحیات مردم ایران را با دقت و كنجكاوی توصیف كردهاند.
۴. اوضاع سیاسی و دربار ایران را تصویر میكنند.
۵. به اوضاع اقتصادی و جغرافیایی ایران پرداختهاند (كوه، رود، جنگل، آب و هوا و...).
۶. مذهب و عقاید مذهبی و رسوم دینی و وضع تعلیم و تربیت را بیان میكنند.
۷. گردآوری افسانهها و اساطیر ملی و باستانی، مانند سفرنامه شاردن.
۸. عكسها و نقاشیهایی از عمارات و شهرها دارند كه امروز منحصر به فرد و در دست است، مانند سفرنامه شاردن كه آثار باستانی در آن معرفی شده است.
۹ . این مسافران موفق به اخذ امتیازات بازرگانی و سیاسی برای دولت خود شدند، از این رو سفرنامههای آنها برای آگاهی از كیفیت نفوذ تدریجی دول اروپایی در ایران مفید است.
۱۰ . سفرنامههای دوره صفوی بیشتر به فرهنگ و ویژگیهای اجتماعی پرداختهاند تا سیاسی، اما در دوره قاجاریه بیشتر رنگ سیاسی دارد.
۲ . ایتالیاییها در ایران
ایران از قرن نهم هجری/ پانزدهم میلادی از زمان بهقدرت رسیدن اوزون حسن آققویونلو و پس از آن، در مرزهای غربی خود با دولت عثمانی معارضه داشت. عثمانیها در نظارت بر آمد و شد و تجارت دریایی بین آسیا و مدیترانه، رقیب بزرگ ایران و ونیز بودند، از این رو پاپ بر اساس ملاحظات دینی، و جمهوری ونیز، بهعنوان قدرت مسلط دریایی حوزه مدیترانه شرقی، نخست با اوزون حسن، سپس با صفویه روابط صمیمانه دیپلماتیك برقرار كردند و پیمانهای اتحاد منعقد ساختند.
پاپ در شكلگیری اتحادهای اروپایی بر ضد عثمانی و نیز كشاندن قدرتهای آسیایی، بهویژه اوزون حسن آققویونلو به این اتحاد كوشید. جمهوری ونیز هم روابط سیاسی و تجاری خود را با دولت آققویونلو توسعه داد، و اوزون حسن نیز از آن استقبال نمود. لذا از این زمان به بعد، هیئتهای تبلیغی، زوّار مسیحی، سفرا، سیاحان و بازرگانان بهعنوان حلقههای این روابط ایفای نقش نمودند. بخش اعظم گزارشها و یادداشتهایی كه از این منبع مایه میگرفت و اساساً هم جغرافیایی بود ونیزیها نوشتند كه به همه امور دیپلماتیك و نظامی و جغرافیایی و اقتصادی و مذهبی این منطقه علاقه داشتند.
به هر حال، امروزه نوشتههای گوناگونی از سیاحان ایتالیایی در اختیار ماست: سفرنامههای باربارو، كنتارینی، مارین سانو دو ایل جووانی، جیوانی روتا، میكله ممبره، مارینو سانوتو، لودویكو وارتمان، لوئیجی رانچینوتو، جیوانی باتیستاراموزیو، وینچنتیو دالساندری، جیوانی توماسومینادوآ، پیترو دلاواله و... .
۲ ـ ۱. پیترو دلاواله
۲ ـ ۱ ـ ۱. بیوگرافی
پیترو دلاواله، سیاح ایتالیایی در سال ۹۹۵ق/۱۵۸۶م در خانوادهای اصیل در رم متولد شد. تحصیلات خود را در رشته ادبیات و حقوق به پایان رساند. بر اساس آداب زمان، شوالیهگری آموخت و در نزاع بین پاپ پل پنجم و جمهوری ونیز بر سر مسائل مذهبی، در جرگه هواخواهان پاپ درآمد و با برقراری آشتی، در سال ۱۶۱۱م به ناوگان جنگی اسپانیا برای جنگ با دزدان دریایی در سواحل افریقا پیوست. اما بدون جنگ به رم بازگشت و در بند عشقی نافرجام شد كه بر سرنوشت آینده او اثر گذاشت و این از عوامل سیاحت آینده اوست. در نتیجه این شكست، دلاواله به ناپل رفت و طی مراسمی در این شهر لباس زائران را بر تن كرد و لقب ایل پلگرنیو۱۲، به معنای زائر، را برگزید. در واقع برای فراموش كردن شكست عشقی و ازطرف دیگر بر اثر تشویق دوست دانشمند خود، ماریو اسكیپانو تصمیم مسافرت به مشرقزمین را گرفت. در سال ۱۶۱۴م بهعنوان زیارت بیتالمقدس به استانبول و قاهره و از آنجا به بیتالمقدس و دمشق و حلب و بغداد سفر كرد. در بغداد به قصد مشاهده آثار تمدن قدیم بابلیها از شهر حله نیز دیداری نمود و پس از بازگشت به بغداد با دختری آسوری ازدواج كرد.
دلاواله در سال ۱۰۲۵ق/۱۶۱۷م از طریق قصرشیرین و همدان روی به اصفهان نهاد تا به خدمت شاهعباس درآید و شمشیر خود را در جنگ با تركان عثمانی در اختیار شاه ایران قرار دهد، اما بهعلت اقامت شاهعباس در شهر اشرف در مازندران راهی شمال ایران شد. شاه صفوی با جهانگرد ایتالیایی با مهربانی بسیار رفتار كرد و به همین دلیل او مدت پنج سال در خدمت شاه ایران بود.
دلاواله آنگونه كه خود میگوید از مسافرت به ایران دو مقصود داشت:
۱ . در لشكركشی نظامی بر ضد تركهای عثمانی شركت كند و تا سرحد امكان انتقام بدرفتاریهایی را كه آنان نسبت به مسیحیان روا میداشتند بگیرد.
۲ . اسبابی فراهم سازد تا مسیحیان مقیم عثمانی كه در وضع بدی به سر میبردند به ایران كه نسبت به اتباع مسیحی خود در كمال مهربانی و رأفت رفتار میكرد، مهاجرت كنند.
در حقیقت، رفتار عالی شاهعباس با ارامنه و سایر مسیحیان و آزادی كاملی كه آنان در بهجای آوردن آداب و رسوم مذهبی خود داشتند چنان این جهانگرد را تحت تأثیر قرار میدهد كه او در این باره زبان به تعریف و تمجید از شاه ایران میگشاید و از شاهزادگان كشورهای غرب كه بهرغم همكیشی و همخونی، نسبت به آزار و شكنجه مسیحیان مقیم عثمانی بیاعتنا بودند انتقاد میكند و در این راه آنقدر تند میرود كه سانسور وقت در موقع چاپ كتاب، مانع از انتشار آن قسمت از نامهها میشود.
دلاواله در سال ۱۰۲۸ق/۱۶۱۸م شاهد جنگ ایران و عثمانی و پیروزی ایرانیان بوده است. در همین زمان بعد از رهایی از بیماری مالاریا، در سال ۱۶۲۱م از اصفهان عازم شیراز و تخت جمشید شد. هرچند او واقف نبود كه این خرابهها باقیمانده چه بنای باشكوهی است و حدسیاتی میزند، ولی مشاهدههای خود را چنان با دقت شرح میدهد كه بعداً وقتی نقاش هلندی از روی این توضیحات تصویری تخیلی به ترجمه كتاب به زبان هلندی اضافه میكند شباهت زیادی بین آن و خرابههای تخت جمشید ـ آنطور كه واقعاً هست ـ به وجود میآید. جالب توجه اینكه جهانگرد ایتالیایی با وجودی كه موفق به خواندن كتیبهها نمیشود، ولی درك میكند كه نوشتههای آنها برخلاف خطوط اسلامی از چپ به راست است و این استنباط از روی قراینی برایش حاصل میشود كه نشاندهنده هوش و ذكاوت و توجه خاص اوست.
وی برای رفتن به هند عازم سواحل جنوب شد، اما در ۱۰۳۲ق/۱۶۲۲م زنش در میناب درگذشت. بهرغم تألم روحی فراوان و بعد از مومیایی كردن جسدش، او را در سفرها همراه خود برد و در نهایت، در رم به خاك سپرد. او بعد از مرگ همسرش باز در اندیشه سفر به هند بود، ولی به علت آنكه جنگ ایرانیان به كمك انگلیسیان بر ضد پرتغالیها برای تصرف هند و راندن پرتغالیها از خلیجفارس در جریان بود وی ناچار به لار بازگشت. بالأخره در ژانویه ۱۶۲۳ از بندرعباس (گمبرون) عازم هند شد و مدت بیست ماه سراسر هند را سیاحت كرد.
او در نوامبر ۱۶۲۴ از بندر گوا با كشتی عازم رم شد و پس از توقفی در مسقط در بصره از كشتی پیاده شد و از راه بغداد و حلب، خود را به مدیترانه رساند و به وسیله كشتی به ناپل رسید و در ۱۰۳۵ق/۱۶۲۸م پس از دوازده سال دوری به رم بازگشت و جزو ملازمان پاپ اوربان هشتم درآمد. از آن پس به مطالعه و تنظیم خاطراتش پرداخت و در آوریل ۱۶۵۲ درگذشت.
۲ ـ ۱ ـ ۲. بازشناسی سفرنامه
شهرت پیترو دلاواله ایتالیایی پس از چاپ خاطراتش كه قسمت اعظم آن پس از مرگ وی انجام گرفت، رو به فزونی رفت. وی اولین جهانگردی بود كه به دومین هرم مصر وارد شد و شاید اولین كسی بود كه سنگنوشتههای تخت جمشید را برای جهان غرب تشریح كرد و آثاری از خطوط قدیمی آسوری را با خود به اروپا برد.
دلاواله كه در جوانی با ادبیات و حقوق آشنا شده و بعدها نیز هیأت و جغرافیا و باستانشناسی و گیاهشناسی فرا گرفته و مجموعهای از نباتات را فراهم آورده بود به زبانهای ایتالیایی و اسپانیایی و پرتغالی و فرانسه و لاتینی و یونانی جدید سخن میگفت. او تركی را خوب میدانست و فارسی را نیز در ایران یاد گرفته بود.
سفرنامه پترو دلاواله به مشرقزمین به سه قسمت تقسیم میشود: تركیه، ایران و هند. البته فقط قسمت مربوط به تركیه در زمان حیات نویسنده به چاپ رسید و قسمتهای دوم و سوم بعد از مرگ وی انتشار یافت. تمام این سفرنامه به صورت نامههای متعددی است كه وی از مشاهدههای خود در مشرقزمین به رشته تحریر درآورده و بیشك یكی از جالبترین سفرنامههای این دوران است، زیرا حس ملاحظه این جهانگرد كمنظیر است و با چنان دقت و ظرافتی صحنههای مورد مشاهده خود را شرح میدهد كه خواننده تصور میكند خود ناظر آن صحنهها بوده است، و چون وی با زبانهای تركی و فارسی و عربی و تا حدی قبطی و كلدانی آشنا بود توانست مطالبی را بفهمد و بنویسد كه جهانگردان دیگر بهعلت عدم آشنایی با این زبانها از درك آنها عاجز بودند و همه كسانی كه بعداً درباره زندگی پیترو دلاواله مطالعاتی كرده و مطالبی نوشتهاند دقت او را تحسین كرده و حس ملاحظه او را فوقالعاده میدانند.
دلاواله هنگام مسافرت، نامههای مختلفی به دوست دانشمند خود ماریو اسكیپانو كه مشوق او بدین سفر بود، مینوشت به امید آنكه ماریو آنها را تصحیح و تنظیم كند تا بعد بهصورت سفرنامهای آراسته درآید، اما وی بهدلیل اشتغالات پزشكی، فرصت این كار را نیافت و تنها این نامهها را جمعآوری نمود. در این نامهها مسائل گوناگون سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی، از تجارت، سیاست، دیپلماسی، جنگ و آداب و عادات گرفته تا مناظر طبیعی ایران و راهها و دهات و رودخانهها، حتی لغات، موسیقی و ادبیات بررسی شده و شرح مفصلی از ویرانههای تخت جمشید در این نامهها آمده است. و از همینجاست كه مغربزمین با خطی جدید از روزگاری كهن آشنا شد. در كتاب وی كه در سال ۱۶۵۸م منتشر شده یك سطر از خط میخی كپی شده و این ظاهراً نخستین صورت نسبتاً دقیق از این خط بوده است. پیترو دلاواله مقدار زیادی از كتابهای نفیس فارسی و عربی خطی و مقداری رونوشت از كتیبههای مختلف آشوری را نیز با خود به ایتالیا برده كه هماكنون در موزه واتیكان موجود است.
بهطور كلی سفرنامه پیترو دلاواله از پنج مكتوب تشكیل شده است: مكتوب اول، كه در ۱۷ مارس ۱۶۱۷ نوشته شده كه شرح مسافرت دلاواله از بابل به اصفهان است. در این مكتوب، از اماكن جغرافیایی و شهرهای ایران، بهویژه كردستان، و آداب و رسوم آنان بحث نموده است. در مسیر حركت از بغداد به اصفهان، با عبور از كردستان، شهرهایی چون همدان و شهركرد، و شرایط اقلیمی و طبیعی آنان را توصیف نموده است. مسائلی چون ویژگیهای زبان فارسی، مجالس شاهانه و نحوه پذیرایی در آن، غذاهای ایرانی، مهماندوستی ایرانیان و احترام و سخاوت آنان در مورد خارجیان، سرزمین ایران و سكنه و قوای نظامی آن، پیشینه خانوادگی صفویان از دوره شیخ صفی، آداب ملی ایرانیان، مانند نوروز، شیوه زندگی و امور مدنی و جزایی اقوام خارجی ساكن در ایران، روحانیون مسیحی مقیم اصفهان، آثار عمومی و اماكن تاریخی اصفهان در این قسمت، بررسی شده است.
مكتوب دوم كه در ۱۹ مارس ۱۶۱۷ نوشته شده، مربوط به مسائل خصوصی دلاواله است. در این مكتوب كه به عنوان اعضای آكادمی اوموریستی نوشته شده، او بیان میدارد كه به مسافرت مشرقزمین تن در داده است تا مطالب جالبی برای ارائه به آنان تهیه كند. این بخش از سفرنامه، یعنی مكتوب دوم، به منظور اجتناب از تطویل كلام، از سوی مترجم حذف شده است.
مكتوب سوم كه در ۱۸ دسامبر ۱۶۱۷ نوشته شده است، به شرح مطالب مكتوبات پیشین میپردازد. در این مكتوب، شرح حال هندیان یا بانیان و گبرها و آداب و رسوم آنان را به دقت آورده است. موضوع دیگر مورد توجه او، مراسم روز ۲۱ ماه رمضان و شهادت امام علی علیهالسلام است كه به صورت دستجات عزاداری و نوحهخوانی صورت میگرفته است. همچنین مراسم عید قربان و آداب قربانی كردن در این روز را به تفصیل بیان میدارد. نیز در این مكتوب، از رقابت نمایندگان انگلستان و پادشاه اسپانیا و اقدامات تحریكآمیز آنان علیه یكدیگر در دربار ایران سخن به میان آمده است.
مكتوب چهارم كه در اوایل ماه مه و ۲۵ ژوئیه ۱۶۱۸ نوشته شده، در خصوص مسائل گوناگون ایران است: از ماه محرم و عزاداری عاشورا و تاسوعا به تفصیل سخن میگوید، شرح مسافرت خود را از اصفهان به فرحآباد در مازندران برای ملاقات با شاهعباس اول، و مشاهدههای خود را در شهرها و روستاها بیان میكند. در این مكتوب، به انگیزه خود كه صدمه زدن به تركان عثمانی است اشاره دارد و از علاقهمندی خود به شركت در جنگ علیه عثمانی به صراحت یاد میكند. در این جهت، اتحاد ایران با ملتهای مسیحی حوالی دریای سیاه را برای ضربه زدن به عثمانی مهم ارزیابی میكند. دلاواله، به روابط ایران و اوزبكان در دوره عباس اول توجه دارد. در بحث از مسائل اقتصادی ایران، از اوزان و مقادیر، اطلاعاتی در اختیار ما قرار میدهد. در مكتوب چهارم، گزارشهایی آمده است كه نشان میدهد شاهعباس از جزئیات اوضاع و احوال كشور خود آگاه بوده است. دلاواله از جایگاه ممتاز امام علی علیهالسلامدر نزد عباس اول سخن به میان آورده است.
مكتوب پنجم كه در ۲۲ آوریل و ۸ مه ۱۶۱۹ نوشته شده است، به زمان استقرار در قزوین و بارعام شاهعباس اشاره دارد. در این مكتوب، درباره مراسم ایرانیان در قزوین و چگونگی مذاكرات و دیدگاههای شاه نسبت به عثمانیان سخن گفته است. از ملاقات سفیر اسپانیا به نام فیگو روا با شاهعباس در قزوین اطلاعاتی در اختیار ما قرار میدهد. همچنین از روابط ایران و اوزبكان و اقدامات بازدارنده شاهعباس در تهاجم آنان به ایران سخن گفته است. به طور كلی دلاواله به سبب حساسیت سیاسی، به تمام سفرای اروپایی كه مقارن سكونت وی به ایران سفر كردهاند توجه ویژهای كرده، انگیزه و اقدامات آنان را بیان میكند. در مكتوب پنجم، از قشون ایران، اردبیل و خانقاه آن، مسائل ایران و عثمانی و آمد و شد نمایندگان سیاسی عثمانی به ایران گزارشهایی در اختیار ما قرار میدهد.
چنانكه گذشت، در زمان حیات نویسنده، فقط اولین جلد سفرنامه، یعنی قسمت مربوط به تركیه در سال ۱۶۵۰م به چاپ رسید. دو جلد مربوط به ایران در سال ۱۶۵۸م با نظارت چهار تن از پسران پیترو دلاواله به چاپ رسید و چاپ جلد چهارم، یعنی نامههای هند و شرح بازگشت جهانگرد به ایتالیا به سال ۱۶۶۳م به اتمام رسید.
این سفرنامه در قرن هفدهم میلادی چندین بار به زبان ایتالیایی در شهرهای ونیز و بولونی تجدید چاپ شد و در همان قرن هفدهم به زبانهای مختلف ترجمه گردید. در خلال سالهای ۱۶۶۲ ـ ۱۶۶۴ هر چهار جلد بهوسیله اتین كارنو و فرانسوا لوكنت كه هر دو كشیش بودند اولین بار به فرانسوی ترجمه شد. در سال ۱۶۷۰م ترجمه دیگری به فرانسه از این كتاب صورت گرفت و آخرین چاپ سفرنامه به زبان فرانسوی در سال ۱۷۴۵م در هشت جلد در شهر روئن انتشار یافت. این كتاب بهتدریج در فاصله سالهای ۱۶۶۴ ـ ۱۶۸۱ در آمستردام به زبان هلندی در شش جلد، همراه با تصاویری كه یك هنرمند هلندی بر اساس توضیحات نویسنده كشیده بود، منتشر شد. ترجمه انگلیسی این سفرنامه نیز در سال ۱۶۶۴م در لندن و ترجمه آلمانی آن در گنف در سال ۱۶۷۴م انتشار یافت.
آخرین بار كه متن اصلی آن كتاب در جهان منتشر شد به سال ۱۸۴۳م در شهر برایتون بود تا اینكه اخیراً «مؤسسه ایتالیایی خاورمیانه و خاور دور» قسمت مربوط به ایران را تجدید چاپ نمود. مقایسه چاپهای قبلی با نسخه اصلی گویای آن است كه مقداری از نوشتههای نویسنده بنابر اقتضای زمان، سانسور شده است. جالب این است كه در مورد قسمتهای مربوط به تركیه و هند اداره سانسور زیاد از خود وسواس نشان نداده و به حذف پارهای جملات اكتفا كرده است، درصورتی كه در قسمت ایران مطالب مربوط به انتقاد شاهعباس از سلاطین غرب یا گرویدن اتباع عیسوی شاه به دین اسلام و موضوعاتی دیگر از این قبیل بهطور كلی حذف شده و حتی سخنان شاهعباس درباره مسیحیان و مسیحیت نیز نیامده است. این امر، نشان میدهد كه در سانسور مطالب، دیدگاههای سیاسی و مذهبی، هر دو دخالت داشته است.
پیترو دلاواله در سفرنامه خود به طرز بسیار جالبی جزئیات سفر خود را برای دوستش نوشته و در آن، ضمن توصیفهای ارزندهای درباره برخی از شهرهای ایران، اطلاعاتی را نیز از حوادث عصر شاه عباس، بهویژه درگیریهای او با عثمانیها بهدست میدهد. متجاوز از نصف مكاتبات او حاكی از اوضاع و احوال سیاسی ـ اجتماعی و اخلاقی ایرانِ آن زمان است و از این لحاظ، مطالب سودمندی در باب تاریخ صفویه دارد. وی ایران عصر صفوی را با كشور عثمانی مقایسه كرده، ایران را برتر از آن كشور دانسته است.
بهرغم مزیت بیان جزئیات در سفرنامه دلاواله، چون او خاطرات خود را طی نامههایی برای دوست دانشمندش به ناپل ارسال میكرد از ذكر مسائل خصوصی نیز فروگذار نكرده و طبق عادت زمان، جملات او بسیار طولانی و پیچیده است، بهطوری كه گاه جملههای معترضه و مطالب فرعی، بر اصل موضوع فزونی مییابد و خواندن این كتاب بدون بررسی عمیق، خالی از اشكال نیست.
نویسنده این سفرنامه، كاتولیك متعصبی است و حتی مسیحیان دیگر را كه آیینی غیر از آیین كاتولیك دارند منحرف و گمراه میداند. متأسفانه در خصوص هیچ یك از مذاهب، از جمله اسلام نتوانسته است بیطرفانه قضاوت كند و موقعی كه درباره ادیان صحبت میكند نمیتواند خود را از تعصب و بیانصافی كنار نگهدارد و حتی به شاهعباس كبیر نیز، بهخصوص در مواردی كه پای دین در میان است، مطالبی ناروا نسبت میدهد، ولی خود وی، پس از مدتی اقامت در ایران، در دیدگاهش تجدیدنظر كرده، در یكی از نامههایش به تفصیل شرح میدهد كه تمام اقدامات شاهعباس از روی كمال بصیرت انجام میگیرد، و از این رو كتابی درباره شرح زندگانی او به رشته تحریر درمیآورد.
نكته مهمی كه میتوان در اغراض مذهبی دلاواله مورد توجه قرار داد، تلاش وی برای رواج مسیحیت در ایران بوده است. بر این اساس، او از علاقه شاهعباس به ایجاد چاپخانه به نیكی یاد میكند و اینكه در این شرایط خواهند توانست كتابهای مذهبی خود را در ایران منتشر كنند و روحانیون مسیحی با امكانات بیشتری به روشن شدن فكر و روح مردم ایران، یعنی گسترش مسیحیت، خواهند پرداخت. در واقع این، نزدیك دورانی است كه شاخه مذهبی استعمار همراه با اكتشافات جغرافیایی به حركت در آمده بود و ایران نیز از این نتایج مذهبی آسیب پذیرفت.
ضعف دیگر سفرنامه دلاواله، پراكندهگویی و عدم انسجام مطالب در این اثر است. او میكوشد مطالبی گردآوری كند كه مورد توجه اعضای آكادمی اوموریستی قرار گیرد و گزینشهای وی، تابعی از تمایلات دریافت كنندگان مكتوبات بوده است.
نتیجه
با گشایش راه اقیانوس اطلس، روابط غرب و شرق گسترش فراوانی یافت. از جمله پیآمدهای این حركت، رونق مسافرتهای دریایی و ورود سیاحان اروپایی به شرق بود. پیدایش استعمار بهعنوان نتیجه سیاسی این حركتِ اكتشافی، و شكلگیری سرمایهداری در غرب بهعنوان نتیجه اقتصادی این تحول نوین، از جمله پیآمدهای دیگر گشایش راه اقیانوس اطلس به شمار میآید. در این شرایط و بهدنبال ورود شمار فراوانی از سیاحان اروپایی به ایران، ادبیات سفرنامهای در دوران صفوی، از نظر كمی و كیفی، رشد گستردهای یافت. در واقع، بهدنبال اكتشافات جغرافیایی و حركت غرب بهسوی شرق، آگاهی از مشرقزمین ضرورت یافت. این حركت، مبانی خود را در آثار اندیشهگران سیاسی این دوران، بهویژه در كتاب شهریار از ماكیاول، جستوجو میكرد. این اثر از چگونگی تشكیل شاهزادهنشینهای جدید سخن به میان آورده است. جالب این است كه این اثر، اقدام شهریار را در استعمار سرزمینهای دیگر كه در جهت منافع عمومی قلمداد میكرد، مشروعیت میبخشید.
با شكلگیری مرزهای سیاسی جدید در اروپا و پیدایش كشورهای اروپایی با ویژگیهای نوین در دوره بعد از قرون وسطا كه بهدنبال رشد اندیشه ناسیونالیسم صورت گرفت، دولتهای جدید اروپایی در جستوجوی منافع تجاری و سیاسی، به رقابت در سرزمینهای ماوراء بحار پرداختند. از جانب دیگر، با پیدایش سرمایهداری در سده شانزدهم میلادی، حركت سرمایه و سرمایهداران و بورژوازی غرب بهسوی شرق آغاز شد. در این شرایط، موقعیت سوقالجیشی ایران و خلیجفارس و قرار گرفتن ایران در مسیر راههای مهم تجاری غرب و شرق، موجب توجه ویژهای به ایران شد. از این رو، تئوریهای امپریالیستی در مورد ایران شكل گرفت. آلفونسو دالبوكرك، از پیشگامان این تئوریپردازی در مورد اهمیت هرمز در خلیج فارس، بهعنوان یكی از سه نقطه كلیدی تسلط بر جهان، در كنار عدن در دریای سرخ و مالاكا در اقیانوس هند بود. البته علاقه ایرانیان به استفاده از دانش نظامی غرب بهدنبال شكست در چالدران، در توجه آنها به اروپا و استقبال از هیئتهای اروپایی تأثیر بسزایی داشت. نباید از تأثیر تضاد مشترك ایرانیان و اروپاییان با دولت عثمانی، در جذب نمایندگان سیاسی و نظامی اروپایی به ایران چشم پوشید. در واقع، مسئله عثمانی، از جمله عوامل فرستادن نمایندگانی است كه برخی از آنان شرح مسافرت خود را در قالب سیاحتنامه در اختیار ما قرار میدهند.
نكته مهم اینكه هیئتهای مذهبی با اهداف فرقهای و سیاسی، در توسعه سیاحت در ایران نقش داشتند، به طوری كه در تقویت نفوذ سیاسی دولتهای اروپایی مشاركت داشتند. ایتالیاییها از جمله سیاحان اروپایی بودند كه در دوره صفوی به ایران آمد و شد كردند. ایتالیاییها از زمان اوزون حسن به اتحاد با ایران علیه عثمانی پرداختند و سپس روابط دیپلماتیك خود را با صفویان برقرار نموده، پیمانهایی را با آنان منعقد ساختند. در سده نهم هجری، در نزدیكی با ایران، جمهوری ونیز، نقش پیشگام را در روابط سیاسی و تجاری با دولت آققویونلو برعهده گرفت. نتیجه آمد و شد سیاحان ایتالیایی، سفرنامههایی بود كه افرادی چون پیترو دلاواله نگاشتند.
دلاواله با انگیزه شركت در جنگ علیه عثمانی و نیز مهاجرت دادن مسیحیان مقیم عثمانی به ایران، مسافرت خود را به ایران پیریزی كرد. رفتار مناسب شاهعباس با مسیحیان، او را به تمجید از شاه صفوی وادار ساخت. وی اوضاع ایران را از جنبههای مختلف بررسی كرده، به دقت، مسائل سیاسی ـ اجتماعی، فرهنگی و تجاری ایران را توجه كرده است به گونهای كه از جهت مطالعه و تعمق در اوضاع ایرانِ عصر صفوی شایان توجه است.
حمید حاجیان پور
کد خبر: 68631
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdf909.yt0js6a22y.html